آنتی کواگولاسیون اعظم رحیم زاده
کارشناس پرستاری
درجریان دیالیز، خون در تماس با بخش های مختلف دستگاه همودیالیز از جمله لاین ها، گرم کننده ها، صافی و... قرار می گیرد که این سطوح ممکن است باعث شروع تشکیل لخته در هنگام دیالیز شوند خصوصاً در قسمت هایی مانند چمبرها که خون در معرض هوا قرار دارد. لخته ایجاد شده ممکن است به اندازه ای بزرگ باشد که موجب انسداد مسیر خون و منجر به اختلال در انجام دیالیز گردد. لخته شدن صافی یکی از مهم ترین عواملی است که امکان استفاده مجدد از صافی ها را محدود می کند و در نهایت منجر به افزایش مصرف صافی می گردد.
استفاده مناسب از تکنیک های ضد انعقاد در حین دیالیز امکان استفاده از صافی ها را فراهم می سازد. امروزه جهت كاهش احتمال تشكيل لخته خون در حين دياليز از برخي از آنتي كواگولانت ها(معمولاً هپارين)استفاده مي شود.
عوامل موثر بر تشكيل لخته در جريان خون خارج از عبارتنداز:
1- دور پمپ پائين 2 - هماتوكريت بالا
3- اولترافيلتراسيون بالا 4 - گردش خون مجدد در access (recirculation)
5- تزريق خون و فرآورده هاي خوني در حين دياليز 6 - تزريق ليپيد در حين دياليز
7- استفاده از چمبر ها در مسير خون
ارزيابي وضعيت انعقادي در حين دياليز
الف- مشاهده باليني: مشاهده وضعيت خون در گردش از نظر تشكيل لخته يا شست شوي مسير با نرمال سالين امكان پذير است. جهت انجام اين كار ورود خون از بدن بیمار به لاين شرياني موقتاً مسدود مي گردد. يكي از معايب اين روش جا به جايي لخته خون ايجاد شده و تجمع لخته در صافي مي باشد.
نشانه هاي تشكيل لخته در مسير خارج از بدن عبارتنداز:
1- خون بسيار تيره رنگ 2- سايه هايي با رگه هاي سیاه رنگ در صافي
3- كف كردن همراه با تشكيل ثانويه لخته در چمبرها 4- پر شدن سريع مانيتورهاي Transducer از خون
5- پس زدن خون در مسير وريدي 6- وجود لخته در قسمت شرياني صافي
ب- ميزان فشار گردش خون خارج از بدن: فشار شرياني يا وريدي در نتيجه ايجاد لخته در گردش خون خارج از بدن و براساس محل تشكيل لخته تغيير مي كند. مزيت استفاده از لاين هايي كه داراي نمايشگر فشار شرياني پس از پمپ خون( Post pump ) مي باشند اين است كه اختلاف فشار شرياني پس از پمپ و فشار وريدي مي تواند به عنوان معياري براي تعيين محل لخته باشد. افزايش فشار پس از پمپ و كاهش فشار وريدي نشانه تشکیل لخته قابل توجهي در مسير خون شرياني يا صافي می باشد. اگر لخته در مسير خون وريدي تشكيل شده باشد فشار پس از پمپ و فشار وريدي، هر دو، افزايش مي يابد. اگر لخته تشكيل شده بزرگ باشد افزايش فشار ناگهاني است. وجود لخته خون در سوزن وارد شده در وريد يا جايگزيني نامناسب سوزن وريدي نيز ممكن است منجر به افزايش فشارها گردد.
ج- ظاهر صافي پس از پايان دياليز: معمولاً در پايان دياليز تعداد كمي رشته هاي فيبريني در طول صافي ديده مي شود و سر شرياني صافي غالباً حاوي لخته هاي كوچك خون يا رسوبات سفيد رنگ، مخصوصاً در بيماران مبتلا به هايپرليپيدمي، مي باشد. تشكيل لخته هاي بزرگتر در صافي و در لاين ها بايد توسط پرسنل دياليز كتباً گزارش شود تا از آن به عنوان پارامتري جهت تعيين ميزان دوز آنتي كواگولانت استفاده گردد. براي استاندارد كردن يافته ها مي توان از طبقه بندي ميزان لخته بر اساس تخمين درصد فيبرهاي منعقد شده استفاده نمود. به طور مثال در صورتي كه كمتر از 10% فيبر ها لخته شده است میزان لخته درجه1، كمتر از 50% درجه2 و بيش از50% درجه 3 طبقه بندی میشود.
د- آزمایش انعقاد خون: خون مورد نياز جهت آزمايش انعقادي باید از مسیر خون شریانی، قبل از محل انفوزيون هپارين، گرفته شود تا وضعيت انعقادي بيمار، نه وضعيت انعقادي جريان خون خارج از بدن، مشخص شود.
