امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد:
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در حضور شوهر خواهرش - عبدالله بن جعفر - به برادر خود حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السلام فرمود: اين طاغوت حاكم - يعنى ؛ معاويه بن ابى سفيان - اوّل ماه ، هدايائى را براى ما خواهد فرستاد.
حسين عليه السلام اظهار نمود: حال تكليف ما چيست ؟ و با آن هدايا چه بايد كرد؟
امام حسن مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: من بدهى سنگينى برعهده ام قرار گرفته ، به طورى كه تمام فكرم را به خود مشغول كرده است ، چنانچه خداوند متعال خواست و هدايايى برايم رسيد، در اوّلين فرصت قرض خود را پرداخت مى نمايم .
پس چون اوّل ماه فرا رسيد، معاويه مبلغ يك ميليون درهم براى امام حسن مجتبى سلام اللّه عليه ؛ و نهصد هزار درهم براى امام حسين عليه السلام ؛ و پانصد هزار درهم جهت عبداللّه بن جعفر ارسال كرد.
امام مجتبى سلام اللّه عليه آن مبلغ را دريافت نمود و قبل از هر كارى بدهكارى هاى خود را پرداخت نمود.
و امام حسين عليه السلام نيز ششصد هزار درهم آن را بابت بدهى هاى خود پرداخت نمود؛ و مقدارى هم بين اعضاء خانواده و ديگر دوستان تقسيم كرد و باقى مانده اش را جهت مخارج روزانه منزل و كمك به مراجعين و تهيدستان اختصاص داد.
و امّا عبداللّه بن جعفر نيز تمام بدهى هاى خود را پرداخت كرد؛ و مقدار يك هزار درهم برايش باقى ماند كه آن ها را توسّط همان ماءمور براى معاويه ارجاع داد.
و همين كه ماءمور نزد معاويه مراجعت كرد گزارش كاملى از جريان را براى معاويه تعريف كرد.
داستان امام حسن قصه های امام حسن داستان های خواندنی داستان راستان داستان امام حسنداستان امام حسن
داستان هایی از امام حسن
حکایت هایی از امام حسن
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 6:17 PM - روز پنج شنبه 28 آبان 1388 |