چاك شده سينه گل از غمت
اى همه شب ناله گل همدمت
سينه به سينه غم تو راز شد
شاهد شب هاى پر آواز شد
گوهر درياى عفافى شما
در حيايى و عزيز خدا
آن كه دلش با تو هم آوا شده
موج شكن در دل دريا شده
با تو حديث غم ياران شنيد
نغمه پر درد بهاران شنيد
وارث اشك و غم و آه على !
دفتر صبرى و نگاه على
با تو شده كاخ ستم واژگون
گشته به درياى عدم رهنمون
در حيا را چو تو خود مظهرى
آينه دار ره هر باورى
با تو زمين فخر فروشد به صبر
دست بشويد ز تمناى ابر
غيرت آن دست بريده تويى
ناله آن زخم چكيده تويى
گرچه برادر به فراتش رسيد
آب بديد و لب خود را نديد
تشنه اگر وارد پيكار شد
سير به دست شه كرار شد
كرب و بلا بود و عطش در خروش
ناله گل بود و غرورى خموش
طفل عطش سينه خون را مكيد
كرب و بلا در شطى از خون دمي
کلمات کلیدی
نظرات (0) نويسنده : مدیر سایت - ساعت 7:19 PM - روز چهارشنبه 11 آذر 1388 |