نشانه ها | ویژه سال همت و کار مضاعف


نگاشته شده توسط مسعود محمدجعفر پنج شنبه 5 آذر 1388  ساعت 10:15 AM 

 

 

 هنگامی که سخن از «قرآن و علم» گفته می‌شود، مقصود همه علوم بشری است. که شامل علوم طبیعی، انسانی، عقلی، نقلی و شهودی می‌شود. هر چند که جهت‌گیری اساسی این مجله به طرف علوم انسانی است.
2ـ هدف اساسی قرآن هدایت انسان به سوی خداست.(نک: بقره/185) بنابراین قرآن برای بیان جزئیات همه علوم بشری (از جمله فرمول‌های فیزیک ـ شیمی و .....) نازل نشده است. و این مطلب را که در جای خود اثبات کرده‌ایم(ر.ک: رضائی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، مبحث قلمرو قرآن و علم)، پیش فرض ما در این مجله است.
3ـ قرآن کریم برای هدایت همه جانبه بشر در زندگی نازل شده است، یعنی به همه ابعاد معنوی، تربییتی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و .... انسان پرداخته است. و خطوط اساسی حرکت انسان در دنیا و آخرت را بیان کرده است، بنابراین قرآن با بسیاری از علوم بشری بویژه علوم انسانی رابطه دارد و در مورد آنها مطالبی بیان کرده است که می‌تواند برای جهت دهی، مبنا دهی و نظریه پردازی در آن علوم مفید باشد.
4ـ بیش از دو هزار آیه علمی در قرآن وجود دارد که به علوم مختلف اشاره دارد. مثلاً بیش از 150 آیه به مباحث کیهان شناسی و دهها آیه به مطالب بهداشتی و پزشکی و دهها آیه به مباحث مدیریتی و صدها آیه به احکام فقهی و صدها آیه به مباحث تربیتی اشاره دارد.
این آیات را می‌توان حداقل در سه دسته خلاصه کرد:
الف: اشارات علمی قرآن.
ب: شگفتی‌های علمی قرآن.
ج: اعجازهای علمی قرآن.
5ـ شیوه‌های استنباط از آیات علمی قرآن در طول تاریخ چهارگونه بوده است:
تفسیر و برداشت علمی از قرآن خود داراى روش‏هاى فرعى متفاوتى است كه بعضى سر از تفسير به رأى و شمارى منجر به تفسير معتبر و صحيح مى‏شود و برخی نیز به نظریه‌پردازی‌های علمی قرآن در حوزه علوم مختلف می‌انجامد.
الف) استخراج همه‏ى علوم از قرآن كريم
طرفداران قديمى تفسير علمى؛ مانند: ابن أبي‏الفضل المرسى ، غزالى و ... كوشيده‏اند تا همه‏ى علوم را از قرآن استخراج كنند؛ زيرا عقيده داشتند كه همه چيز در قرآن وجود دارد و در اين راستا، آياتى را كه ظاهر آن‏ها با يك قانون علمى سازگار بود، بيان مى كردند و هر گاه ظواهر قرآن كفايت نمى‏كرد ، دست به تأويل، مى‏زدند و ظواهر آيات را به نظريات و علومى كه در نظر داشتند، بر مى‏گرداندند و از اين جا بود كه علم  هندسه، حساب، پزشكى، هيأت، جبر ، مقابله و جدل را از قرآن استخراج مى‏نمودند.
