بحث اقتصاد مقاومتی از سال ۱۳۸۶ از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تصریح و اشاره قرار گرفت و هدف از آن مقابله با طراحیهای دشمن برای فشار اقتصادی بر کشور و جلوگیری از ضربه زدن به اشتغال و رشد ملی و طبعاً رفاه ملی برشمرده شد که به هدف جدایی مردم از نظام اسلامی طرحریزی شده بود.
این منظومه کامل در زمینه مسائل اقتصاد، سالهای بعد با هدف قرار دادن مسائل اقتصادی در شعارهای سالهای متوالی، یعنى اصلاح الگوى مصرف(مسئلهى جلوگیرى از اسراف)، مسئلههمت مضاعف و کار مضاعف، جهاد اقتصادى، تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه ایرانى و در امسال هم با تلفیق وحدت ملی به عنوان حماسه سیاسی و ادامه و تقویت مسیر سالهای گذشته با حماسه اقتصادی تکمیل شد که نشاندهنده عزم جدی رهبری بر مسئله اقتصاد مقاومتی و محورهای شکلدهنده آن به عنوان یک موضوع محوری در اداره کشور است.
در مجموع اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فشار و متعاقباً تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تأثیرهاست و در شرایط آرمانی، تبدیل چنین فشارها و تهدیدهایی به فرصت است که راههای اساسی برای رسیدن به مسیر اقتصاد مقاومتی، کاهش وابستگیهای خارجی و تأکید بر تولید داخلی کشور و خوداتکایی به حساب میآیند.
در تعریف اقتصاد مقاومتی، ضرورت مقاومت برای رد کردن فشارها و عبور از سختیها برای رسیدن به نقاط مثبت ملی از نیازهای اساسی است. این روش اقتصادی از نظر تعریف، با اقتصاد ریاضتی تفاوت دارد.
اقتصاد مقاومتی را میتوان ترکیبی از پدافند و آفند اقتصادی دانست یا به عبارت دیگر، تفاوت آن با ریاضت اقتصادی مانند تفاوت عقبنشینی و نرمش تاکتیکی یا قهرمانانه است و به عبارت دیگر، اقتصاد مقاومتی، نوعی تجهیز برای نبرد اقتصادی و بالا بردن قدرت چانهزنی در ابعاد کلان و بینالمللی است.
برای سنجیدن میزان هماهنگی برنامه های دولت با اقتصاد مقاومتی،ابتدا بایستی الزامات و محورهای مرتبط با این نوع اقتصاد را به شرح زیرشناخت:
۱٫ مردمى کردن اقتصاد:اجرای سیاستهاى اصل ۴۴ نقش محوری در مردمی کردن اقتصاد دارد و هم دولت باید مردم را به فعالیت اقتصادى تشویق کند و هم سیستم بانکى کشور باید در راستای تحقق پررنگتر کردن نقش مردم گام بردارد.
۲٫ کاهش وابستگى به نفت:کاهش وابستگى به نفت یکى دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. ما میتوانیم همین تهدید امروز را که تحریم است، به فرصت تبدیل کنیم و تلاش کنیم نفت رابا فعالیتهاى اقتصادى درآمدزاى دیگر جایگزین کنیم.
۳٫ تقویت صنایع دانش بنیان:تقویت صنایع دانشبنیان به عنوان ایجادکننده مزایای تکنولوژیک و پایه ایجاد تفاوتهای نسلی در علوم محسوب میشود که در سالهای اخیر با سرمایهگذاریها و توجه ویژهای که به آنها شده است، روند جهشی در سیر علوم و صنایع در این زمینه کاملاً محسوس است.
۴٫ مدیریت مصرف و استفاده از تولید داخلی:مسئله مدیریت مصرف یکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى مصرف متعادل و پرهیز از اسراف. این مسئله با تلفیق با موضوع استفاده از تولیدات داخلی و پشتیبانی از هموطنان، باید به بالا بردن سطح کیفی و مرغوبیت کالاهای داخلی و تقویت این چرخه بینجامد.
۵٫ سهمیهبندیها و هدفمند کردن یارانه ها:اجرای موفق سهمیهبندی و کاهش مصرف بنزین یکی از موارد موفق اجراشده در اقتصاد مقاومتی در زیربخشهای مهم انرژی به حساب میآید. هدفمند کردن یارانهها هم در بلندمدت و در گام نهایی با بالا بردن کارایی و جلوگیری از اسراف از موارد مؤثر در استفاده بهینه از تولیدات داخلی و کم کردن واردات به حساب میآید.
۶٫ استفاده حداکثرى از زمان و منابع و امکانات:بالا بردن بهرهوری و کارایی و کیفیت محصولات با توجه به جلوگیری از اسراف و ایجاد رقابتپذیری یکی از گامهای مؤثر در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب میشود.
۷٫ پرهیز از تصمیمات خلقالساعه:حرکت بر اساس برنامه یکى از کارهاى اساسى و مهم در ایجاد ساختار مستحکم و نفوذناپذیر اقتصادی به حساب میآید. تصمیمهاى خلقالساعه و تغییر مقررات جزو ضربههایی است که به اقتصاد مقاومتى وارد میشود و میتواند مقاومت ملت را خدشهپذیر کند.
