درباره

در این پایگاه اینترنتی محتوا های متنوع و متفاوت در مورد مهدویت قرار داده می شود. محتوا های ما بسیارمهم هستند و انتظار می رود شما این محتوا ها را نشر دهید تا در ثوابش شریک شوید. جهت تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) صلوات
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوي دوستان
ابزار و قالب 

وبلاگ
کاربردي
تاریخ روز حدیث موضوعی وصیت شهدا


[مرجع دريافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مجاهدت مهدوی

آنحضرت در جایی دیگر در مورد بهبود وضع معیشتی اجتماع و مردم چنین می فرمایند: "همه اموال جهان در نزد مهدی (عج) گرد می آید آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین است آن گاه مهدی (عج) به مردم می گوید : بیایید و این اموال را بگیرید این ها همان چیزهایی است كه برای به دست آوردن آن ها قطع رحم كردید و خویشان خود را رنجانیدید ‘ خون ها ی به ناحق ریختید و مرتكب گناهانی شدید))

اشاره:
بیشترین روایات و اخباری كه در زمینه معارف دینی و اسلامی به ما رسیده است، از جانب امام باقر و امام صادق (ع) بوده است زیرا در دوره آن امامان بزرگ فرصتی مناسب فراهم گشت تا آنان بتوانند ظرائف و نكات دقیق دینی را برای هدایت بشریت ارائه نمایند از جمله اموری كه در سخنان و گفتار امام باقر به طور كامل مورد تبیین قرار گرفته است، مساله مهدویت می باشد كه به جلوه هایی از آن اشاره می نماییم:

تسلط كامل حضرت مهدی (عج) بر عالم :
بی شك نمی توان حكومت مهدوی را محدود در یك گوشه خاص جهان نمود و حضرت مهدی را به یك نژاد خاص مربوط كرد بلكه آن حضرت متعلق به تمام عالم می باشد و دولت و حكومت وی بر تمام جهان می باشد چنان چه قران كریم سیطره ی آن حضرت را بر تمامی زمین می داند و می فرماید ((ان الارض یرثها عبادی الصالحون)(1ِ). یعنی زمین را بندگان شایسته به ارث خواهند برد كه امام باقر در ذیل این آیه می فرمایند: (( این افراد (صالحون)همان یاران مهدی(ع) در آخر الزمان خواهند بود ))(2ِ).

و در جای دیگر فرمودند : (( گویا یاران حضرت مهدی را می بینم كه بر خاور و باختر گیتی مسلط شده اند و هیچ چیز در عالم نیست مگر آن كه از آنان فرمان می برد ))(3ِ).

 

بقیه در ادامه مطلب



نقل است از مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی که یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیداً دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ 

ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند: «آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!» و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. 

 

روز ظهور تو، چه سرافکنده می شوند 

آنانکه در دعای فرج کم گذاشتند..... 

 

اللهم عجل لولیک الفرج 

 

