محور : اقتصاد و جهاد اقتصادی
اشاره
رشد اقتصادی و تغییرات ساختاری و اجتماعی، برآیند اقتصاد دانایی محور است که با کلید واژه های داده، اطلاعات و دانایی وجوه تمایز آن از اقتصاد فیزیکی بازشناخته می شود .
موضوع این مقاله که از موضوعات مهم مطرح شده در همایش چشم اندازهای توسعه «اسفند 81 در تهران » بوده، به تبیین اهمیت نوآوری و ایجاد جریان دانایی محور تاکید دارد .
نویسنده که از صاحب نظران پژوهشی و کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی است، با ذکر نمونه ای موفق از کشورهایی که اقتصاد دانایی را به عنوان الگوی توسعه اقتصادی پذیرفته اند، مهم ترین چالش های ایران را برای گذر به این نوع اقتصاد، بویژه در بعد تحقیق و توسعه بر می شمارد:
دانایی عبارت است از «ذخیره انباشته شده از اطلاعات و مهارت ها که از مصرف اطلاعات توسط گیرنده اطلاعات حاصل می شود» (آلن بورتن جونز به نقل از ماخذ شماره 2) ; به عبارت دیگر «دانایی مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چهارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد . دانایی در ذهن فرد به وجود می آید و به کار می رود . دانایی در سازمان نه تنها در مدارک و ذخایر دانایی بلکه در رویه های کاری، فرایند سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم می شود» (داونپورت و پروساک) .
دانایی عاملی است که براساس «داده » ها و «اطلاعات » شکل می گیرد و بنا به تعریف متفاوت از داده و اطلاعات است . «داده » نشانه ای است که از سوی منبعی به گیرنده می رسد و نشان دهنده واقعیتی عینی، اما مجرد در مورد یک رویداد است; برای مثال مقدار خرید یا زمان خرید یک کالا به عنوان «داده » توصیف می شود . داده تنها بخشی از واقعیت را نشان می دهند و فاقد هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب است . داده در واقع ماده ای خام برای تصمیم گیری به شمار می رود .
ادامه مطلب در لینک مطلب >>>
محور : اقتصاد و جهاد اقتصادی
اشاره
رشد اقتصادی و تغییرات ساختاری و اجتماعی، برآیند اقتصاد دانایی محور است که با کلید واژه های داده، اطلاعات و دانایی وجوه تمایز آن از اقتصاد فیزیکی بازشناخته می شود .
موضوع این مقاله که از موضوعات مهم مطرح شده در همایش چشم اندازهای توسعه «اسفند 81 در تهران » بوده، به تبیین اهمیت نوآوری و ایجاد جریان دانایی محور تاکید دارد .
نویسنده که از صاحب نظران پژوهشی و کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی است، با ذکر نمونه ای موفق از کشورهایی که اقتصاد دانایی را به عنوان الگوی توسعه اقتصادی پذیرفته اند، مهم ترین چالش های ایران را برای گذر به این نوع اقتصاد، بویژه در بعد تحقیق و توسعه بر می شمارد:
دانایی عبارت است از «ذخیره انباشته شده از اطلاعات و مهارت ها که از مصرف اطلاعات توسط گیرنده اطلاعات حاصل می شود» (آلن بورتن جونز به نقل از ماخذ شماره 2) ; به عبارت دیگر «دانایی مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چهارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می دهد . دانایی در ذهن فرد به وجود می آید و به کار می رود . دانایی در سازمان نه تنها در مدارک و ذخایر دانایی بلکه در رویه های کاری، فرایند سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم می شود» (داونپورت و پروساک) .
دانایی عاملی است که براساس «داده » ها و «اطلاعات » شکل می گیرد و بنا به تعریف متفاوت از داده و اطلاعات است . «داده » نشانه ای است که از سوی منبعی به گیرنده می رسد و نشان دهنده واقعیتی عینی، اما مجرد در مورد یک رویداد است; برای مثال مقدار خرید یا زمان خرید یک کالا به عنوان «داده » توصیف می شود . داده تنها بخشی از واقعیت را نشان می دهند و فاقد هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب است . داده در واقع ماده ای خام برای تصمیم گیری به شمار می رود .
