این روزها صدای گام هایت به گوشم می رسد،

 گویی که درشهر قدم میزنی،دست نوازش بر سر همه می کشی و بازهم برایمان دعا میکنی.

  این کوچه ها رنگ و بوی عشق گرفته اند،

  پیداست که حضورت جان تازه ای به آنها داده

  و این نفس های توست که رنگ امید به کوچه ها بخشیده !

  آقا جانم ... ما دلتنگ توییم... پس کی می آیی؟!

  هنوز هم در عطش انتظار تشنه مانده ایم....

  هنوز هم جمعه های انتظار ما بوی دلتنگی می دهند...

  هنوز هم دل های منتظر بی قرارند ...

  هنوز هم شوق انتظار بی تابمان کرده...

  و من باز هم صدای امید تو را در دلم می شنوم که می گوید :

  اندکی صبر ، فــرج نزدیک است...