اين آزمايشات عبارت است از:
1- زمان ترومبوپلاستين نسبي خون کامل Whole blood partial thromboplastin time ( WBPTT)
این روش فقط در مورد هپارین معمولی کاربرد دارد
2- زمان انعقاد فعال شده Activated clotting time ( ACT )
این تست شبیه به روش WBPTTاست ولی فرآیند انعقاد با خاک سیلیس فعال می شود. این روش تنها در مورد هپارین معمولی قابل استفاده است.
3- زمان انعقاد لي – وايت Lee - White Clotting Time
این روش نیاز به زمان طولانی جهت انعقاد دارد و به ندرت از آن استفاده می شود.
4- زمان انعقاد فعال شده با فاکتور ده فعال شده Factor Xa –activated ACT
این روش به عنوان روش با حساسیت بالا به ویژه در استفاده از هپارین با وزن مولکولی کم مورد استفاه قرار می گیرد.
به علت مسائل اقتصادي و خطر كم عوارض خون ريزي دهنده در طي استفاده از هپارين، در مجموع در شرايط معمول آزمايشات مذكور استفاده نمي شود و در شرايط همراه با خطر بالاي خون ريزي از روش بدون هپارين استفاده مي شود كه نياز به اين تست هارا مرتفع مي كند.
زمان انعقاد مطلوب هر يك از آزمايشات فوق در جدول زير ذكر شده است:
زمان انعقادهدف در طي دياليز
تجویز هپارین به مقدارکم |
تجویز روتین هپارین |
|
|||
پایان دیالیز |
حین دیالیز |
پایان دیالیز |
حین دیالیز |
میزان طبیعی |
نوع آزمایش |
40%+ "(105-85) |
40%+ "(105-85) |
40%+ "(105-85) |
80%+ "(140-120) |
"85-"60
|
WBPTT |
40%+ "(190-170) |
40%+ "(190-170) |
40%+ "(190-170) |
80%+ "(250-200) |
"150-"120
|
ACT |
9-16' |
9-16' |
9-16' |
20-30' |
4'-8' |
LWCT |
موادضدانعقاد(آنتي كواگولانت ها) و روش هاي استفاده درحين همودياليز:
متداول ترين آنتي كوآگولانتی كه امروزه براي جلوگيري از ايجاد ترومبوز در جريان خون خارج از بدن در حين دياليز كاربرد دارد هپارين است. هپارين يك آنيون سولفاته موكو پلی ساكاريدي با اوزان مولكولي متفاوت است كه از ريه گاو يا روده خوك استخراج مي شود. هپارين با آنتي ترومبين موجود در جريان خون باند مي شود و منجر به غير فعال شدن فاكتورهاي انعقادي به ویژه فاکتور Xa مي گردد. ازطرفي هپارين موجب تحريك تجمع و فعال شدن پلاكت ها مي شود اما مانع باند شدن و فعال شدن فاكتورهاي انعقادي روي غشاء پلاكت ها مي گردد و به اين ترتيب اثر نامطلوب مذكور را خنثي مي كند. نيمه عمر هپارين در افراد عادي و بيماران دياليزي حدود 30 الي 120 دقيقه است.
عوارض جانبي هپارين شامل: خارش، پوكي استخوان، هایپر لیپيدمی(افزایش TG و کاهش HDL)، ترومبوسيتوپني، افزايش احتمال خون ريزي، هایپو آلدوسترونیسم و هايپركالمي به ویژه در بیماران با باقیمانده عملکرد کلیوی و گاهي نيز حساسيت مي باشد. حساسيت به هپارين در افراد مختلف و هم چنين در يك فرد در مواقع گوناگون تغيير مي كند. در بيماراني كه به عوارض زيادي با هپارين دچار می شوند روش هاي ديگري مانند دياليز بدون هپارين و استفاده از سایرآنتي كواگولانت ها مورداستفاده قرارمي گيرد.
روش هاي مختلف ضد انعقاد:
1- تجويز روتين هپارين:
هپارين معمولاً مي تواند در طي دياليز بدون ترس از بروز عوارض خونريزي دهنده در بيماراني كه در معرض خطر خونريزي نمي باشند تجويز شود. دو تكنيك پايه در تجويز معمول هپارين وجود دارد كه عبارت است از:
1- تجويز معمول هپارين به صورت انفوزيون مداوم- در اين روش يك بولوس اوليه مثلاً 2000 واحد، قبل از شروع دياليز در لاين وريدي تجويز مي شود. پس از 3 تا 5 دقيقه انفوزيون هپارين به داخل لوله شرياني(از طريق پمپ هپارين) با سرعت مثلاً 1200 واحد در ساعت شروع مي شود. زمان انعقاد هر ساعت بررسي مي شود و ميزان انفوزيون بر اساس آن تنظيم مي گردد. يك ساعت قبل از خاتمه دياليز انفوزيون هپارين متوقف مي شود.