منبع کتاب مهربان تر از مادر





بخش سوم:آثار انتظار 
 

در خصوص اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی جهانی دو نوع اثر را می‌توان بررسی كرد: اوّل آثار عملی‌ كه بر این باور مترتّب است؛ یعنی اگر به ظهور مهدی اعتقاد داشته باشیم، چه كار باید بكنیم. این همان بحث انتظار بود كه در بخش پیشین گذشت. دسته دوم آثاری است كه به لحاظ نظری و گرایشی بر این اعتقاد مترتّب است كه به این لحاظ می‌تواند پاسخی دیگر به چرایی بحث انتظار باشد؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا انتظار واقعی كه شرحش در بخش قبل گذشت، این آثار را در جان آدمی به ارمغان می‌آورد كه این‌جا به برخی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌كنیم: 
1. تحقّق خوف و رجای معقول در تمام تلاش‌های اجتماعی. 
1 ـ 1. رجای معقول (خوش‌بینی به آینده بشر): 
درباره آینده بشر نظرات مختلف است. برخی می‌گویند شر و فساد و بدبختی، لازمه لاینفك حیات بشری است و لذا زندگی بی‌ارزش است و عاقلانه‌ترین كارها خاتمه دادن به حیات و زندگی است.برخی هم معتقدند: بشر در اثر پیشرفت حیرت‌‌آور تكنیك و ذخیره كردن انبارهای وحشتناك وسایل تخریبی، به مرحله‌ای رسیده كه بیش از یك گام با گوری كه با دست خود كنده فاصله ندارد؛ در حالی كه در منظر ما، ریشه فسادها و تباهی‌ها نقص روحی و معنوی انسان است. انسان هنوز دوره جوانی و ناپختگی را طی می‌كند و خشم و شهوت بر او و عقلش حاكم است. انسان بالفطره در راه تكامل فكری و اخلاقی و معنوی پیش می‌رود. نه شر و فساد لازم لاینفك طبیعت بشر است و نه جبر تمدّن، فاجعه خودكشی دسته جمعی را پیش خواهد آورد؛ بلكه جریان مبارزه حقّ و باطل ادامه می‌یابد و جلو می‌رود تا آن‌جا كه در نهایت منجر به حكومت عدل حضرت مهدی(عج) خواهد شد و چنین نیست كه زحمات اصلاحگران به سرانجام نرسد (مطهری، 1371: ص 59 و 60، و نیز 1372 الف: ص 58). 
انسان در حالت عادی وقتی فراوانی ظلم و فساد و غلبه ظاهری ظالمان را در جهان می‌بیند، گاه با خود می‌اندیشد كه آیا می‌توانیم در مقابل این موج عظیم كاری از پیش ببریم و وعده ظهور به ما می‌گوید كه همه كارهای شما به سرانجام می‌رسد: وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ (انبیا (21): 105). 
1 ـ 2. خوف معقول ( امید واهی نداشتن به تلاش‌های خود): وعده منجی جهان در عین حال به ما می‌گوید كه به تلاش‌های خودتان فی نفسه امید نامحدود نداشته باشید؛ یعنی از خودتان انتظار نداشته باشید كه كلّ عالم را به تنهایی اصلاح كنید. اقدامات شما شرط لازم برای اصلاح جهانی است؛ امّا شرط كافی نیست؛ یعنی خلاصه جامعه بشری در سیر تكاملی‌اش از مهدی بی‌نیاز نخواهد بود. 
2. توجّه به كیفیت به جای توجّه به كمیت: در تلاش‌های اجتماعی آن‌چه مهم است، تقویت فرهنگی و معنوی جبهه حق است كه این اقدام كیفی است، نه كمّی؛ یعنی آن‌چه مقدّمه ظهور است این نیست كه به لحاظ شناسنامه‌ای تعداد مسلمانان یا شیعیان افزایش یابد؛ بلكه آن‌چه اولویت بیش‌تری دارد، این است كه انسان‌ها تشنه حقیقت و عدالت شوند؛ پس تعداد یاران اوّلیه و اصلی حضرت شاید كم باشد؛ امّا چنان‌كه گفتیم، به لحاظ كیفیت در زمره برترین انسان‌هایند كه هر یك می‌تواند انقلابی در جان‌ها ایجاد كند. به تعبیر یكی از بزرگان، یاران مهدی(عج) اشخاصی از سنخ امام خمینی(ره) یا بالاتر از او خواهند بود. در واقع این‌كه خوبان هم باید به نهایت كار خود برسند، تاكید مهمّی است بر این‌كه بیش از كمّیت به كیفیت باید اندیشید. 
3. خروج از پارادایم‌های رایج در تفكر غربی: دوره جدید، دوره سیطره فرهنگی جهان غرب بر عالم است و منتظر واقعی انسانی است كه تحت این سیطره واقع نمی‌شود. ما امروزه بسیاری از سخنان، گرایش‌ها، رفتارها و ... را به گونه‌ای تنظیم می‌كنیم كه در جهان مدرن و با الگوهای مدرن مقبولیت داشته باشد. از باب نمونه می‌توان به همین مسأله جهانی‌شدن اشاره كرد؛ در حالی‌كه معتقد به ظهور مهدی، با معادلاتی رفتار می‌كند كه در ظرف محدود معادلات دنیایی رایج در جهان مدرن نمی‌گنجد؛ بدین سبب، تمام معادلات آن‌ها را به راحتی به هم می‌ریزد كه باز در این زمینه, نگاهی به سیره زندگانی امام خمینی(ره) می‌تواند عبرت آموز باشد. 



7. تقابل حقّ و باطل و غلبه نهایی حق: 
 

هر چند در مجموع، حركت تاریخ، تكاملی است، ولی سیر تكاملی آن جبری و لایتخلّف نیست و چنین نیست كه هر جامعه‌ای در هر مرحله تاریخی لزوماً نسبت به مرحله قبل از خود كامل‌تر بوده باشد. نظر به این‌كه عامل اصلی این حركت، انسان است كه موجودی مختار و آزاد و انتخابگر می‌باشد، تاریخ در حركت خود نوسانات دارد؛ ولی در مجموع خود، یك خط سیر تكاملی را طی كرده و می‌كند (مطهری، 1371، ص 47 و 48). 
به بیان دیگر، از ویژگی‌های انسان، تضاد درونی میان غرایز متمایل به پایین است كه هدفی جز امر فردی و محدود و موقّت ندارد و گرایش‌های متمایل به بالا كه می‌خواهد از حدود فردیت خارج شود و همه بشر افراد را در برگیرد. نبرد درونی انسان كه قدما آن را نبرد میان عقل و نفس می خواندند، خواه ناخواه به نبرد میان گروه‌های انسان‌ها هم كشیده می‌شود؛ یعنی نبرد میان انسان‌های كمال یافته و آزادی معنوی به دست آورده با انسان‌های منحط و حیوان صفت، كه قرآن كریم آغاز این نبرد را در داستان دو فرزند آدم، هابیل و قابیل منعكس كرده است (همان: ص 38 و 39). 
در طول تاریخ گذشته و آینده، نبردهای انسان تدریجاً بیش‌تر جنبه عقیدتی و مسلكی پیدا كرده و می‌كند و انسان تدریجاً از لحاظ ارزش‌های انسانی به مراحل كمال خود، یعنی به مرحله انسان آرمانی و جامعه آرمانی نزدیك‌تر می‌شود تا آن‌جا كه در نهایت امر، حكومت و عدالت، یعنی حكومت ارزش‌های انسانی كه در تعبیرات اسلامی از آن به حكومت مهدی تعبیر شده است، مستقر خواهد شد و از حكومت نیروهای باطل و حیوان مآبانه و خودخواهانه و خودگرایانه اثری نخواهد ماند (همان، ص 44). 
نكته جالب توجّه این‌كه بر اساس پاره‌ای از احادیث، قیام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ زمانی رخ خواهد داد كه سعید و شقی به نهایت كار خود رسیده باشند (همان، ص 66)؛ یعنی هر چه این حركت تاریخ به جلو می‌رود، هم شقی شقی‌تر و هم سعید سعیدتر می‌شود، و چنین جامعه‌ای است كه می‌تواند زمینه‌ساز قیام نهایی حق و باطل شود. 

