👑👑👑 راسخونک👑👑👑

مطالبی جالب از موضوعات مختلف

سعی کن آدم شوی !


سعى كن آدم شوى !

 در سال 1360 شخصى كه در يكى از شهرهاى ايران عنوان داشت نزد آيت اللّه حاج سيّدرضا بهاءالدّينى (ره) آمد و بعد از نماز مغرب و عشاء خدمت ايشان نشست . او پس از احوال پرسى درخواست نصيحت و راهنمايى می نماید .

حضرت آيت اللّه بهاءالدّينى فرمودند : « سعى كنيد در زندگى مشرك نباشيد. اگر توانستيد به اين مرحله برسيد همه كارهاى شما اصلاح مى شود، اين بهترين نصيحتى است كه مى توانم بكنم  . »

آن شخص گفت : آقا ! دعا كنيد .

حضرت آقاى بهاءالدّينى فرمودند: آدم شو ! تا دعا در حقّ تو تأثير كند و گرنه دعا بدون ايجاد قابليّت ، فايده اى ندارد .

او گفت : امسال مكّه بودم . براى شما هم طواف كردم  .

آقا فرمود: انشاءاللّه سعى كن آدم شوى ! تا طواف براى خودت و ديگران منشاء اثر باشد.

در اينجا يكى از همراهان آن شخص كه گمان كرد آقا او را نمى شناسد ، گفت : حاج آقا! ايشان فلانى هستند كه در فلان شهر مسئوليّت دارند و خدمات ارزشمندى انجام داده اند .

مرحوم آقاى بهاءالدّينى فرمودند : چرا متوجّه نيستيد چه عرض مى كنم ؟ بايد آدم شود تا اينها براى او نافع باشد. دست از هوى و هوس بردارد. خود را همه كاره نداند. نقشه براى خراب كردن افراد و غلبه بر ديگران نكشد. بايد دست از كلك بازى بردارد! آن وقت است كه طعم ايمان را مى چشد و گرنه همه اينها ظاهرسازى است !

 



[پنج شنبه 23 بهمن 1393 ]  [8:41 AM]   [یحیی طاهرزاده]

سفارش علاّمه امينى به خواندن زیارت عاشورا


سفارش علاّمه امينى به خواندن زیارت عاشورا :


مرحوم حجة الاسلام دكتر امينى چنين مى نويسد : پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آية اللّه علاّمه امينى نجفى يعنى سال 1394 هجرى قمرى ، شب جمعه اى قبل از اذان فجر ايشان را در خواب ديدم . او را شاداب و خرسند يافتم  . جلو رفته و پس از سلام و دست بوسى عرض كردم  : پدر جان ، در آنجا چه علمى باعث سعادت و نجات شما گرديد؟
گفتند: چه مى گويى ؟

مجدّداً عرض كردم : آقاجان ! در آنجا كه اقامت داريد، كدام عمل موجب نجات شما شد؟ كتاب الغدير يا ساير تأليفات يا تأسيس و بنياد كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام ؟

پاسخ دادند: نمى دانم چه مى گويى ؟ قدرى واضح تر و روشن تر بگو !

گفتم : آقاجان ! شما اكنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگر منتقل شده ايد. در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمت و كارهاى بزرگ علمى و دينى و مذهبى ؟

مرحوم علاّمه امينى درنگ و تأمّلى نمودند ، سپس فرمودند: فقط زيارت ابى عبداللّه الحسين عليه السلام .

عرض كردم : شما مى دانيد اكنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه كربلا بسته است ، چه كنم ؟

فرمود: در مجالس و محافلى كه جهت عزادارى امام حسين عليه السلام برپا مى شود شركت كن ، ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مى دهند .  پسرجان ! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اكنون به تو توصيه مى كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش نكن . مرتباً زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان . اين زيارت داراى آثار و بركات و فوائد بسيارى است كه موجب نجات و سعادتمندى در دنيا و آخرت مى باشد و اميد دعا دارم .

آرى ! علاّمه امينى با كثرت مشاغل و تأليف و مطالعه و تنظيم و رسيدگى به ساختمان كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف اشرف مواظبت كامل به خواندن زيارت عاشورا داشتند و سفارش به زيارت عاشورا مى نمودند و به اين جهت خودم حدود سى سال است مداوم به زيارت عاشورا مى باشم .

 



[پنج شنبه 23 بهمن 1393 ]  [8:41 AM]   [یحیی طاهرزاده]

شايد گريه ملائكه بوده !


شايد گريه ملائكه بوده !

صديق محترم حجة الاسلام حاج سيد محمدكاظم بهشتى نقل می کند :

در يكى از دهه هاى دوّم ماه محرّم پدرم مرحوم حجة الاسلام حاج سيّد احمد بهشتى تويسركانى در مسجد دروازه شهر تويسركان براى منبر دعوت مى شود. در يكى از شبها وقتى وارد مسجد مى شود مشاهده مى كند هيچ كس در مسجد حضور ندارد حتى آن شخصى كه مسئول روشن كردن سماور و چاى دادن به مردم است نيز نيامده  است . با خود مى گويد: چه كنم ؟ اگر بخواهم سخنرانى كنم و روضه بخوانم كسى در مسجد نيست كه شنونده باشد و اگر بخواهم سخنرانى نكنم كه خلاف وعده عمل كرده ام  .

خلاصه بعد از زمانى صبر و تأمل تصميم مى گيرد منبر برود . شروع به صحبت مى كند و مانند روال هميشگى ابتدا چند حديث و روايت اخلاقى و شرح و تفسير آنها و در انتهاى منبر روضه و توسّل به اهل بيت عليهم السلام  . عادت آن مرحوم اين بود كه هميشه موقع روضه خواندن همراه با گريه هاى مردم خود نيز با صداى بلند مى گريست  . آن بار نيز طبق عادت روضه را با گريه و زارى شروع می نماید . در اثناء روضه متوجّه صداهاى گريه و ناله شده با اينكه هيچ احدى در پاى منبر حاضر نیست .

اواخر ذكر دو نفر كه مشغول عبور از كنار مسجد بودند با شنيدن صداى حزين سيّد احمد آقا و نيز صداى گريه ها وارد مسجد مى شوند . امّا با چشم خود متوجه مى شوند غير از روحانى روضه خوان كسى ديگر در مسجد نيست  . منبر آقاى بهشتى به پايان مى رسد، همين كه آقا به قصد خروج ، نزديك آن دو نفر مى شود ضمن سلام مى پرسند : آقا ما صداى گريه و زارى در هنگام روضه شما شنيدیم امّا وقتى داخل شديم كسى را نديدیم . به نظر شما صدا از كجا و چه كسانى بوده است ؟ مرحوم آقاى بهشتى پس از اندكى تأمّل و مكث مى گويند: « شايد گريه ملائكه بوده ! »



[پنج شنبه 23 بهمن 1393 ]  [8:41 AM]   [یحیی طاهرزاده]
تعداد کل صفحات :  27 ::      1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >