سوم شعبان سالروز ولادت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) که در تقویم رسمی کشور «روز پاسدار» نام دارد بیش از پیش ارزش کاری که امام برای صیانت و دفاع از اسلام انجام دادند را یادآور میشود، ارزشی که امروز هم در مدافعان حرم و پاسداران انقلاب جریان دارد و ثابت میکند فرهنگ عاشورا فرازمانی و فرامکانی است؛ از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سوم شعبان با حجت الاسلام والمسلمین سیدصمصام الدین قوامی، مجتهد نظریه پرداز در مدیریت اسلامی، امام جمعه پردیسان قم و رئيس بنياد فقهي مديريت اسلامي درباره فرهنگ پاسداری در اسلام گفت و گو کردهایم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
چه رابطه ای میان فرهنگ پاسداری با آنچه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) با قیامشان انجام دادند وجود دارد که در میان مناسبتهای مذهبی سال، سالروز ولادت ایشان روز پاسدار نامیده شده است؟
هدف سیدالشهدا(علیه السلام) اصلاح امت جدشان از طریق امر به معروف و نهی از منکر بود تا حکومتی بر اساس سیره نبوی و علوی ایجاد کنند. به تصریح حضرت، هدف ایشان ماجراجویانه و قدرت طلبانه نبود، نظیر آنچه عبدالله بن زبیر در مکه علیه یزید انجام داد یا آنچه امروز داعش به اسم اسلام در پیش گرفته است (این قیامها منفی اند)، بلکه امام اراده اصلاح داشتند، یعنی انحراف و اعوجاجی رخ داده و دستاوردهای حکومت نبوی و علوی کم و بیش خنثی شده بود و باید دوباره احیا میشد؛ جالب آنکه مبعث حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) 27 رجب است و خروج حضرت سیدالشهدا از مکه 28 رجب.
اراده سیدالشهدا(علیه السلام) برای اصلاح امت ثابت میکند مردم یا از سر جهالت یا بر اثر زر، زور و تزویرِ دستگاه خلافت از مسیر حق خارج شده بودند و اصلاح ضرورت داشت و اگرچه حرکتهای اصلاحی در تاریخ متعددند، مانند آنچه محمدعبده، سیدجمال یا میرزاکوچک خان انجام دادند، اما اینها همه یک سویند و حرکت اصلاحی سیدالشهدا(علیه السلام) سوی دیگر. البته ایشان در دوران معاویه به دلیل آنکه اصلاحگر نمی تواند خلاف معاهدات عمل کند؛ بنابر صلح امام مجتبی(علیه السلام) عمل و پس از هلاکت معاویه، عملاً قیام را آغاز کردند و عاشورا را به عنوان حرکت استشهادی، جهادی و عقیدتی رقم زدند که با اهدای همه هستی ایشان برای بقای اسلام همراه شد و این نیست مگر الگوی حراست و پاسداری از اسلام. برای همین، در سوم شعبان، سالروز ولادت سیدالشهدا(علیه السلام) که همزمان است با ورود ایشان به مکه مکرمه، مدل کامل و جامع پاسداری ترسیم میشود.
آیا نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز با همین رویکرد و با هدف حراست از اسلام و مرزهای عقیدتی آن شکل گرفته است؟ اصلاً میتوان بین این پاسداری و قیام حسینی رابطه ای قایل شد؟
باید توجه داشت ما در کنار ارتش، سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین را نیز داریم؛ ارتش برای حفظ نظام، اما سپاه قرین انقلاب است و از انقلاب اسلامی دفاع میکند و چون سپاه وظایف حفاظتی دارد، میتواند با هدف دفاع از انقلاب زمانی در سوریه باشد، یا یمن، یا در عراق و افغانستان؛ یعنی هر جا انقلاب در خطر باشد و مورد تهدید تکفیری ها، سلفیها یا استکبار جهانی قرار بگیرد، سپاه میتواند و باید ورود کند، از این رو، جایگاه سپاه، انقلاب است و رهبر معظم انقلاب هم فرمانده این سپاه هستند و چفیه ایشان هم نشان از این فرماندهی دارد.
سپاه پاسداران از مرزهای انقلاب که فراتر از مرزهای جغرافیایی است، دفاع میکند، مرزهای انقلاب در رقه، صنعا، کابل، هرات و ... است نه جغرافیای خاص؛ از این رو، در تعریف جغرافیای کاری سپاه، مرزها معنوی و افلاکی اند نه خاکی. مدافعان حرم هم در زمره این پاسداران هستند، زیرا حرمهای شیعی مبنای انقلاب اند و بدون آنها امکان انقلاب نبوده و نیست، این حرمها خون رسان و انرژی زایند و بنابر فقه شیعی باید به قیمت خون و جان از آنها دفاع کرد؛ همان گونه که ائمه(علیهم السلام) مرزهای جغرافیایی را درنوردیده اند پاسدار هم مرز خاکی ندارد، بلکه مرزهایش ایدئولوژیک است. اگر انقلاب شکست بخورد، نظام هم شکست میخورد، برای همین ابتدا باید از انقلاب دفاع کرد که سپاه پاسداران مستقیم از انقلاب و غیرمستقیم از نظام، حرم و عقیده دفاع میکند. برای همین سپاه پاسداران در میان فرزندان دیگر انقلاب همچون بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان شبیه ترین و یوسف ترین فرزند مشروع انقلاب به آن است، چنانکه امام خمینی(ره) فرمودند: «ای کاش من پاسدار بودم» و این نشان از شأن و جایگاه پاسدار دارد که حتی ولی فقیه آرزوی پوشیدن لباس آن را میکند، برای همین ائمه جمعه همچون شهیدان دستغیب و مدنی لباس پاسدار بر تن داشتند! این یعنی پاسدار گرچه روحانی نیست، اما از نظر دانش، بینش، معنویت و ارزش در حد روحانیت است.