۸٫ اقتصاد همراه با مقاومت در برابر کارشکنی دشمن:اقتصاد مقاومتى یعنى اقتصادى که همراه با مقاومت در مقابل کارشکنى و خباثت دشمن باشد.
۹٫ نقش کارآفرینی در اقتصاد مقاومتی:دو محوری که در مورد کارآفرینی در رابطه با اقتصاد مقاومتی ضروری هستند، عبارتاند از:
الف) مدیریت دقیق و عالمانه منابع و همچنین سوق دادن آن به سمتى که امروز براى کشور ارزش افزوده مالى و غیرمالى داشته باشد.
ب) بهبود فضاى کسبوکار و ایجاد مشوقها و موقعیتهای مناسب فعالیت برای سرمایهگذاران و کارآفرینان و همچنین توجه به مرغوبیت تولید داخلى که از عوامل مهم جلوگیریکننده برای واردات بىرویه و بىمنطق به حساب میآید.یکی از مهمترین الزامات اقتصاد مقاومتی که نقش محوری در تحقق آن را دارد، نقش کم کردن وابستگی نفتی و بسترسازی خروج از مضرات آن است که در چند مورد اهمیت این موضوع الزامات بخشهای دیگر را هم شامل میشود.
مهمترین نقش این کاهش وابستگی را می توان در بودجه مشاهده کرد. همان گونه که بیان شد، یکی از عناصر اقتصاد مقاومتی این است که دولت تلاش کند در یک برنامه زمانبندی شده، وابستگی بودجه جاری را به نفت کاهش دهد و در عوض، منابع خود را از طریق مالیات تأمین کند. مشکل اصلی ما این است که بودجه را بهشدت به نفت وابسته کردهایم و با کوچکترین تهدید به تحریم، نوسانات ناشی از تأثیر بر کاهش فروش نفت، تمامی معادلات اقتصادی دولت را تحت تأثیر قرار میدهد.
اقتصاد مقاومتی باید با محوریت تولید و خودکفایی در دستور کار قرار گیرد و هر چه سریعتر دولت باید با این اقدام، قدرت خود را روی میز مذاکره افزایش دهد. بر این اساس، توصیه میشود که دولت هر چه سریعتر اقتصاد متکی به درآمدهای نفتی را به سمت اقتصادی غیرنفتی و مولد هدایت کند و با استفاده از شفافسازی اقتصادی و حمایت از تولید و اخذ مالیات از بنگاههای اقتصادی غیرمولد و مضر و استفاده علمی از ابزارهای اقتصادی مانند بانک و بازار سرمایه، نقدینگیهای مازاد را از جامعه جمع کند.
در رابطه با شرکتهای دانشبنیان و حمایت از آنها هم تلاشهایی از طرف دولت انجام گرفته است که به نظر کافی نمیآید. در زمینه کشاورزی که مهمترین تولید داخلی و عامل خودکفایی است، در بخش قیمتگذاری گندم، اقدام مؤثری توسط دولت صورت پذیرفت و قیمت خرید تضمینی مناسب تعیین شد و نرخ آن رشدی بالاتر از نرخ تورم داشت و این از موارد اساسی توجه دولت به اقتصاد مقاومتی محسوب میشود؛ ولی برای ایجاد زیرساختهای حمایتی و مهم کشاورزی از جمله بذر و کودهای مناسب فقط به واردات و درمان مسکنی اکتفا شده است و در زمینه نقش شرکتهای دانشبنیان و تقویت آنها برای جایگزینی واردات در سالهای آتی برنامهریزی مناسبی نشده است.
از دیگر مزایا و نقاط قوت دولت در اقتصاد مقاومتی را هم میتوان کم بودن میزان تصمیمات خلقالساعه و آنی برشمرد. سهمیهبندیها و هدفمندی یارانهها تا به امروز یکی از کمنقشترین موارد رسیدگی دولت به شمار رفته و هنوز نتیجهای از بررسی دهکهای غنی و ثروتمند برای اثربخش شدن یارانهها و به ثمر رسیدن مسیر دریافت بیشتر مالیات از اغنیا و کارا شدن این دریافتها، حاصل نشده است.
در دولت مسائلی راجع به قطع یارانه سه دهک بالای درآمدی مطرح شد که البته معلوم نیست چه زمان و از چه روشی این اطلاعات استخراج خواهد شد. حصول اطلاعات درآمدی اقشار مختلف مردم مزایای بسیاری دارد، زیرا با کسب این اطلاعات میتوان از افراد پردرآمد و با درآمدهای کلان مالیات گرفت و این امر در ایجاد شفافیت و بهبود فضای کسبوکار و رقابتی کردن آن هم نقش عمده و مهمی دارد.
به هر صورت باید گفت:اقتصاد مقاومتی یعنی تبدیل نقاط ضعف به قوت، یعنی وقتی تحریم و تهدید پیش روی ماست و دشمنان نفت را از ما نمیخرند، اقتصادمان را طوری اداره کنیم که احتیاجی به فروختن آن محصول نداشته باشیم و این امر نیازمند برنامهریزی برای مالیات، هدفمندی یارانهها و درمان ساختار اقتصادی کشور و توسعه و تقویت کارآفرینی است.
علیرضادهقان طرزجانی؛کارشناس ارشد برنامهریزی و تحلیل سیستمهای اقتصادی
(تلخیص شده ازخبرگزاری فارس)