آخرين سفير و رسول الهى ، حضرت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه عليه و آله ، در آخرين روزهاى عمر پر بركت خود، خليفه اش اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب عليه السلام را كنار بستر خويش خواند و پس از توصيه هائى پيرامون مسائل مهمّ در امور مختلف ، فرمود: يا علىّ! تنها كسى كه مرا غسل مى دهد تو هستى .
حضرت علىّ بن ابى طالب عليه السلام اظهار داشت : فدايت گردم ! آيا من به تنهائى توان غسل دادن جسد مطهّر شما را دارم ؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: جبرئيل عليه السلام مرا به اين موضوع دستور داد و او هم از خداوند متعال چنين دستورى را گرفته بود.
حضرت علىّ عليه السلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! چنانچه به تنهائى توان غسل شما را نداشتم ، آيا مجاز هستم كه از شخص ديگرى كمك بگيرم ؟
در اين موقع جبرئيل عليه السلام به پيامبر خاتم خطاب كرد: اى محمّد! به علىّ بفرما: كه خدايت تو را سلام مى رساند و دستور مى دهد: خودت بايد پسر عمويت رسول خدا را غسل دهى .
و اين سنّت الهى است كه پيغمبر را فقط خليفه او غسل مى دهد.
پس از آن پيغمبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى علىّ! توجّه داشته باش كه تو تنها نخواهى بود؛ زيرا كمك دهندگانى از طرف خداوند رحمان خواهند آمد تا تو را در غسل من يارى نمايند و آن ها بهترين يار و ياور مى باشند.
حضرت علىّ عليه السلام سؤ ال نمود: يا رسول اللّه ! فدايت گردم ! آن نيروهائى كه مرا در اين امر كمك مى نمايند، چه كسانى هستند؟
پاسخ داد: جبرئيل ، ميكائيل ، اسرافيل ، ملك الموت ، اسماعيلِ ماءمور بر آسمان دنيا، ايشان در غسل من ، تو را كمك خواهند نمود.
پس در اين هنگام ، حضرت علىّ عليه السلام جهت تواضع در پيشگاه مقدّس الهى ، سر به سجده نهاد و عرضه داشت :
((الحمد للّه الّذى جعل لى اءعوانا و إ خوانا، هم امناء اللّه تعالى ))
يعنى ، شكر و سپاس خداوندى را كه براى من در غسل پيامبرش يارانى مى فرستد كه اءمينان عرش اويند.(70)
رثاء در رحلت رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه وآله وسلّم
اى دل بيا كه موسم آه و فغان رسيد
يعنى عزاى خاتم پيغمبران رسيد
اسلام ، خوار و عزّت ايمان به باد رفت
از اين مصيبتى كه به اسلاميان رسيد
عالَم به چشم مادر گيتى چو شام شد
چون روز رحلت پدر اُمّتان رسيد
دودى ز آه مردم يثرب بلند شد
بر صورت منوّر كرّوبيان رسيد
ز افلاكيان گذشته مگر گرد اين ملال
بر دامن جلال خداى جهان رسيد
واحسرتا كه حضرت زهرا يتيم شد
از ماتم پدر به لبش نيمه جان رسيد(71)
يا رحمةً للعالمين
دل ها براى تو غمين
بستى تو چشم از ما سوى
گوئى كه نازل شد بلا
بقيّة اللّه ، آجرك اللّهرفتى و امّت شد يتيم
زهراء ز ماتم دل دو نيم
بودى تو در رنج و الم
تا دين نگردد بيش و كم
بقيّة اللّه ، آجرك اللّهحقِّ ممثَّلْ مرتضى
خانه نشين شد از جفا
ببين علىّ تنها شده
هم راز او زهرا شده
بقيّة اللّه ، آجرك اللّهكرده سكوتى جانگداز
در آن زمانِ فتنه ساز
جز اين علىّ راهى نداشت
جز فاطمه يارى نداشت
بقيّة اللّه ، آجرك اللّهبشكسته سنگرِ علىّ
پهلوى همسر علىّ
صبرى نما يا مصطفى
بينى ، حسين و كربلا
بقيّة اللّه ، آجرك الل
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 2:20 PM - روز چهارشنبه 27 آبان 1388 |