براى مثال، از آيه‏ى شريفه‏ى «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ»(شعراء/80) ابراهيم‏(ع) نقل مى‏كند كه: وقتى من بيمار شدم، اوست كه شفامى دهد، علم پزشكى را استخراج كردند(نک: غزالى، جواهر القرآن، ص 27، فصل پنجم) و علم جبر را از حروف مقطعه‏ى اوايل سوره‏ها استفاده كردند(نک: التفسير و المفسّرون، 2/481، به نقل از ابن ابى الفضل مرسى) و از آيه‏ى شريفه‏ى «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» (زلزال/1) زمين لرزه‏ى سال 702 هجرى قمرى را پيش بينى كردند. (نک: زرکشی، البرهان فى علوم القرآن، ج‌2، صص 181 – 182)
روشن است كه اين نوع تفسير علمى، منجر به تأويلات زياد در آيات قرآن، بدون رعايت قواعد ادبى، ظواهر و معانى لغوى آن‏ها مى شود.
از همين رو است كه بسيارى از مخالفان، تفسير علمى را نوعى تأويل و مجازگويى دانسته‏اند(ر.ك: همو، التفسير و المفسّرون، 2/454 تا 495) كه البته در اين قسم از تفسير علمى، اشكالات وارد است.
ب) تطبيق و تحميل نظريات علمى بر قرآن كريم
اين شيوه از تفسير علمى، در يك قرن اخير رواج يافته و بسيارى از افراد با مسلّم پنداشتن قوانين و نظريات علوم تجربى سعى كردند تا آياتى موافق آنها در قرآن بيابند و هر گاه آيه‏اى موافق با آن نمى‏يافتند ، دست به تأويل يا تفسير به رأى زده و آيات را بر خلاف معانى ظاهرى، حمل مى‏كردند.
مثال اين گونه تفسري را در تفسير آيه 189 / اعراف از عبدالرزاق نوفل بيان شد كه «نفس» را، به معناى پروتون و «زوج» را الكترون معنا كردند و گفتند: منظور قرآن، اين است كه همه‏ى شما را از پروتون و الكترون كه اجزاى مثبت و منفى اتم است، آفريديم.(نک: عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحديث/ 156) در اين تقسير، حتّى معناى لغوى و اصطلاحى نفس را نكردند.
اين گونه تفسير علمى، در يك قرن اخير ، در مصر و ايران رايج شد و موجب بدبينى برخى دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسير علمى گرديد و يك سره تفسير علمى را به عنوان تفسير به رأى و تحميل نظريات و عقايد برقرآن طرد كردند، چنان كه علّامه طباطبايى، تفسير علمى را نوعى تطبيق اعلام كرد.(نك: طباطبایی، تفسير الميزان، 1/ 6 به بعد)
البتّه در مورد اين نوع تفسير علمى، حق با مخالفان آن است؛ چرا كه مفسّر در هنگام تفسير بايد از هرگونه پيش داورى خالى باشد، تا بتواند تفسير صحيح انجام دهد و اگر با انتخاب يك نظريه‏ى علمى، آن را و بر قرآن تحميل كند، پا در طريق تفسير به رأى، گذاشته كه در روايات وعده‏ى عذاب به آن داده شده است.
ج) استخدام علوم براى فهم و تبيين بهتر قرآن‏
در اين شيوه از تفسير علمى، مفسّر با دارا بودن شرايط لازم و با رعايت ضوابط تفسير معتبر ، اقدام به تفسير علمى قرآن مى‏كند.
يعني تلاش مي‌كند كه با استفاده از مطالب قطعى علوم ـ كه از طريق دليل عقلى پشتيبانى مى‏شود ـ و با ظاهر آيات قرآن ـ طبق معناى لغوى و اصطلاحى ـ موافق است، به تفسير علمى بپردازد و معانى مجهول قرآن را كشف و در اختيار انسان‏هاى تشنه‏ى حقيقت قرار دهد. اين شيوه‏ى تفسير علمى، بهترين نوع و بلكه تنها نوع صحيح از تفسير علمى است.
ما در مبحث آينده، معيار اين گونه تفسير را، به طور كامل بيان خواهيم كرد، اما در اين جا تأكيد مى‏كنيم كه در اين شيوه‏ى تفسيرى، بايد از هرگونه تأويل و تفسير به رأى، پرهيز كرد و تنها به طور احتمالى از مقصود قرآن سخن گفت؛ زيرا علوم تجربى به خاطر استقراى ناقص، و مبناى ابطال پذيرى كه اساس آن‏هاست، كمتر مي‌تواند مطلب علمي قطعي بيان كند.
