امروز با یکی از دوستام گفتیم یه کم بخندیم
اومدیم ادای این اسید پاشارو در بیاریم
یه سرنگ پر آب کردیم به اولین دختر کم حجابی که رسیدیم
هنوز آبو نپاشیده
یهو دیدم یه گاز فلفل در آورد زد تو صورتم بعدم با شوکر زد تو سرم
مردم چه آمادگیی پیدا کردن
منم الان رو تخت بیمارستانم
فراموشی گرفتم
لطفا هرکس منو میشناسه بیاد منو ببره تحویل خانوادم بده:(((((((
[دوشنبه 22 تیر 1394 ] [8:09 PM]
[یحیی طاهرزاده]