«اطلاعات » عبارت است از داده های پردازش شده که برای گیرنده قابل فهم و درک است و دید دریافت کننده اطلاعات را شکل می دهد . اطلاعات کمک می کند که شرایطی خاص درک، تصمیمی مناسب اتخاذ یا مشکلی حل شود . به طور کلی اطلاعات، مفهومی است که تنها گیرنده آن می تواند مشخص کند که اطلاعات هست یا خیر . (1)
دانایی به دو دسته تقسیم می شود: دانایی نوشته شده (codifiedknowledge) و دانایی نانوشته ). tacitknowledge) دانایی نوشته شده، دانایی است که می تواند به صورت اطلاعات بیان شود، اما دانایی نانوشته در برگیرنده مهارت هایی نظیر بصیرت، خلاقیت و قضاوت است و قابل نوشتن نیست یا هنوز نوشته نشده است .
دانایی عاملی است که جریان می یابد . سازمان همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (APEC) ، برای جریان دانایی چهار مرحله قایل است: دستیابی به دانایی، ایجاد دانایی، انتشار دانایی و مصرف دانایی . سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) به
مراحل تولید، توزیع و مصرف دانایی اشاره می کند . باید اشاره کرد که: 1 . امروزه در جهان پیشرفته، دانایی به عنوان یک محصول اهمیت یافته و تجارت محصولات دانایی مطرح است .
2 . دانایی نوشته شده به عاملی برای تعیین پایه و بنیان دانایی تبدیل شده است .
3 . فناوری اطلاعات و ارتباطات عامل مهمی در دانایی است، زیرا هم محدودیت های فیزیک و هم هزینه های گردآوری و انتشار دانایی را کاهش داده است .
4 . براساس برآوردهای آی . بی . ام حجم داده های جهان هر 12 تا 18 ماه دو برابر می شود، اما تنها 15 درصد آنها داده های سازمان یافته است . به نظر OECD اطلاعات و دانایی بسیار فراوان شده، اما آنچه کمیاب است، ظرفیت استفاده از آنها به صورت معنی دار است .
اقتصاد دانایی محور چیست؟
اقتصاد دانایی محور (knowledge - based economy) یا اقتصاد دانایی اقتصادی است که «مستقیما» براساس تولید، توزیع و مصرف دانایی و اطلاعات قرار گرفته باشد . در اقتصاد دانایی، «دانایی محرک اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی رشته فعالیت ها است » . براساس تعریف، اقتصاد دانایی تنها متکی بر تعداد محدودی صنایع مبتنی بر فناوری بسیار پیشرفته نیست، بلکه در این نوع اقتصاد کلیه فعالیت های اقتصادی به شکلی بر دانایی متکی هستند، حتی فعالیت هایی نظیر معدن و کشاورزی که اصطلاحا اقتصاد قدیمی (oldeconomy) خوانده می شوند . همچنین دانایی مورد نیاز برای ساختن اقتصاد دانایی، تنها از نوع دانایی فناوری محض نیست و دانایی فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی را نیز در بر می گیرد .
وجوه تمایز اقتصاد دانایی از اقتصاد فیزیکی (Physical economy) به شرح زیر است:
1 . اقتصاد دانایی اقتصاد کمیابی منابع نیست، بلکه اقتصاد فراوانی منابع است . برخلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک می شوند، اطلاعات و دانایی که اساس اقتصاد دانایی است، می تواند بارها مصرف شود و با مصرف بیشتر در واقع رشد کند .
2 . در اقتصاد دانایی، دانایی به کالا تبدیل شده و به فروش می رسد . هم اکنون بازارهای مجازی برای خرید و فروش دانایی در جهان شکل گرفته و افراد با اعلام قیمت دانایی خود، آنرا در معرض مبادله قرار می دهند . بازار دانایی بازاری بسیار ناهمگن است و هر کالا کیفیت و قیمت خاص خود را دارد . صاحبان دانایی در واقع به صورت انحصاری یا شبه انحصاری عمل می کنند .
3 . اقتصاد دانایی «اقتصاد بدون وزن » (weightless economy) است . اگر نشانه های اقتصاد فیزیکی، کارخانه های فولاد، پتروشیمی، اتومبیل سازی و ادارات مستقر در آسمانخراش ها است، نشانه های اقتصاد دانایی، مدارهایی (circuits) پیچیده، بسیار کوچک و با یک دیگر تلفیق شده، و فکرها (ideas) ، یعنی نرم افزارها است . آنچه در این اقتصاد به عنوان ارزش شناخته می شود، از نوع فکری (intellectual) و غیر قابل لمس است .
