ابن عباس مى گويد: بعد از فتح مكه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هجرت مسلمانان را لغو كرد و فرمود: بعد از فتح مكه هجرتى نيست ، سپس با پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به هوازن رسيديم در اين هنگام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رو به على (عليه السلام ) كرد و فرمود: اى على ! برخيز و كرامت خداى عز و جل را نسبت به خود ملاحظه كن ، على جان ! وقتى آفتاب بر آمد با آن سخن بگو، ابن عباس مى گويد: به خدا سوگند به احدى جز به على (عليه السلام ) رشك نبردم به واسطه فضلش الا در آن روز؛ ابن عباس مى گويد: با خودم گفتم برويم ببينيم على (عليه السلام ) با آفتاب چطور سخن مى گويد، چون آفتاب بر آمد على (عليه السلام ) برخاست و گفت : درود بر تو اى بنده خوب و فرمانبر و اطاعت كننده خداوند، آفتاب در پاسخ امام على (عليه السلام ) عرض كرد: درود بر تو اى برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و وصى او و حجت خدا بر خلقش !!
ابن عباس مى گويد: در اين لحظه على (عليه السلام ) به سجده افتاد و شكر خداوند مى كرد، آنگاه به خداوند سوگند ديدم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و سر على (عليه السلام ) را بر گرفت و او را بلند كرد و دست خود را بر صورت على كشيد و گفت : حبيبم برخيز! تو اهل آسمان را از گريه خود گرياندى و خدا به وجود تو به حاملان عرش مباهات كرد.
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 6:40 PM - روز پنج شنبه 5 آذر 1388 |