8 . ایمان به غیب و امدادهای غیبی: 
 

نكته بسیار مهمّی كه در این جنگ حق و باطل نباید مورد غفلت واقع شود، این است كه نظام جهان، نظام اخلاقی است. در منظر دینی، جهان چنین نیست كه در برابر عمل خوب و بد واكنش یكسانی داشته باشد و این همان چیزی است كه از آن تحت عنوان امدادهای غیبی یاد می‌شود. قرآن كریم می‌فرماید: إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرْكُمْ (محمد (47): 7)، وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا (طلاق (65): 2)، إِن یكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یغْلِبُواْ مِئَتَینِ (انفال (8): 65) و ... كه همگی حكایت دارد معادلات حاكم بر جهان، بسیار بیش‌تر از معادلات مادّی و عادی است كه با چشم سر مشاهده می‌شود كه یكی از این معادلات مهم، آمدن حضرت مهدی برای نبرد نهایی حقّ و باطل است و به تعبیر دقیق شهید مطهری: از مجموع آیات و روایات استنباط می‌شود كه قیام مهدی موعود (عج) آخرین حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است كه از آغاز جهان برپا بوده است‌ (مطهری، 1371: ص68)، و این همان امداد غیبی‌ است كه شامل جبهه اهل حق می‌شود. باید توجّه كرد كه در منطق قرآن كریم، شمول امدادهای غیبی نه تنها منافاتی با تلاش و حركت ما ندارد، بلكه اساساً، اگر ما بكوشیم، این امدادها از راه می‌رسند. اگر خدا را یاری كنید،‌ خدا یاریتان می‌كند. در آیه وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَـكِنَّ اللّهَ رَمَى (انفال (8): 17) نمی‌فرماید تو كناری نشسته بودی و تیری از غیب آمد و به دشمن خورد؛ بلكه می‌فرماید آن تیری را كه تو پرتاب می‌كنی ما به هدف می‌زنیم كه اگر تو باشی و خودت، معلوم نیست آن تیر به هدف بخورد.

9. بعد از قیام مهدی(عج): 
 

واپسین نكته‌ای كه در شناخت مهدویت ضرورت دارد، این است كه حكومت مهدی آغاز حركت اصلی انسان است، نه پایان كار، و این حُسن مهم آرمان‌های اسلامی است. به تعبیر شهید مطهری، در هر مكتبی وقتی آرمانش محقّق شود، دیگر كار آن مكتب تمام می‌شود و می‌میرد؛ امّا انسانی كه نبردهای با باطل را به اتمام رسانده، هنوز اصل فاستبقوا الخیرات جلو چشمش خودنمایی می‌كند. او كه نقص‌ها را برطرف كرده، تازه در ابتدای سیر صعودی‌ خود است كه باید بالا رود و این سیر، منتها و نهایت ندارد و هرچه بالا رود، در دستگاه هستی برای او امكان بالاتر رفتن هست (مطهری، 1372 الف، ص 57 و 58)، و شاید فلسفه رشد فوق‌العاده علمی و معنوی مردم در عصر ظهور همین نكته باشد.