4 . ارزش و قیمت محصولات و خدمات در اقتصاد دانایی به شرایط بستگی دارد; یک اطلاع یا دانایی معین می تواند ارزش و یمت بسیار متفاوتی برای افراد مختلف در زمان ها و مکان های مختلف داشته باشد .
5 . در اقتصاد دانایی، دانایی وابسته به نظام ها یا فرایندها است و بنابراین دارای ارزش ذاتی بیشتری است . دانایی موجود در مغز افراد به راحتی از درها خارج می شود; بنابراین دارای ارزش کمتری است .
6 . در اقتصاد دانایی، دانایی و اطلاعات به هرجا که تقاضا برای آن بیشتر و موانع در مقابل آن کمتر باشد، نفوذ می کند و قوانین، از جمله قوانین مالیاتی، در سطح ملی به سختی قابل اعمال است .
7 . محل فعالیت در اقتصاد دانایی اهمیت ندارد، زیرا با استفاده از فناوری ها و روش های مناسب، بازارهای مجازی و سازمان های مجازی به وجود می آید و در خدمت فعالیت قرار می گیرد . آنچه مهم است، سرعت عمل در فعالیت ها و دسترسی به کل جهان است .
8 . در اقتصاد دانایی، دانایی موجود در محصولات و خدمات غنی از نظر دانایی، قیمت محصولات قابل مقایسه اما دارای دانش بری کمتر را تعیین می کند .
از رشته فعالیت های مبتنی بر دانایی و دانایی ساز (Knowledge - Enabling) ، مانند صنایع دارای فناوری عالی و متوسط، خدمات مالی و تجاری، و فعالیت آموزشی و پژوهشی ایجاد می شود .
به طور کلی در اقتصاد دانایی، دانایی موتور اصلی رشد و ایجاد ثروت است و بیش از عوامل سنتی، نظیر کار و سرمایه موجب تولید می شود . ارزش بسیاری از شرکت ها مانند شرکت های نرم افزاری و فناوری زیستی، نه ناشی از دارایی های فیزیکی آنها، به صورتی که حسابداران اندازه گیری می کنند، بلکه ناشی از سرمایه های غیرملموس آنها، یعنی دانایی و جواز امتیازهای علمی (Patent) است . قابل ذکر است که در سال های اخیر بسیاری از نهادها و سازمان ها، دانایی را به عنوان عامل تولید شناسایی کرده و ارزیابی «نقش دانایی » در رقابت های جهانی را در دستور کار خود قرار داده اند .
آثار اقتصاد دانایی محور
دانایی زمانی در اقتصاد موثر است که به کار رود; به عبارت دیگر دانایی زمانی به ظرفیت کامل خود می رسد که بتواند ارزش اقتصادی ایجاد کند و این هنگامی است که در محصولات، رویه های سازمانی و فرایندها وارد شده و درونی شود . دانایی از طریق آموزش در افراد و از طریق به کارگیری در محصولات و فرآیندها، درونی می شود . دانایی به اشکال زیر به مصرف می رسد:
1 . بهره برداری از فناوری های موجود که در واقع دانایی متبلور یا دانایی کاربردی شده است . بهره برداری از فناوری های موجود این فرصت را، به ویژه در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار می دهد که، در شرایط مساوی، با سرمایه گذاری برابر، در آموزش، تحقیق و توسعه، مشروط به تامین سرمایه انسانی مناسب، سریع تر از کشورهای توسعه یافته رشد کنند .
2 . سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه برای هدایت سرمایه فکری و نیز استفاده مؤثر از جواز امتیازات علمی موجود یا رعت بخشیدن به فرایند به کارگیری جوازهای مذکور .
3 . ورود در صنایعی که در بازارهای شدیدا رقابتی بین المللی حضور دارند، مانند محصولات الکترونیکی یا اتومبیل; اینگونه صنایع دانش بر هستند و ورود به آنها موجب دسترسی به دانایی موجود در صنعت و مصرف آن می شود .
4 . همکاری با بانک ها و شرکت های بیمه بزرگ که از مدیریت دانایی برای ارتقای داده ها و اطلاعات و مبادله آنها میان مدیران و فعالیت ها برخوردارند و از آن برای افزایش ارتباط میان مشتریان موجود و ایجاد فرصت های جدید برای آنها استفاده می کنند .
5 . همکاری با شرکت های خدماتی حرفه ای، مانند مشاوران مالی و مدیریتی که شبکه دانایی ایجاد می کنند . همکاری با شرکت های خدماتی حرفه ای، مشارکت در سرمایه دانایی مجموعه های عظیم، و یافتن راه حل های جدید را ممکن می سازد .
