اهمیت و جایگاه خانه
از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع) و نیز از منظر کارشناسان مسائل تربیتی، محدوده ی خانه از قداست و یژه ای برخوردار می باشد که خانه های مهدوی لازم است ضمن آشنایی با این اهمیت و قوانین و آداب خانه، برای اجرای قواعد خانه داری تلاش نمایند.
اهمیت ویژه خانه سبب شده است تا دین برای ساختن خانه، ورود به آن، حضور در آن و خروج از آن قوانین و آداب خاصی را تنظیم کند، همانطور که برای خانه های خداوند (مساجد) در زمین، احکام ویژه ای وضع شده است.
مصادیق اهمیت خانه از دیدگاه اسلام:
1. توجه به جهت قبله در ساختن بنای خانه
قرآن می فرماید: (وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً (10)وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ.... (11)
«خانه هایتان را مقابل هم (یا رو به قبله) بسازید و نماز به پا دارید...»
در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است:
* معماری و شهرسازی اسلامی باید با اهداف مکتبی سازگار باشد و جهت قبله فراموش نشود.
* به گونه ای خانه بسازیم که انجام مراسم مذهبی و اقامه ی نماز در آن عملی باشد.
* خانه افراد مکتبی باید نمازخانه باشد.
در طراحی و مهندسی خانه سازی، جهت قبله علاوه بر نماز برای اموری چون نشستن، خوابیدن و...کاربرد دارد و این همه بیانگر ارتباط تنگاتنگ مهندسی خانه سازی و مسائل تربیتی می باشد.
2. قوانین ورود به خانه و خروج از آن
قرآن می فرماید: (وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا (12).
«نیکی آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید، بلکه نیکی آن است که تقوی پیشه کنید و از درها وارد خانه ها شوید.»
در این آیه شریفه برای خانه به عنوان یک پایگاه مهم تربیتی حرمت و حریم خاصی تعریف شده و از حریم شکنی و نادیده انگاشتن قداست آن پرهیز داده شده است.
ورود به خانه، حضور در خانه و خروج از آن باید بر اساس تقوا و رعایت احکام مربوط به آن باشد.
در روایات برای خروج از خانه اذکار متعددی ذکر شده است:
امام رضا (ع) فرمودند: چون از خانه بیرون می روی بگو: (بسم الله آمنتُ باللهِ توکلتُ علی اللهِ ماشاء اللهُ لا حول و لا قوهَ إلا باللهِ).
قرآن کریم در بیان آداب ورود به خانه می فرماید: (فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً....(13)
«پس هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه!»
حضرت علی (ع) در تفسیر این آیه شریفه فرمودند:
(إذا دَخَلَ أحدَکُم مَنزلاً فَلیُسَلِّم علی اهله یقول: « السَّلامُ عَلَیکم » فإن لم یکن أهلٌ فَلیَقُل: « السّلام عَلَینا مِن رَبِّنا» و لیَقرَأ قل هو الله أحدٌ حین یدخُلُ منزلَهُ فَإنَّهُ یُنفِی الفَقرَ.) (14)
«چون کسی داخل خانه ای شد بر اهل آن خانه سلام کند و بگوید: «السلام علیکم»، پس اگر کسی در خانه نبود باید بگوید: « السّلام علینا مِن ربّنا» «سلامی بر ما از جانب پروردگارمان» و سوره قل هو الله احد را هنگام وارد شدن بخواند که فقر را بر طرف می کند.»
3. وضع قوانین خاص برای ورود به بیوت الهی
همچنین در قرآن کریم آداب و ضوابط ویژه ای برای ورود به خانه های انبیاء و اولیاء (و حرم معصومین (ع) و زمان و چگونگی حضور در محضر آنان ذکر شده است. خداوند می فرماید: « (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَ لکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لاَ مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ....(15)
« ای کسانی که ایمان آورده اید در خانه های پیامبر (ص)، داخل نشوید مگر اینکه برای صرف غذا به شما اجازه داده شود، به شرطی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار غذا ننشینید، اما چون دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید(و پس از صرف غذا) برای صحبت کردن و بحث ننشینید.
پیامبر اکرم (ص) به میهمان بسیار علاقه داشتند و خانه حضرت میهمانخانه ای برای یاران و اصحاب ایشان بود. پیامبر (ص) می فرمودند:
(کُلَّ بَیتٍ لایدخُلُ فیه الضَّیفُ لا تَدخلُهُ المَلائکهُ.) (16)
«هر خانه ای که میهمان به آن وارد نشود، فرشتگان به آن وارد نمی شوند.»
بُکَیر می گوید: ابوبصیر مردی را ملاقات کردم به من گفت به کجا می روی؟ (قُلتُ: اُریدُ مولاکَ) « گفتم: به دیدار مولای تو می روم»
قال: أنا أتبَعُکَ فَمَضی فَدَخَلنا علیه وَ أحدَّ النَّظرَ إلیه و قال هکذا تدخُلُ بیوتَ الأنبیاءِ و أنت جُنبٌ؟ فقال: اعوذ بالله مِن غَضَب الله و غَضَبِک و قال: استغِفُرالله و لا أعودُ.(17)
(پس گفت، من هم به همراه تو می آیم، پس زمانی سپری شد تا اینکه بر حضرت داخل شدیم در حالیکه حضرت به او توجه کرد و (با عتاب) فرمود:
«این چنین در بیوت و خانه های انبیاء داخل می شوید در حالی که جنب هستی؟! پس ابوبصیر گفت: پناه می برم به خدا از خشم خدا و از خشم شما و گفت: از خدا طلب مغفرت می کنم و دیگر تکرار نمی کنم.»