قبل از فهميدن ريتمهاي غيرطبيعي قلب، آن مهم است که به درستي بدانيم كه چگونه ريتم سينوسي شكل ميگيرد. (ريتم طبيعي قلب). اندازهگيريهاي مشخص را ميتوان براي قسمتهاي مختلف EKG بكار برد. موج P كه دپلاريزاسيون دهليزها را نشان ميدهد كمتر از 0.11 (كمتر از 3 مربع كوچك) طول ميكشد. فاصله P-R از شروع موج P تا شروع موج QRS اندازه گيري ميشود كه بطور طبيعي آن0.21s )0.12- 3تا 5 مربع كوچك) طول ميكشد. كمپلكس QRS كه انتشار جريان الكتريكي را در ميوكارد بطنها نشان ميدهد بايستي كمتر از0.12. (كمتر از 3مربع كوچك) طول بكشد. موج Q اولين انحناي رو به پائين در كمپلكس QRSاست. موج R اولين انحناي رو به بالاي موج QRS است و موج S، موج منفي است كه موج R را دنبال ميكند. ريتم سينوسي به عنوان سرعتي بين 60-100bpm تعريف ميشود و داراي يك موج P، كمپلكس QRS و موج T در پارامترهاي تعريف شده ميباشد. ضربان قلب منظم است و كمپلكسها همان هستند كه در بالا توضيح داده شدند. كلمه سينوسي نشان ميدهد كه محل شروع ضربان قلب گره SA است.
قبل از فهميدن ريتمهاي غيرطبيعي قلب، آن مهم است که به درستي بدانيم كه چگونه ريتم سينوسي شكل ميگيرد. (ريتم طبيعي قلب). اندازهگيريهاي مشخص را ميتوان براي قسمتهاي مختلف EKG بكار برد. موج P كه دپلاريزاسيون دهليزها را نشان ميدهد كمتر از 0.11 (كمتر از 3 مربع كوچك) طول ميكشد. فاصله P-R از شروع موج P تا شروع موج QRS اندازه گيري ميشود كه بطور طبيعي آن0.21s )0.12- 3تا 5 مربع كوچك) طول ميكشد. كمپلكس QRS كه انتشار جريان الكتريكي را در ميوكارد بطنها نشان ميدهد بايستي كمتر از0.12. (كمتر از 3مربع كوچك) طول بكشد. موج Q اولين انحناي رو به پائين در كمپلكس QRSاست. موج R اولين انحناي رو به بالاي موج QRS است و موج S، موج منفي است كه موج R را دنبال ميكند. ريتم سينوسي به عنوان سرعتي بين 60-100bpm تعريف ميشود و داراي يك موج P، كمپلكس QRS و موج T در پارامترهاي تعريف شده ميباشد. ضربان قلب منظم است و كمپلكسها همان هستند كه در بالا توضيح داده شدند. كلمه سينوسي نشان ميدهد كه محل شروع ضربان قلب گره SA است.
پایش قلب
آريتميها ميتوانند پراكنده و متغيير باشند و مانيتورينگ طولاني براي تشخيص و درمان موثر نيازمند است. ريتم و سرعت قلبي را ميتوان با بكارگيري الكترودهاي مانيتور قلبي به ديوارة قفسه سينه بيمار مانيتور كرد. ليد II براي مانيتور ريتم قلب مورد استفاده قرار ميگيرد. اكترود مثبت (قرمز) و منفي (زرد) سيگنال قلب را آشكار ميكنند. و الكترود سياه خنثي است. محل الكترود سياه هيچ تأثيري بر شكل EKG ندارد ولي شلوغی اكتريكي را كم ميكند. محل الكترودهاي قرمز و زرد بطور قابل توجهي ظاهر سيگنال را در EKG تحت تأثير قرار ميدهد و بنابراين خيلي مهم است مراقب باشيم كه بهترين پوزشين مورد استفاده قرار گيرد. وضعيت نشان داده شده در شكل 4، به عنوان ليد II شناخته ميشود كه اجازه ديد خوبي از موج QRS و P را ميدهد و بطور شايع توسط پرستاران براي مانيتور قلب مورد استفاده قرار ميگيرد. وضعيت نشان داده شده در شكل 5، MCL1 است كه يك ديد خوبي ازموج QRS , P را تأمين ميكند. خوبي اين وضعيت اين است كه ليدها توسط محل پدلهاي دفيبريلاتور دچار اشكال نميشوند. هر جا كه ممكن باشد الكترودها را بايستی روي استخوان قرار داد. براي مثال روي استرنوم، ترقوه، كنارة دندهها زيرا باعث كاهش شلوغي الكتريكي در اثر فعاليت عضلاني ميشود. اگر لازم باشد پوست بايستي پاك شود و چربي و عرق اضافي بدن بايستي از بين برود. موي بدن ميتواند از چسبيدن اكترودها به پوست جلوگيري كند.
Sheppard & wright همچنين توصيه كردهاند كه آن قسمت پوست به آرامي توسط يك گاز خشك سائيده شود تا پوست مرده خشك شده از كنار برود و هدايت سيگنال بهتر انجام شود. آن مهم است كه به بيماران اطمينان مجدد ندهيم بلكه رضايت و همكاري آنها را بدست آوريم. پرستاراني كه در چنين مكانهايي كار ميكنند كه وسايل مانيتورينگ در آنها وجود دارد، بايستي با كار وسايل آشنا شوند و آلارمها را بتوانند تفسير كنند. مشكلات ترسيمي به كرات اتفاق ميافتد و به راحتي نيز ميتوان آنها را تصحيح كرد. تكنيك اكترود ضعيف غالباً يك نوسانات بينظمي را در ثبت بوجود ميآورد. تماس بهتر با پوست مورد نياز است. اين ممكن است لازم باشد كه مو يا عرق از ميان برداشته شود و يا نياز به تغيير الكترودها باشد. كابلهاي معيوب يا فقدان تماس با الكترودها يك نوسانات تيز مانند يا موجهاي ايزوالكتريك را ميسازد كه ممكن است نياز به عوض كردن كابلها يا وارد كردن بيشتر به داخل ماشين باشد. فعاليت عضلاني به نوسانات بينهايت سريع در EKG مشخص است. اين غالباً بوسيلة راحت كردن مريض يا تشويق وي به آرام بودن يا بوسيلة قرار دادن الكترودها روي استخوان تصحيح ميشود. پوست مريض بايستي براي واكنشهاي آلرژيك به الكترودهاي EKG تحت نظر قرار گيرد.