روحیه صیانت از عقیده و ارزش ها، فارغ از مرزهای جغرافیایی در مقابل دیگر نیروهای نظامی که در فرهنگهای مختلف تعریف میشوند، چه جایگاهی به پاسدار میبخشد؟
ارتشهای جهان کلاسیک، آکادمیک، خشن، بی نماز، لائیک و سکولار هستند و نماز، روزه، معنویت و اشک در آنها راه و معنا ندارد، چنانکه سرودهها، آرمانها و نمادهایشان غیرمعنوی است. آنها فقط مام و خاک وطن را بزرگ میکنند و ناسیونالیست و ملی گرایند و در ائتلاف با هم نیرویی مانند ناتو را تشکیل میدهند. در مقابل، تنها نیروی نظامی که با آرمان انقلابی پیوند خورده و معنویت حرف نخست را برای آن میزند و بچه مسلمان واقعی و مسجدی با لباس تقوا و شجاعت دینی در آن عمل میکند و به نماز شب میایستد و روح حماسی دارد، پاسدار است زیرا عقبه مردمی آن بسیج است که در همه اقشار ریشه دوانیده و با باورهای مردم پیوند خورده و ارتش معنوی است، برای همین داعشی که حتی از ارتش آمریکا نمی هراسد، فقط و فقط از پاسدار میترسد و این نیست مگر فرهنگ خاص پاسداری در اسلام که همراه با جدیت، حقیقت و اراده معنوی است. بنابراین، پاسداری جایگاهی خاص برای یک نیروی نظامی است که در کمتر ارتشی دیده میشود و الگوی پاسداران همان فرشتههای جنگ بدر و خیبر است که کمتر در تاریخ اجرا شده اند.
امروز مسأله مدافعان حرم از جمله مسایلی است که حرف و بحث درباره آن بسیار بوده و حتی بسیاری از سر جهل یا غرض نسبت به آن شبهه افکنی میکنند؛ بنابر سیره سیدالشهدا(علیه السلام) و ارزش پاسداری در فرهنگ اسلام، این دفاع از حرم چه ضرورت و معنایی مییابد؟
شیعیان از کودکی با حرم اهل بیت(علیهم السلام) مأنوس هستند و اتفاقات مهم زندگی خود را با حرم اهل بیت(علیهم السلام) قرین میکنند و حرم معصومین در هر جا باشد موطن شیعه است؛ علاوه بر این، مجموعه حرمها منظومه ای متصل و واحد هستند که هویت ما شیعیان به آنها گره خورده و در فقه و ارزشهای مذهبی ما حرم باید مصون، زیبا و غنی باشد، برای همین حتی فقرا سرمایههای خود را به حرم و زیباسازی و توسعه آن اختصاص میدهند و زیباترین تجملات را میتوان در حرم ائمه(علیهم السلام) دید که یکی از نمادهای دفاع از حرم همین طرحهای توسعه ای است. از این رو، فرهنگ کبوتر حرم بودن و زیارات با روح ما عجین شده و با آن رشد کرده ایم و همان طور که بر توسعه حرم موظفیم، در دفاع و حفاظت از آن نیز مسؤولیت داریم و این جزو اصول اعتقادی شیعه است و اصلاً خاورمیانه نماد جمع حرم است، از سوریه گرفته تا عراق، ایران و عربستان که شیعه به حفظ و دفاع از آنها اعتقاد دارد. بنابر این، شیعه ای که از کودکی با اشک بر سیدالشهدا(علیه السلام) رشد کرده، بدون آنکه عاشورا را درک کرده باشد، حال فرصت دارد زیر بیرق «کُلُنا عباسُک یا زینب» قرار بگیرد، زیرا فرزندان و یاران امام در عاشورا خود مدافعان حرم بودند و این فرهنگ در طول تاریخ نهادینه شده است و برای شیعه در حیات یا ممات بودن اهل بیت(علیهم السلام) تفاوتی ندارد، بلکه دفاع از اجساد، اجسام و روح آنها را بر خود واجب میداند و اجازه نمی دهد آن اسارت و جسارت کربلا تکرار شود. این فرهنگ نه ملی است نه عصبی، بلکه آرمانی عقیدتی و در ناخودآگاه ماست تا جایی که زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) حتی بر حج خانه خدا برتری دارد و این در جان جوانان غیور شیعه ریشه دوانیده که حرم باید بماند، یعنی از مرحله ساخت و توسعه حرم، به مرحله نگاهداری رسیده ایم و برای آن هزینه مالی و جانی میکنیم.
ملتی که زن و مردش برای جانفشانی حاضرند و طلب شهادت میکنند، هیچ قدرتی با آن نمیتواند مقابله کند.عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابههای شام و صحرای حلب به مشام میرسد.تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمیخواهد،راهنمایش دل است و بهانهاش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است بهرنگ خون که جلوهای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیدهاند.
.jpg /_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/Azar/Rasekhoon1.jpg)
......... ..... ..... .... >