براى مثال، آيه‏ى شريفه‏ى «وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا» (يس/38)؛ «خورشيد در جريان است تا در محل خود استقرار يابد.» در زمان صدر اسلام كه نازل شد، مردم همين حركت حسّى و روزمرّه‏ى خورشيد را مى‏دانستند؛ به اين ترتيب از اين آيه، همين حركت را مى‏فهميدند، در حالى كه حركت خورشيد، از مشرق به مغرب كاذب است؛ زيرا خطاى حس باصره‏ى ماست و در حقيقت، زمين در حركت است. از اين رو ما خورشيد را متحرك مى‏بينيم ، همان طور كه شخص سوار بر قطار ، خانه‏هاى كنار جاده را در حركت مى‏بيند و با پيشرفت علوم بشرى و كشف حركت زمين و خورشيد، روشن شد كه خورشيد هم، خود داراى حركت انتقالى است (نه حركت كاذب ، بلكه واقعى) و خورشيد، بلكه تمام منظومه‏ى شمسى و حتّى كهكشان راه شيرى در حركت است.(نک: اريك - اوبلاكر، فيزيك نوين، ترجمه‏ى بيضايى/ 45 - 48) پس مى‏گوييم اگر به طور قطعى اثبات شد كه خورشيد در حركت است و ظاهر آيه‏ى قرآن هم مى‏گويد كه خورشيد در جريان است ، پس منظور قرآن حركت واقعى (حركت انتقالى و...) خورشيد است. علاوه بر آن، قرآن از «جريان» خورشيد سخن مى‏گويد نه حركت آن ، و در علوم جديد كيهان‌شناسى بيان شده كه خورشيد حالت گازى شكل دارد كه در اثر انفجارات هسته مرتب زير و زبر مى‏شود(همان/45 - 48) و در فضا جريان دارد و همچون گلوله‏اى جامد نيست كه فقط حركت كند، بلكه مثل آب در جريان است.(نك: رضائي‌اصفهاني، محمدعلي، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن و درآمدي بر تفسير علمي قرآن)
د: نظریه‌پردازی‌های علمی قرآن و جهت دهی به مبانی علوم انسانی:
برخي از آيات علمي قرآن مطالبي را بيان مي‌كند كه علم هنوز بدانها دسترسي پيدا نكرده و هر چند از نظر علوم تجربي به اثبات نرسيده است اما دليلي نيز براي نفي آن مطلب قرآني نداريم و از آنجا كه وحي نوعي دانش قطعي و از سرچشمه‌ی الهي است در صحیح بودن آن شکی نیست هر چند برای اثبات آنها فعلاً شواهد تجربی در دست نداریم و ممكن است مثل برخي موارد ديگر از پيشگویي‌هاي علمي قرآن در آینده اثبات شود. این موارد را مي‌توان بعنوان نظريه‌هاي علمي قرآني مطرح نمود، و همچون ديگر تئوري‌هاي علمي بدنبال شواهد تجربي آنها بود.
و نیز مثل نظريه وجود موجودات زنده در آسمان‌ها: اين نظريه از برخي آيات قرآن همچون آيه 29 / شوري قابل استفاده است كه مي‌فرمايد:
«وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ»
«و از نشانه‌ها‌ي اوست، آفرينش آسمان‌ها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر ساخته است.»