اولین اثر اقتصاد دانایی رشد اقتصادی است (2) ، زیرا دانایی که کالایی تقریبا عمومی تلقی می شود، و نتیجه تحقیق، و توسعه، آموزش و دیگر اشکال سرمایه گذاری در ایجاد دانایی است، دارای اثر خارجی (Externality) است و مانع کاهش بازده، به مقیاس نیروی کار و سرمایه فیزیکی می شود . دانایی، قابلیت رقابت را که ناشی از ظرفیت های نهادی، سازمانی و سرمایه انسانی است، افزایش می دهد و وابستگی اقتصاد به منابع طبیعی و سرمایه فیزیکی را کاهش می دهد .
اما رشد تنها اثر اقتصاد دانایی نیست; تغییرات ساختاری عمیق در اقتصاد و به دنبال آن جامعه، از آثار بسیار مهم اقتصاد دانایی است . با انقلاب صنعتی بنیان های لازم برای گذر از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی فراهم گردید و هم زمان، نه تنها سطح زندگی، بلکه محل زندگی افراد از جوامع روستایی به شهرها تغییر کرد . انقلاب علمی قرن گذشته عاملی برای گذر به اقتصاد دانایی است . این انقلاب خود ناشی از تغییراتی بود که در نظام علم به وجود آمد; فرایند ابتکارات تغییر کرد، و مخترعان منفرد و مستقل، نظیر ادیسون، جای خود را به نهادهای علمی نظیر آزمایشگاه های بزرگ تحقیقاتی دادند . در نتیجه همانگونه که در یکصد سال پیش اتومبیل و فولاد تولید می شد، امروز اطلاعات و دانایی تولید می شود . همانگونه که در اقتصاد صنعتی هرکس می دانست چگونه فولاد و اتومبیل تولید کند، به قطب اقتصادی تبدیل می شد، در اقتصاد دانایی هرکس بداند چگونه اطلاعات و دانایی تولید کند، به قطب تبدیل می شود و منافع اقتصادی را برداشت می کند .
بنابراین در اقتصاد دانایی ساختارهای اقتصادی به طور کلی تغییر می کند و بخش های مرتبط با تولید، توزیع و مصرف اطلاعات و دانایی، یعنی تحقیق و توسعه، آموزش و تولید فناوری، اعم از سخت افزاری و نرم افزاری اهمیت می یابد . این در حالی است که بخش های مرتبط با تولید، توزیع و مصرف مواد اولیه و نیز سرمایه فیزیکی به تدریج اهمیت نسبی خود را از دست می دهند .
تغییرات عمیق در نحوه زندگی و کار افراد در جوامع، از آثار دیگر اقتصاد دانایی است . این باور وجود دارد که محصولات و خدمات جدید حاصل از تولید و رشد فناوری، تغییرات اجتماعی خاص خود را به دنبال خواهد داشت . در اقتصاد دانایی ماهیت کار اساسا تغییر می کند و مهارت های زیاد جای مهارت های کم را می گیرد، سازماندهی کار از ساختار سلسله مراتبی بالا به پایین، به ساختار شبکه ای و گروه های نیمه مستقل مرتبط با یک دیگر تغییر شکل می دهد، و بخش خدمات رشد سریعی می یابد . همه این تغییرات عمیق ساختار مشاغل، فعالیت های اقتصادی و شیوه زندگی اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد .
نقش تحقیق و توسعه در اقتصاد دانایی
در اقتصاد دانایی عوامل زیر دارای اهمیت درجه اول هستند:
سرمایه انسانی . سرمایه انسانی عنصری بسیار اساسی و ارزشمند در اقتصاد دانایی است . اقتصاد دانایی متکی بر مهارت ها، شامل مهارت های کار گروهی و مهارت های ادراکی (Cognitive) است; بنابراین در این نوع از اقتصاد، آموزش های مادام العمر برای ایجاد سازگاری با تغییرات مداوم اهمیت زیادی دارد . برای ایجاد سرمایه انسانی مناسب، سرمایه گذاری در آموزش علوم، تحقیق و توسعه (که خود نوعی آموزش علمی تلقی می شود، آموزشی که در عمل رخ می دهد و مواد درسی آن قبلا تهیه نشده است) ضروری است . باید توجه داشت که سرمایه انسانی مناسب در اقتصاد دانایی، فردی است که براساس نیازهای بازار (Market Driven) آموزش دیده باشد .