2- تجويز هپارين به روش دوز هاي بولوس مكرر– دوز بولوس اوليه، مثلاً 4000 واحد تجويز مي شود و سپس دوز بولوس اضافی 1000 تا2000 واحدی در صورت نیاز تزریق می شود. دوزهپارین این روش در مراکز مختلف متفاوت است. بعضی فقط یک دوز(مثلا 2000 واحد) در ابتدای دیالیز تزریق می کنند و هیچ دوز دیگری را به شکل بولوس یا انفوزیون تزریق نمی کنند. وزن بالای 50 کیلوگرم بیمار در تعیین دوز هپارین لحاظ نمی گردد.
دوز هپارین در این روش در منابع مختلف، متفاوت ذکرشده است. پيشنهاد مي شود یک دوز50-25 واحد به ازای هر کیلو گرم وزن بدن بیمار به شکل بولوس اولیه تزريق شود و انفوزیون يا بولوس هپارين بر اساس 20-10 واحد به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در ساعت ادامه يابد. توصیه می شود بولوس يا انفوزیون هپارین به ویژه در بیمارانی که از سوزن فیستولا جهت دياليز آنان استفاده مي شود در نیم تا یک ساعت آخردیالیز قطع شود.
علي رغم استفاده ار هپارين، بروز اندك لخته در جريان خون خارج از بدن دور از انتظار نيست و به طور كلي تغيير در تجويز هپارين را الزامي نمي كند. زماني كه لخته بوجود آمد ارزيابي علت احتمالي آن مفيد است. غالباً اصلاح علت زمينه اي مثل اصلاح access مي تواند مفيد باشد. اشتباهات تكنيكي مربوط به پرستار دياليز بايد در نظر گرفته شود و از طريق آموزش اصلاح گردد. ايجاد لخته هاي مكرر، ارزيابي مجدد بيمار و تنظيم دوز هپارين را الزامي مي كند.
اشتباهات تكنيكي كه موجب ايجاد لخته:
الف- پرايم نامناسب صافي:
- باقي ماندن هوا در صافي به دليل پرايم ناكافي يا تكنيك نامناسب پرايم
- استفاده از ميزان ناكافي هپارين جهت پرايم
ب-اشتباه در تجويز هپارين:
- تنظيم غلط پمپ انفوزيون
- دوزاشتباه بولوس اوليه
- تاخيردر راه اندازي پمپ هپارين
- اشتباه در برداشتن كلامپ لوله هپارين
- سپري شدن ناكافي زمان بعد از دوز بولوس اوليه
ج-دسترسي عروقي نامناسب:
- جريان خون ناكافي به علت اشتباه قرار گرفتن سوزن يا كاتتر يا ايجاد لخته درآن
- گردش خون مجدد(recirculation) زياد مربوط به محل سوزن
- توقف هاي مكرر جريان خون به علت جريان خون ناكافي یا آلارم مكرر دستگاه
2- تجوبز هپارين به مقدار كم
خطر خون ريزي ناشي از اثرات ضد انعقادي سيستميك در بيماران پر خطر كه داراي ضايعات خون ريزي دهنده گوارشي( مانند گاستريت واولسرپپتيك)، پريكارديت، رتينوپاتي ديابتي و بيماراني كه اخيراً جراحي شده اند معادل 25 تا 50 % مي باشد. تمايل به خون ريزي با نقص عملكرد پلاكتي و احتمالاً اختلالات سلول هاي اندوتليال ناشي از اورمي تشديد مي گردد.
تجويز كم هپارين در بيماران مذكور توصيه مي شود. در بيماران زمان انعقاد مطلوب هدف معادل ميزان پايه + 40% مي باشد.
در مطالعه اي كه جهت بررسي عارضه خون ريزي در تكنيك كم هپارين انجام شده مشخص گرديده است. اين تكنيك در مقايسه با تكنيك هپارينيزه كردن موضعي همراه با تزريق پروتامين عارضه خون ريزي كمتري به همراه دارد.
يك دوز بولوس اوليه و سپس انفوزيون مستمر هپارين بهترين تكنيك براي روش كم هپارين مي باشد. زيرا انفوزيون مداوم از افزايش يا كاهش زمان انعقاد كه در درمان به روش دوز هاي بولوس مكرر اجتناب ناپذير است جلوگيري مي كند. در صورت در دسترس نبودن پمپ هپارين از روش دوزهاي بولوس مكرر، 1000 واحد دوز اوليه و دوز هاي بولوس 500 واحدي در ساعت براي حفظ زمان انعقاد +25% بيش از ميزان پايه، استفاده مي شود. درروش كم هپارين به صورت انفوزيون مستمر ابتدا دوز بولوس اوليه معادل 750 واحد تزرريق مي شود. پس از سه دقيقه مجدداً زمان انعقاد اندازه گيري مي شود. دوز بولوس مكمل در صورت لزوم تزريق و دياليز شروع مي شود. پمپ هپارين جهت تزريق 600 واحد هپارين در ساعت تنظيم مي گردد. زمان انعقاد هر 30 دقيقه كنترل مي شود تا به ميزان پايه +40% برسد.
