على (عليه السلام ) براى سركوبى سپاه معاويه سپاه مجهزى آماده ساخت اين سپاه در نخيله كه لشكرگاه سپاه على (عليه السلام ) بود در آماده باش بسر مى برد امام على (عليه السلام ) از كوفه بيرون آمد و رهسپار قرارگاه نخيله شد و براى آنان سخنرانى نمود، آنگاه سپاه مجهز على (عليه السلام ) به فرماندهى خود آن حضرت به سوى صفين حركت كردند در مسير راه به مداين (773) رسيدند در اين هنگام ، آنان ويرانه هاى كاخها و تالارها را مشاهده كردند على (عليه السلام ) جمجمه پوسيده اى را در خرابه اى ديد به يكى از اصحاب خود فرمود: آن را بر دارد و به همراه من بيا، على (عليه السلام ) به ايوان معروف كاخ مداين آمد و در آن نشست و طشت آبى طلبيد و به آورنده جمجمه فرمود: آن را در ميان طشت بگذارد. او اين كار را كرد، على (عليه السلام ) خطاب به جمجمه فرمود: اى جمجمه تو را سوگند مى دهم بگو من كيستم و تو كيستى ؟ جمجمه با زبان رسا گفت : تو اميرمؤ منان (عليه السلام ) و سيد اوصيا و پيشواى پرهيزكاران هستى ولى من بنده خدا و فرزند كنيز خدا كسرى انوشيروان هستم . على (عليه السلام ) به او فرمود: حالت چطور است ؟ او گفتارى گفت كه خلاصه آن اين است :
من نسبت به زيردستان مهربان بودم ولى در آيين مجوس بسر مى بردم .. اينك از بهشت محروم هستم و گرفتار دوزخ مى باشم اما به خاطر اينكه با رعيت مدارا مى كردم از آتش دوزخ در امان هستم ، و احسر تا اگر من ايمان مى آوردم ، با تو بودم اى سرور خاندان محمد صلى الله عليه و آله و سلم و اى اميرمؤ منان (عليه السلام ).
سخنان او بقدرى جانسوز بود كه همه حاضران صدا را به گريه بلند كردند.
کلمات کلیدی :
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 11:17 PM - روز یک شنبه 8 آذر 1388 |