4. رابطه دنیا و آخرت: 
 

آخرت باطن دنیا است بدین معنا كه عالم آخرت عالمی كاملاً مستقل نیست كه بعد از پایان زمانی دنیا،‌تازه آغاز شود؛ بلكه با نظر عمیق به آیات و روایات می‌توان دریافت كه آخرت در باطن دنیا قرار دارد؛ پس جزای آخرتی، نه جزای قراردادی است و نه حتی رابطه علّی و معلولی با اعمال دنیایی دارد؛ بلكه جزای آخرتی به ظهور رسیدن باطن همین اعمالی است كه در دنیا انجام می‌داده‌ایم (مطهری، 1373 الف، ص 201، و نیز 1373 ب، ص 30 ـ 32)؛ پس می‌توان گفت: سعادت آخرتی، تجلّی باطنی و واقعی سعادت دنیایی است؛ بدین لحاظ كه در تعبیر قرآن كریم، انسانی كه از یاد خدا غافل باشد، گرچه انواع امكانات رفاهی در اختیارش باشد، باز زندگی‌اش سخت و ناخوشایند است و در مقابل، اولیای خدا هر قدر هم كه به لحاظ ظاهری در رنج و سختی باشند، در خوشی و آرامش كاملند. بدین ترتیب، برای تحقّق عدالت واقعی در قیامت باید هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی، انسانِ كمال یافته در دنیا وجود داشته باشد. 

5. انواع كمال انسانی: 
 

اعمال انسان در زندگی‌اش را می‌توان از حیث چهار رابطه بررسی كرد: رابطه او با خود، با ‌خدا، با دیگر انسان‌ها، و با طبیعت؛ امّا می‌توانیم با نظری دقیق‌تر بگوییم كه بازگشت این چهار رابطه به دو رابطه است: رابطه با خدا و رابطه با دیگران. 
همان‌گونه كه كمال انسانی از حیث رابطه‌اش با خدا مطرح است، از حیث رابطه انسان‌ها با همدیگر نیز بحث رسیدن به كمال انسان، قابل بررسی است. بدین ترتیب می‌توان گفت: به ‌رغم این‌كه پیامبر خاتم‌… كسی است كه به لحاظ فردی تمام مراتب كمال انسانی را پیموده است (الخاتَم مَن ختم المراتب بأسرها)، ‌امّا هنوز لزوماً انسان تمام مراتب كمال خویش را سپری نكرده؛ زیرا این مراتب كمال را به لحاظ اجتماعی نیز باید بپیماید و البتّه این نقصی بر مقام پیامبر خاتم‌… نیست؛ بلكه نقصی بر مجموعه انسان‌ها است كه هنوز آماده تحقق آن كمال جمعی نشده‌اند. به بیان دیگر، با توجّه به این‌كه جدا از فرد، جامعه هم اصالت دارد، به كمال رسیدن جامعه هم موضوعیت دارد و این به كمال رسیدن باید در عالم انسانی تحقّق یابد كه شاید فلسفه رجعت نیز همین باشد. 
بدین ترتیب، همان‌گونه كه به لحاظ فردی برای تحقق مقام خلیفهاللهی كه خدا برای انسان در نظر گرفته، باید انسانی وجود داشته باشد كه آن مقام در او تحقّق یابد، به لحاظ اجتماعی نیز برای تحقّق مقام خلیفهاللهی باید جامعه كاملی در جهان پیدا شود. جالب اینجا است همان‌طور كه انسان به لحاظ فردی جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است (صدرالمتألهین شیرازی، 1410: ج8، ص347)، به لحاظ اجتماعی هم سیر حركتی او از نهادهای اقتصادی آغاز می‌شود و به نهادهای فرهنگی می‌انجامد: 
انسان در اثر همه جانبه بودن تكاملش، تدریجاً از وابستگی‌اش به محیط طبیعی و اجتماعی، كاسته، و به نوعی وارستگی كه مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان، افزوده است و در آینده به آزادی كامل معنوی دست خواهد یافت (مطهری، 1371، ص37). 
سیر تكاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادّی و شرایط اقتصادی ومنافع فردی و گروهی و به سوی هدفی بودن و مسلكی بودن و حكومت و اصالت بیش‌تر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست. اراده بشر ابتدایی بیش‌تر تحت تاثیر محیط طبیعی و محیط اجتماعی و طبیعت حیوانی خودش شكل گرفته و متأثر شده است؛ ولی اراده بشر مترقّی در اثر تكامل فرهنگ و توسعه بینش وگرایش به ایدئولوژی‌های مترقّی، تدریجاً از اسارت محیط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی آزادتر شده و آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده است (مطهری، 1371: ص 48 و 49). 

6. واقعی بودن آرمان‌های اسلام: 
 

نكته مهمّی در آموزه‌های اسلام هست و آن این‌كه تمام آرمان‌هایی كه در اسلام مطرح شده، واقعی و عینی و دست یافتنی است. مكاتب جدیدی كه چند قرن اخیر در جهان غرب پیدا شده و آرمان‌هایی را مطرح كرده‌اند، به طور عمده معترف بوده‌اند كه آرمان آن‌ها از نوع ایده‌آل است و توصیه آن‌ها برای رسیدن به آن آرمان، صرفاً توصیه روشی است؛ یعنی بكوشید حتّی‌الامكان به آن سمت و سو بروید؛ هر چند معلوم است كه آن آرمان، سرانجام، دست نیافتنی است. در واقع مدینه‌های فاضله آن‌ها، اتوپیایی نبوده كه واژه ایده‌آل ترجمه دقیقی از آرمان آن‌ها است؛ امّا آرمان‌های اسلامی، صرفاً ایده‌آل و غیر عینی نیست. اسلام، انسان را تا حدّ خلیفهاللهی می‌خواهد و قبل از هر چیز نمونه آن را (پیامبر اكرم… و امیر مؤمنان(ع)) به جامعه بشری عرضه می‌كند تا بدانند این آرمان، به وسیله انسان‌ها دست یافتنی است. به همین ترتیب، اگر از ما می‌خواهد جامعه‌ای با عدالت كامل در دنیا برقرار كنیم، تحقّق آن را هم امری واقعی می‌داند، نه صرفا همچون آرمانی دست نیافتنی. 





