آورده اند که فضل بن ربیع در شهر بغداد مسجدي بنا نمود و روزي که سر در مسجد را بنا بود کتیبه
کنند ، از فضل سوال نمو دند تا دستور دهد عناوین کتیبه را به چه قسم انشاء نمایند . بهلول که در آنجا
حاضر بود از فضل پرسید ، مسجد را براي که ساخته اي ؟
فضل جواب داد براي خدا . بهلول گفت اگر براي خدا ساخته اي اسم خود را در کتیبه ذکر نکن !!!
فضل عصبانی شده و گفت براي چه اسم خود را در کتبیه ذکر ننمایم ، مردم باید بفهمند بانی این مسجد
کیست ؟ بهلول گفت :
پس در کتیبه ذکر کن بانی این مسجد بهلول است . فضل گفت : هرگز چنین کاري نمی کنم .
بهلول اگر این مسجد را براي خود نمایی و شهرت ساخته ، اجر خود را ضایع نمودي . فضل از جواب
بهلول عاجز ماند و سکوت اختیار نمود و بعد گفت هرچه بهلول می گوید بنویسید .
آنگاه بهلول امر نمود آیه اي از قرآن کریم را نوشته و بر سردر مسجد نصب نمایند .
کلمات کلیدی
داستان های جالب ،داستان های خواندنی،،داستان های خواندنی،،داستان های خواندنی، ،قصه های بهلول ،مجموعه داستان های بهلول ،بهلول و خلیفه ،بهلول و خلیفه ،داستان پند اموز بهلول ،داستان جالب ،خواندنی ها ،داستان جالب داستانهاي كوتاه و خواندن،داستان جالب داستانهاي كوتاه و خواندني ،داستان جالب داستانهاي كوتاه و خواندني جالب،داستان های داستان های جالب ،داستانهای جالب خواندنی های جالب
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 8:11 PM - روز دوشنبه 25 آبان 1388 |