در جريان فتح مكه كه در سال هشتم هجرت واقع شد دو نفر از كافران كه هنوز تسليم نشده بودند با على (عليه السلام ) رخ به رخ شدند و از دست آن حضرت فرار كردند اين دو نفر يكى هبيرة بن وهب شوهر ام هانى خواهر امام على (عليه السلام ) بود (319) و ديگرى پسر عموى هبيره بود. على (عليه السلام ) اين دو نفر را تعقيب كرد اين دو نفر به خانه ام هانى آمده و خود را در آن خانه مخفى ساختند.
على (عليه السلام ) در حالى كه شمشير در دست داشت به دنبال آن دو نفر به در خانه ام هانى خواهر خود رسيد، ام هانى كه هشت سال بود برادرش على (عليه السلام ) را نديده بود در برابر او ايستاد و گفت : از اين دو نفر چه مى خواهى ؟
على (عليه السلام ) دست رد به سينه ام هانى زد و او را رد كرد تا آن دو نفر را طبق دستور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گردن بزند، ام هانى به على (عليه السلام ) گفت : آيا مى خواهى وارد خانه ام شوى و حريم و احترام مرا بشكنى و شوهرم را بقتل برسانى تو پس از هشت سال ، از من واهمه نمى كنى ؟!
حضرت على (عليه السلام ) كه پيوند مكتبى را بر پيوند نسبى مقدم مى داشت فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خون اين دو نفر را هدر دانسته بنابراين به ناچار بايد فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را در مورد قتل اين دو نفر اجرا كنم پس از اين جريان ام هانى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و ديد آن حضرت غسل مى كند و دخترش حضرت زهرا عليهاالسلام با گرفتن پارچه بلندى آن حضرت را پوشانده كه كسى آن حضرت را هنگام غسل نبيند.
آن حضرت پس از غسل هشت ركعت نماز خواند و پس از نماز ام هانى را ديد و فرمود: به به ! خير مقدم ام هانى ! چه موجب شده كه اينجا آمده اى ؟
ام هانى جريان برخورد شديد على (عليه السلام ) را بازگو كرد در اين هنگام على (عليه السلام ) از راه رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تا او را ديد لبخندى زد و فرمود: با ام هانى چه كردى ؟ بعدها شوهر ام هانى به نجران گريخت و در همانجا در حال كفر مرد و پسر عموى او برگشت و ديگر كسى متعرض او نشد.
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 2:39 PM - روز پنج شنبه 5 آذر 1388 |