بخش اوّل: فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار 
 

در فلسفه اسلامی، قاعده‌ای به نام قاعده تلازم حد و برهان وجود دارد. به اقتضای این قاعده، هرگونه برهانی كه بر مساله‌ای اقامه شود، به شناخت (حد) بهتر آن خواهد انجامید و بالعكس. (ابراهیمی دینانی، 1372: ج 3، ص 240 ـ 249). این بحث ما نیز بر همین روش مبتنی است؛ یعنی اگر بخواهیم شناخت مناسبی از مهدویت به دست آوریم، یك راه این است عللی كه ضرورت مهدویت را ایجاب كرده، بررسی كنیم. به نظر می‌رسد مهم‌ترین دلیل ضرورت موعود جهانی، همان فلسفه بعثت انبیا است كه فلسفه خلقت نیز هست (مطهری، 1372 الف، ص 69 ـ 73). فلسفه خلقت، عبادت و عبودیت است كه حقیقت عبودیت، تقرب به خدا است و فلسفه بعثت نیز طبق آیات متعدّدی از قرآن كریم، توحید و عدالت اجتماعی معرّفی شده كه مطابق شرح دقیق شهید مطهری، عدالت نیز برای توحید است (همان: ص 74 ـ 85)، و مهم‌ترین ضرورت قیام موعود جهانی نیز پركردن زمین از عدل و قسط است؛ امّا چنان‌كه گفته شد، اگر قرار است عدالت كامل در آخرت محقّق شود، دیگر چه اصراری هست كه در دنیا هم محقق شود؟ پاسخ به این سؤال، به نوع نگاه ما به انسان، عدالت و آخرت برمی‌گردد كه در چند بند توضیح می‌دهیم: 

1. جایگاه انسان در نظام آفرینش: 
 

از منظر قرآن كریم، انسان به زمین نیامده كه در زمین بماند؛ بلكه آمده تا مسیر حركت به سوی خدا را طی كند و به مقام شایسته خویش كه همان مقام خلیفه اللّهی است برسد؛ یعنی مظهر صفات خدا گردد. انسان، آن‌گونه كه ملائكه پنداشتند، فقط موجودی نیست كه در زمین فساد و خونریزی كند؛ بلكه سكّه وجودش، روی دیگری دارد كه همان فلسفه آفرینش او است و در واقع آن‌چه در انسان اصالت دارد، همان ارزش‌های متعالی وجود او است (همان، ص 52 ـ‌ 54). 

2. اصل فطرت: 
 

با توجّه به مطلب پیشین، انسان موجود خنثا نیست كه صرفاً تحت تاثیر عوامل خارجی واقع شود؛ بلكه در ذات خود، شخصیت واقعی و جهتگیری حقیقی به سمت كمال دارد كه این جهتگیری، همان فلسفه اصلی وجود او است و امری است كه می‌توان روی آن سرمایه‌گذاری كرد (مطهری، 1375). این سرمایه اوّلیه به قدری اهمیت دارد كه وجود هرگونه باطلی كاملاً تبعی و طفیلی این سرمایه حق است و در عالم، باطل محض وجود ندارد؛ بلكه همه باطل‌ها در اثر افراط و تفریط در حق پدید می‌آیند و هویت مستقلی ندارند (مطهری، 1372 ب، ص 35 ـ 37). به بیان دیگر، انسان یك ظرف خالی محض نیست كه از بیرون و تحت تاثیر عوامل خارجی پر شود؛ بلكه بذر یك سلسله بینش‌ها وگرایش‌ها در نهاد او نهفته است و بدین سبب انسان باید پرورش داده شود، نه این‌كه مانند یك مادّه صنعتی، ساخته شود (مطهری، 1371: ص 35). 

