تاريخ : جمعه 24 آذر 1391  | 11:52 PM | نویسنده : قاسمعلی

http://samadzadeh.com/Shahid/mAgha4.jpg

سرش زیر بار حرف زور نمی رفت.دلش را که انقلاب برد،مرد شهربانی را از همدان راهی یزد کردند تا به خیال شان دمش را قیچی کنند. مبارک بود این رفتن ؛ همانجا با مادر مصطفا آشنا شد ، صدیقه خانم.
آقا رحیم بعدتر ایام زیادی را توی جنگ گذارند.حالا اما اگر بپرسی : ((آقا رحیم! توی جبهه چه می کردی؟))جواب می گیری ((هیچی ما آن عقب ها بودیم!))کار که برای خدا باشد ، خدا برکتش را می دهد ، اصلا به تو مصطفی می دهد.
بابای مصطفی اینجور مردی است.



نظرات 0