فناوری ارتباطات و اطلاعات . در اقتصاد دانایی وجود فناوری ارتباطات و اطلاعات بسیار ضروری است و به سرعت در فعالیت های اقتصادی، به ویژه بخش خدمات، گسترش می یابد، زیرا بهره وری نیروی کار و نیز بهره وری کل را افزایش می دهد و ابتکار و نوآوری را تسهیل می کند . استفاده از فناوری ارتباطات و اطلاعات در تشکیل سرمایه انسانی نیز تاثیر دارد . (3)
نوآوری و ایجاد جریان های دانایی . اگر سرمایه انسانی عامل ایجاد دانایی، و فناوری ارتباطات و اطلاعات ابزار دانایی در ابعاد تولید، انتشار و مصرف آن است، هدف از دانایی در اقتصاد دانایی، نوآوری و تبدیل دانایی به ارزش، ثروت و رفاه انسان ها است . آنچه موجب نوآوری می شود، بدون تردید تحقیق و توسعه است; به عبارت دیگر، فعالیتی که منجر به نوآوری می شود، فعالیت پژوهشی است که در عمل دانایی های انسانی و سازمانی را به کار گرفته، سطح آن را ارتقا بخشیده و نتیجه را وارد جریان تولید کالاها و خدمات می کند . تحقیق و توسعه، نه تنها سطح دانایی افراد، بنگاه ها و سازمان ها و در مجموع صنایع را افزایش می دهد، بلکه کیفیت کالاها و خدمات را نیز افزایش داده و رفاه کلی جامعه را بالا می برد .
میزان دانایی یک صنعت چگونه مشخص می شود؟ این سوالی است که برای گذر به اقتصاد دانایی باید در عمل بدان پاسخ داد . در ارتباط با یک صنعت سه نوع دانایی وجود دارد; (4) دانایی خاص یک شرکت یا سازمان در مجموعه صنعت، دانایی خاص صنعت یا یک محصول، و دانایی های عمومی . دانایی در صنعت دو گونه است:
1 . دانایی درونی شده یا کاربردی شده، یعنی فناوری به طور کلی و ماشین آلات و تجهیزات به صورت خاص .
2 . دانایی درونی نشده، یعنی دانایی موجود در متون علمی و فنی، در دانشمندان، متخصصان و مشاوران و در نظام های آموزشی .
در ارتباط با دانایی درونی شده، این واقعیتی است که صنایع از محصولاتی استفاده می کنند که توسط دانایی دیگران در گذشته ایجاد شده است . ماشین آلات و تجهیزات مورد مصرف صنایع، نتیجه دانایی مصرف شده و تبدیل شده به محصول در صنایع دیگر است . البته صنعت دریافت کننده این نوع دانایی (ماشین آلات و تجهیزات)، باید دانایی استفاده از آن را خود ایجاد کند; برای نمونه صنعت ماهیگیری که به طور سنتی جزء صنایع با فناوری پایین تلقی می شود، امروزه با به کارگیری مواد جدید و طرح های نوین در کشتی سازی، ارتباطات ماهواره ای، سیستم های موقعیت یاب، نظام های ایمنی، فناوری های خورشیدی یا فناوری های اپتیکی برای جدا کردن انواع ماهی، نظام کامپیوتری برای اطلاع گیری به موقع و اندازه گیری ماهی های صید شده، به صنعتی «دانایی بر» تبدیل شده است . چنین صنعتی عامل حرکت و تغییر در بخش خود است .
اما دانش درونی نشده نیز بسیار مهم است . فناوری های گفته شده در بالا، اساسا حاصل دانایی حاصل از تحقیقات پیشرفته است; توسعه کشتی و مدیریت آن، نتیجه پژوهش در مکانیک سیالات، دینامیک آب، رایانه، فیزیک و نظایر آن است . بنابر این محدوده وسیعی از دانایی ها، که اغلب در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی توسعه یافته و به صنعت جریان می یابند، برای ایجاد صنعت ماهیگیری پیشرفته با یک دیگر ترکیب شده اند .