3. رابطه فرد و جامعه: 
 

در اسلام، هم فرد اصالت دارد و هم جامعه. دیدگاه اسلام نه اصالت فردی محض است كه جامعه را فقط اعتباری و قراردادی بداند، نه اصالت جمعی صرف است كه هیچ‌گونه اصالت و هویتی برای فرد قائل نباشد؛ بلكه باید گفت: 
افراد انسان كه هر كدام با سرمایه‌ای فطری و سرمایه‌ای اكتسابی از طبیعت، وارد زندگی اجتماعی می‌شوند، روحاً در یك‌دیگر ادغام می‌شوند و هویت روحی جدید كه از آن به روح جمعی تعبیر می‌شود، می‌یابند. این تركیب یك نوع تركیب طبیعی مخصوص به خود است كه برای آن شبیه و نظیری نمی‌توان یافت. این تركیب از آن جهت كه اجزا در یك‌دیگر تاثیر و تأثّر عینی دارند و موجب تغییر عینی یك‌دیگر می‌گردند و اجزا هویت جدیدی می‌یابند، تركیب طبیعی و عینی است؛ امّا از آن جهت كه كل و مركّب به عنوان یك واحد واقعی وجود ندارد، با سایر مركّبات طبیعی فرق دارد؛ یعنی در سایر مركّبات طبیعی، تركیب، تركیب حقیقی است؛ ‌زیرا اجزا در یك‌دیگر تاثیر و تاثّر واقعی دارند و هویت افراد هویتی دیگر می‌گردد و مركّب هم یك واحد واقعی است؛ یعنی صرفا هویتی یگانه وجود دارد و كثرت اجزا تبدیل به وحدت كل شده است؛ امّا در تركیب جامعه و فرد، تركیب، تركیب واقعی است؛ زیرا تاثیر و تأثّر و فعل و انفعال واقعی رخ می‌دهد و اجزای مركّب كه همان افراد اجتماعند، هویت و صورت جدید می‌یابند؛ امّا به هیچ وجه، كثرت تبدیل به وحدت نمی‌شود و انسان اكمل به عنوان یك واحد واقعی كه كثرت‌ها در او حل شده باشد، وجود ندارد. انسان اكمل، همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد 
(مطهری، 1374، ص 27 ـ 26)؛ 
بنابراین، تحقّق سعادت فرد بماهو فرد، ‌لزوماً به معنای تحقّق سعادت جامعه بماهو جامعه نیست؛ چرا كه هر دو اصالت دارند و زمانی می‌توان واقعاً سعادت انسانی را محقّق شده دانست كه افزون بر سعادت فرد، ‌سعادت جامعه نیز محقّق شود. 



نویسنده دکتر رحیم پور ازغدی

مقدّمه 
 

بحث انتظار و ظهور مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته‌ است؛ از جمله: 
1. مهم‌ترین فلسفه‌ای كه برای تحقّق قیام مهدی برشمرده‌اند، تحقّق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجّه به این‌كه یكی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقّق كامل است و با توجّه به این‌كه دنیا فقط دارگذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقّق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظارِ عدالت داشته باشیم؟ 
2. در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شده‌اند: نماز ستون دین دانسته شده، و امربه معروف و نهی از منكر، مایه قوامِ بقیه احكام، و... . در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجّه كنیم كه در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت می‌گیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نكردن و منتظر ماندن است. چگونه كاری نكردن مهم‌ترین و برترین كار دانسته شده است؟ 
3. یكی از مباحثی كه امروزه جدّی مطرح می‌شود، بحث جهانی‌شدن است و می‌دانیم حكومت مهدی(عليه السلام) نیز حكومت جهانی است. قیام او فلسفه‌ای جهانی دارد و الگوی اسلامی جهانی‌شدن را می‌توان همان حكومت مهدی(عليه السلام) دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانی‌شدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفه ما در قبال آن‌چه امروزه به صورت جهانی‌شدن مطرح شده، چیست؟ 
گذشته از این‌گونه پرسش‌ها كه در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالش‌هایی جدّی مواجه است كه شاید مهم‌ترین آن‌ها این باشد كه با توجه به این‌كه در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ می‌دهد كه جهان پر از ظلم شده باشد، آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تاخیر نمی‌اندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است كه در دین بر دوش انسان گذاشته شده است (نظیر امر به معروف و نهی از منكر)، و اگر قرار است به آن وظایف عمل كنیم، دیگر چگونه می‌توان منتظر بود؟ به بیان دیگر اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تكاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر می‌رسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی؟ 
این‌ها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به مسأله مهدویت در اسلام را می‌طلبد كه می‌توان كلّ مسأله را در این جمله خلاصه كرد: از ما خواسته شده: انتظار ظهور و قیام مهدی(عليه السلام) را داشته باشیم،‌ و مسأله ما این است كه چرا و چگونه؟ 
در این مقاله قصد داریم با استفاده از اندیشه‌های شهید مرتضی مطهری پاسخ این سؤال را به دست آوریم. 
سؤال از چرایی، دوگونه پاسخ می‌تواند داشته باشد: یك بار، سؤال چرایی، سؤال از علل شیء است و این‌جا باید به تبیین فلسفه مهدویت پرداخت؛ یعنی سؤال از این‌كه چرا باید منتظر بود، به این برمی‌گردد كه چرا قیام مهدی ضرورت دارد كه انتظار آن ضرورت داشته باشد؟ پاسخ دیگر، پاسخ از طریق نتایج (معلولات شیء) است؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا منتظر بودن، این آثار را برای ما به همراه دارد؛ امّا بحث از چگونگی، بین این دو نحوه چرایی قرار می‌گیرد. این بحث از طرفی متفرّع بر فلسفه مهدویت است؛ زیرا برای معلوم شدن چگونگی انتظار ابتدا باید متعلَّق آن معلوم شود. روشن است كه انتظار حمله دشمن را داشتن، چگونگی‌ای غیر از انتظار ورود میهمان داشتن را اقتضا می‌كند. این‌جا پس از شناخت ضرورت و فلسفه قیام موعود جهانی است كه می‌توان به این پرداخت كه این قیام چگونه تحوّلی در تاریخ و جامعه بشری است و چگونه انتظاری را از ما می‌طلبد. از طرف دیگر، زمانی می‌توان سخن از آثار و نتایج این انتظار به میان آورد كه چگونگی این انتظار معلوم شده باشد تا بگوییم چنین انتظاری چنان ثمره‌ای خواهد داشت. 
بدین ترتیب بحث را در سه بخش ادامه می‌دهیم: در بخش اوّل (فلسفه مهدویت و ضرورت انتظار) و سوم (ثمرات انتظار)، درباره چرایی انتظار سخن خواهیم گفت و در بخش دوم (نحوه انتظار و وظیفه ما) در خصوص چگونگی آن. 