هر چند برخي نشانه‌های كيهان‌شناختي براي وجود موجودات زنده و با شعور در كرات دور دست ادعا شده است اما دانشمندان كيهان‌شناخت هنوز نظريه‌ی قطعي در اين زمينه ابراز نكرده‌اند و چيزي ثابت نشده است؛ ولي اين مطلب را مي‌توان بعنوان يكي از نظريه‌هاي علمي قرآني، مبناي تحقيقات تجربي كيهان‌شناختي وسيع قرار داد.(نك: تفاسير قرآن ذيل آيه 29 / شوري مثل نمونه، الجواهر الطنطاوي، عبدالغني الخطيب، قرآن و علم امروز)
نظریه‌پردازی‌های قرآن در زمینه علوم انسانی و جهت‌دهی به مبانی آنها، مثل مبانی مدیریت در قرآن، مبانی و اصول اقتصاد در قرآن، مبانی سیاست در قرآن و مبانی اصول علوم تربیتی در قرآن، که اگر اینگونه موارد به خوبی مورد توجه و کاوش قرار گیرد، می‌تواند انقلابی در جهان علوم انسانی پدید آورد، و چهره جهانی را در قرن بیست و یکم تغییر دهد، و به سلطه فرهنگی غرب بر شرق پایان بخشد.
برای نمونه از آیات قرآن خدا محوری استفاده می‌شود، یعنی خدا سرچشمه همه موجودات و منتهای سیر همه موجودات است «إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ، بقره / 156» و اصولاً ارزش کارها به رنگ الهی صبغة الله، (بقره / 135) و فی در راه خدا بودن است. در حالی که مبنای علوم انسانی جدید انسان محوری است که این مطلب در علوم انسانی بویژه علوم ترتیبی و علوم سیاسی تاثیر بسیاری دارد و جهت خاصی به آنها می‌دهد.
در اقتصاد نیز مبنای اقتصاد اسلامی بدون ربا پایه‌گذاری شده است در حالی که اقتصاد جدید غرب براساس سیستم ربا (بویژه در بانکداری) شکل گرفته است اگر این مبنای قرآنی در بانکداری جاری شود به سیستم جدیدی رهنمون می‌شویم. علوم سیاسی جدید در غرب براساس جدایی دین از سیاست و امور دنیوی (سکولاریسم) بنیان نهاده شده است در حالی که سیاست در قرآن بر مبنای دخالت دین در سیاست پایه‌گذاری شده است از این رو بسیاری از آیات قرآن مسائل حکومتی و اصول سیاست خارجی و قوانین صلح و جنگ و ... را بیان می‌کند.
و همچنین است لزوم رعایت مبانی اخلاقی و اصل عدالت و فقرزدایی در مدیریت و توجه به بعد روحانی انسان علاوه بر بعد جسمانی در روانشناسی و...
آری بسیاری از آیات قرآن اشارات صریح یا غیرصریح به مبانی علوم انسانی دارد که شمارش آنها نگارش مقالات بلکه کتاب‌های متعددی را می‌طلبد.(نک: محمد عثمان نجاتی، قرآن و روانشناسی و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی و نوروزی، نظام سیاسی اسلام و محمدحسن نبوی، مدیریت اسلامی...)
6ـ پیش‌بینی می‌شود که مهمترین چالش بشر در قرن بیست و یکم، چالش علم و دین در حوزة علوم انسانی است. از این رو مباحث بین رشته‌ای قرآن و علوم، در قرن حاضر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. چرا که می‌تواند مسیر بشریت را تغییر دهد. و او را از سقوط در پرتگاه تعارض علم و دین نجات دهد. بلکه تربیت، سیاست، اقتصاد و مدیریت و ... را در راستای اهداف انسانی و الهی (همچون عدالت، فقرزدایی و ...) و همراه با معنویت و اخلاق سامان جدید دهد. و زندگی سعادتمندی را برای بشر رقم زند و در همین راستاست که تعریف رشته‌های دانشگاهی در این زمینه ضرورت می‌یابد از این روست که در برخی مراکز علمی همچون مرکز جهانی علوم اسلامی، دکتری قرآن و علوم با گرایش‌های متعدد راه‌اندازی شد.