نکته مهم آن است که در بسیاری از صنایع، سطح فناوری به اندازه ای رسیده است که لازم است توسط زیربنای دانایی، یعنی تحقیق، تولید دانایی نوشته شده، نوآوری و جریان دانایی حمایت شود . اینجاست که تحقیق و توسعه، و استفاده از دانایی درونی نشده، اهمیت می یابد و گسترش و تعمیق آن، به ویژه در فعالیت هائی که برای رشد حیاتی هستند، ضروری می شود . هدف از تحقیق، نوآوری و کارآفرینی است (5) و این خود تابعی از عوامل زیر است (6) :
1 . بنیان و ظرفیت تحقیق برای ایجاد دانایی; این ویژگی اساسا به عملکرد تحقیقات بنیادی، تحقیق در رشته های به طور نسبی جدید و تحقیق در شرکت های کوچک و متوسط بر می گردد . شاخص های متکی بر هزینه های تحقیقاتی و سرمایه انسانی فعال در تحقیقات، ابزارهای اندازه گیری عامل هستند .
2 . دانایی با ظرفیت تجاری; اختراعات و فعالیت های منجر به جواز امتیاز علمی به عنوان دانایی های قبل تجاری شدن شناخته می شوند . شاخص های مبتنی بر هزینه های تحقیقات کاربردی و توسعه ای و نیز تعداد اختراعات، ابتکارات و جواز امتیازات علمی ثبت شده، ابزارهای اندازه گیری این عامل محسوب می شوند .
3 . شبکه ها و جریان های دانایی; سیال بودن جریان دانایی میان افراد، شرکت ها، سازمان ها و نیز کشورها اهمیت روزافزونی یافته و در تحقیق و توسعه جایگاهی ویژه دارد . در این راستا، شبکه های اطلاع رسانی یا دانایی که هزینه های تحقیق و توسعه را کاهش می دهند و فرایند نوآوری را تسریع می کنند، نقش موثری یافته اند . مطالعات تجربی نیز اهمیت همکاری ها را در ارتباط با ایجاد، به کارگیری و انتشار فناوری ها نشان می دهد . میزان مشارکت پذیری و انتشار دانایی در شرکت ها، میان شرکت ها و سایر سازمان ها (سایر شرکت ها، دانشگاه ها، سازمان های دولتی)، همچنین بین مرزهای ملی، مشخص کننده نحوه جریان دانایی است . شاخص های مبتنی بر تعداد RD های خارجی، تعداد همکاری های بین المللی میان شرکت ها، تعداد ارجاعات بین المللی به مقالات و تعداد مقالات دارای مولف مشترک داخلی و خارجی، تعداد جواز امتیازهای علمی مشترک داخلی و خارجی، و میزان مبادله سرمایه انسانی میان داخل و خارج، برای اندازه گیری این عامل به کار می روند .
4 . نوآوری; محصولات یا فرایندهای جدید یا بهبود یافته، همچنین شیوه های جدید مدیریتی، سازمانی و مانند آنها، وجوه مختلف نوآوری هستند . شاخص های مبتنی بر تعداد شرکت های نوآور و هزینه های مربوط به نوآوری، برای سنجش این عامل به کار می روند .
5 . فعالیت های کارآفرینی; تعداد کسب و کارهای جدید و نیز شرکت های در حال رشد سریع، نشان دهنده سطح کارآفرینی هستند . تعداد شرکت های تازه تاسیس، کوچک و متوسط و شاخص های مربوطه، ابزارهای اندازه گیری این عامل هستند .
6 . حمایت از نوآوری; انواع حمایت ها از نوآوری و فراهم آوردن سرمایه های خطرپذیر، عوامل موثری در توسعه نوآوری و کارآفرینی هستند و با هزینه های دولت در تحقیق و توسعه، میزان سرمایه های خطرپذیر موجود در کشور و شاخص های مربوطه اندازه گیری می شود .
در جمع بندی کلی، بنیان و ظرفیت تحقیقات بنیادی، تحقیقات قابل تجاری شدن، و شبکه های تحقیقاتی، وجوه مختلفی از تحقیق و توسعه هستند که بدون وجود آنها، حتی با وجود فراهم بودن سرمایه انسانی و پیشرفته ترین فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی، امکان نوآوری، انجام فعالیت های کارآفرینی و درونی کردن دانایی در اقتصاد ممکن نیست .
به طور کلی آنچه در اقتصاد دانایی کلیدی است، گسترش فعالیت های تحقیق و توسعه به لحاظ کمی از یکسو و تعمیق این فعالیت ها به لحاظ کیفی از سوی دیگر است; تنها از این راه است که می توان به مزایای اقتصاد دانایی دست یافت .
پی نوشت ها در دفتر مجله موجود می باشد
ادامه دارد
پدیدآورنده: پریدخت وحیدی - «قسمت اول »
پگاه حوزه :: هفدهم آبان 1382، شماره 108