تلاوت قرآن همراه با تأمل

دوستان سعی کنند در همه اوقات – به خصوص در ماه رمضان – تلاوت قرآن را از یاد نبرند. قرآن نباید از زندگی‌تان حذف شود.
تلاوت قرآن را حتماً داشته باشید؛ هر چه ممکن است. تلاوت قرآن هم، با تأمل و تدبر اثر می‌بخشد. تلاوت عجله‌یی که همین طور انسان بخواند و برود و معانی را هم نفهمد یا درست نفهمد، مطلوب از تلاوت قرآن نیست؛ نه این که بی فایده باشد – بالأخره انسان همین که توجه دارد این کلام خداست، نفس این یک تعلق و یک رشته ارتباطی است و خود همین هم مغتنم است و نباید کسی را از این طور قرآن خواندن منع کرد. لیکن تلاوت قرآنی که مطلوب و مرغوب مأمورٌبه است، نیست. تلاوت قرآنی مطلوب است که انسان با تدبر بخواند و کلمات الهی را بفهمد، که به نظر ما می‌شود فهمید. اگر انسان لغت عربی را بلد باشد و آن چه را هم که بلد نیست، به ترجمه مراجعه کند و در همان تدبر کند؛ دو بار، سه بار، پنج بار که بخواند، انسان فهم و انشراح ذهنی نسبت به مضمون آیه پیدا می‌کند که با بیان دیگری حاصل نمی‌شود؛ بیشتر با تدبر حاصل می‌شود؛ این را تجربه کنید. لذا انسان بار اول وقتی مثلاً ده آیه مرتبط به هم را می‌خواند، یک احساس و یک اشتباه دارد؛ بار دوم، پنجم، دهم که همین را با توجه می‌خواند، انتباه(توجه) دیگری دارد؛ یعنی انسان انشراح ذهن پیدا می‌کند. هر چه انسان بیشتر انس و غور پیدا کند، بیشتر می‌فهمد؛ و ما به این احتیاج داریم.
منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای هیات دولت، ۱۷/۰۷/۱۳۸۴٫

ضیافت خاصان پروردگار
شروع ماه مبارک رمضان، در حقیقت عید بزرگی برای مسلمانان است و جا دارد که مَؤمنین، ورود این ماه را به هم تبریک بگویند و یکدیگر را به استفاده هر چه بیشتر از این ماه توصیه کنند. چون ماه ضیافت الهی است، در این ماه فقط مؤمنین و کسانی که اهل ورود در این ضیافتند، بر سر سفره پروردگار منّان و کریم می‌نشینند. این، غیر از سفره عام کرم الهی است که همه انسان‌ها، بلکه همه موجودات عالم از آن بهره‌مندند؛ این سفره خواص و ضیافت خاصان پروردگار است.

 

منبع: آیة الله خامنه‌ای، خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۰/۰۱/۱۳۶۹
درهای آسمان، درهای بهشت
در روایت داریم که درهای آسمان در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی رابطه قلبی انسان با خدا در این ماه آسان‌تر از همیشه است. در روایت داریم که درهای بهشت در ماه رمضان گشوده است؛ یعنی به برکت روزه و توجه و خشوعی که لازمه روزه است، فرصت و توفیق کار نیک برای انسان وجود دارد. البته فرصت به معنای تحقق آنچه انسان از آن فرصت جستجو می‌کند، نیست؛ اراده و دنبال‌گیری و خواست و حرکت ما را لازم دارد. در هر حال این فرصت وجود دارد و ما می‌توانیم از آن بهره ببریم و استفاده کنیم.

