عصر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود، هر گاه عمر و ابوبكر به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى آمدند مى ديدند كه آن حضرت سوره قدر را با خشوع و گريه قرائت مى كند و آنرا با حالى جانسوز مى خواند عمر و ابوبكر عرض كردند: اى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ! چقدر دلت هنگام قرائت اين سوره مى سوزد؟ چرا؟
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود براى آنكه در شب قدر چشمم فرشتان را ديده و دلم فهميده است و براى آنچه كه دل اين شخص (اشاره به على (عليه السلام )) پس از من در شب قدر آن را مى فهمد و در مى يابد، مى گريم .
عمر و ابوبكر عرض كردند: مگر شما در شب قدر چه ديده ايد و او (على (عليه السلام )) در آن شب چه مى بيند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روى زمين براى آنها نوشت تنزل الملائكة والروح فيها باذن ربهم من كل امر
آنگاه فرمود: پس از آنكه خداوند مى فرمايد: براى تقدير هر كار آيا ديگر چيزى باقى مى ماند؟ عمر و ابوبكر عرض كردند نه ، چيزى باقى نمى ماند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا مى دانيد، كه شخصى كه هر امرى بر او نازل مى شود كيست ؟ آنها عرض كردند: او تو هستى ، اى رسول خدا. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آرى ، ولى آيا بعد از رحلت من نيز شب قدر وجود دارد؟ آنها گفتند: آرى وجود دارد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا بعد از من باز در شبهاى قدر آن امر (تقدير كارها) نازل مى شود؟ عمر و ابوبكر گفتند: آرى ؛ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بنابراين بعد از من نزول هر چيزى در شب قدر بر چه شخصى است ؟
عمر و ابوبكر گفتند: نمى دانيم آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست مبارك خود را بر سر على (عليه السلام ) نهاد و فرمود:
ان لم تدر يا فا در يا هو هذا من بعدى ، اگر نمى دانيد، اينك بدانيد، آن شخص بعد از من اين اشاره به على (عليه السلام ) است .!
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 2:39 PM - روز پنج شنبه 5 آذر 1388 |