 

منبع: آیة الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۲۰/۰۸/۱۳۸۱٫
قطعه‌ای از بهشت
ماه رمضان در هر سال، قطعه‌ای از بهشت است که خدا در جهنم سوزان دنیای مادی ما، آن را وارد می‌کند و به ما فرصت می‌دهد که خودمان را بر سر این سفره الهی در این ماه، وارد بهشت کنیم. بعضی همان سی روز را وارد بهشت می‌شوند. بعضی به برکت آن سی روز، همه سال را و بعضی همه عمر را. بعضی هم از کنار آن، غافل عبور می‌کنند که مایه تأسف و خسران است. حالا برای خودشان که هیچ، هر کس که ببیند این موجود انسانی، با این همه استعداد و توانایی عروج و تکامل، از چنین سفره با عظمتی استفاده نکند، حق دارد که متأسف شود. این ماه رمضان است. ماه ضیافت الله است. ماه لیلة القدر است.

 

منبع: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلغان اعزامی به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، ۱۷/۱۱/۱۳۷۲٫
رمضان؛ ماه همواری راه
ما در طول سال و در مسیر طولانی حرکت خودمان در چالش با هواهای نفسانی، با گناهان، با فضاهای تاریکی که خودمان به دست خودمان به وجود می‌آوریم، با مشکلاتی مواجه می‌شویم. گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلاف‌ها و گناه‌های خود احاطه می‌شویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعه‌یی است که حرکت در آن قطعه آسان است؛ مثل این است که در این راه دشواری که می‌خواهید به محلی یا به شهری برسید، گاهی مجبورید پیاده راه را طی کنید؛ گاهی مجبورید از آب بگذرید؛

 

گاهی انسان برای این که حال دعا پیدا کند، مشکل دارد؛ گاهی برای این که قطره اشکی بفشاند، مشکل دارد؛ چون راه دشوار است، به وسیله خلاف‌ها و گناه‌های خود احاطه می‌شویم؛ اما قطعه ماه رمضان، آن قطعه‌یی است که حرکت در آن قطعه آسان است. گاهی مجبورید از باتلاق بگذرید؛ یک جا هم می‌رسید به فرودگاهی که هواپیمای مجهزی آماده است تا شما را بی دردسر و با خیال راحت و پس از طی مسیر طولانی به مقصد برساند. آغاز ماه رمضان، رسیدن به همین فرودگاه است. خدای متعال راه را در ماه رمضان هموار کرده است و فضا را در ماه رمضان، فضای خالی از معارض قرار داده است. این روزه‌یی که شما می‌گیرید، نفس و هواهای نفسانی را به زنجیر می‌کشد؛ این عبادت‌ها، این دعاها، این خشوع‌ها، این ذکرها و این لیلة القدر همان وسایل همواری است که شما را فرسنگ‌ها جلو می‌برد؛ راهی را که در طول سال و در ماه‌های دیگر گاهی یک متر یک متر باید طی کنیم، می‌توانیم اگر همت کنیم و اگر خودمان را برسانیم، در ماه رمضان این راه را فرسنگ فرسنگ طی کنیم؛ لذاست که شما می‌بینید اولیای خدا از مژده رسیدن ماه رمضان خرسند می‌شدند و از فراق ماه رمضان اشک‌هایشان سرازیر می‌شد.
منبع: بیانات آیة‌الله خامنه ای ، در خطبه‌های نماز عید سعید فطر، ۲۴/۰۸/۱۳۸۳٫
عروج و اعتلای روح
مسأله اساسی در باب ماه رمضان، این است که بشر – که در میان انواع عوامل و موجبات غفلت از خدا و از راه او، محاصره شده و انگیزه‌های گوناگون، او را به سمت پایین و تنزل و سقوط می‌کشاند – فرصتی پیدا کند که در آن بتواند روح را – که روح انسان و باطن بشر، به عروج و اعتلا تمایل دارد – به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خدا تقرب جوید و به اخلاق الهی، تخلق پیدا کند. ماه رمضان، چنین فرصتی است.

 

منبع: سخنرانی آیة الله خامنه‌ای در دیدار با اقشار مختلف مردم(روز یازدهم ماه رمضان) ۱۸/۰۱/۱۳۶۹٫
محروم واقعی
این، چیز کمی نیست که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) این ماه [رمضان] را ماه ضیافت الهی به حساب بیاورند. مگر ممکن است که انسان وارد سفره کریم بشود و از آن جا، محروم خارج بشود؟ مگر وارد نشوی. آن کسانی که وارد سفره غفران و رضوان و ضیافت الهی در این ماه نشوند، البته بی بهره خواهند ماند و واقعاً این محرومیت به معنای حقیقی است. «ان الشقی من حرم غفران الله فی هذا الشهر العظیم». (عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۳۰) محروم واقعی، آن کسی است که نتواند در ماه رمضان، غفران الهی را به دست بیاورد.


منبع: سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به مناسبت عید سعید فطر، ۰۷/۰۲/۱۳۶۹٫




تعداد صفحات :

 | 1 |  2 |