3- دياليز بدون هپارين
تكنيك هاي متعددي جهت دياليز بيماران مستعد خونريزي وجود دارد. استفاده از روش همودياليز بدون هپارين در بيماران مستعد خون ريزي رو به افزايش است. در اين روش صافي و كليه لاين ها با يك لیتر نرمال سالين حاوي2000 تا 5000 واحد هپارين شسته مي شود. قبل ازشروع دياليز براي پيش گيري از تجويز سيستميك هپارين، سالين هپارينه شده بايدازمسير خارج شود و كل مسير و صافي با نرمال سالين شست و شو داده شود. در اين روش بايد دور پمپ به سرعت افزايش داده شود(ml/min 500-250) و طي دياليز نيز بالا نگه داشته شود. اگر افزايش دور پمپ به علت احتمال به هم خوردن تعادل بيمار امكان پذير نباشد، مثلاً در بيماران با جثه كوچك يا مقدار بسيار بالاي BUN، از صافي با سطح كوچك و يا كاهش جريان مايع دياليزاستفاده مي شود. هر 15 تا 30 دقيقه يك بار از طريق مسير شرياني، قبل از صافي، كليه لاين ها و صافي بايد با 25 تا30 ميلي لیتر نرمال سالين شست و شو داده شود تا ضمن كاهش غلظت خون و احتمال لخته شدن صافي دياليز از نظر تشكيل لخته بررسي شود. بديهي است قبل از شستن لاين ها بايد راه ورودي خون موقتاً بسته شود. جهت پيشگيري از افزايش حجم مايعات دريافتي بايد حجم كل نرمال ساليني كه در حين دياليز براي شست و شوي مسير تجويز مي شود محاسبه و در حين ديااليز از بيمار گرفته شود. در اين تكنيك پرستار باید تنها مسئولیت يك بيمار را داشته باشد تاامكان مانيتورينگ دقيق تر فشار شرياني و وريدي جهت تشخيص سريع تشكيل لخته وجود داشته باشد.
اين تكنيك تقريباً در 90% بيماران بستري در بخش ICU كه Access وريدي موقت دارند قابل استفاده مي باشد و تنها در 2% موارد با تشكيل لخته همراه است. از مضار اين تكنيك نياز به نظارت دقيق پرستار مي باشد. به علت افزايش خطر لخته شدن صافي، توصيه مي شود جهت ترانسفوزيون خون در حين همودياليز بدون هپارين از مسير هاي وريدي مجزااستفاده شود.
انديكاسيون هاي دياليز بدون هپارين عبارتند از:
1- پريكارديت(استفاده از تكنيك كم هپارين مورد قبول است به شرطي كه خطرخون ريزي بسيار كم باشد)
2- جراحي اخير همراه با خطر يا عوارض خون ريزي دهنده به خصوص:
جراحي قلب و عروق، جراحي چشم (كاتاراكت ورتين )، پيوند كليه، جراحي مغز
3- مشكلات انعقادي
4- ترومبوسيتوپني
5- خونريزي داخل مغز
6- خون ريزي فعال
7-انجام دياليز در بيماران شديداً بد حال
4- استفاده ناحیه ای ازسیترات به عنوان یک ماده ضد انعقاد
یک روش جایگزین برای دیالیز بدون هپارین است که درآن با استفاده از انفوزیون مداوم محلول سیترات تری سدیم ایزوسموتیک(mmol/L102) در سمت شریانی صافی، از انعقاد خون در خارج از بدن پیش گیری می شود. در این روش در اثر کاهش غلضت کلسیم آزاد پلاسما که به دنبال باند شدن آن با سیترات ایجاد می گردد از مکانیسم تشکیل لخته پیش گیری می شود. ضمناً بهتر است از محلول دیالیز فاقد کلسیم استفاه شود. جهت پیش گیری از هایپوکلسمی بیمار، ناشی از بازگشت خون با غلظت بسیار کم کلسیم، انفوزیون کلریدکلسیم به لاین خروجی خون(پس از صافی) صورت می گیرد. ميزان سرعت تجويز سيترات را به گونه اي تنظيم می نمائيم كه ACT بالاتر از 200 ثانيه باشد. كلريد كلسيم 5 درصد در خون لاين وريدي با سرعت 5/0 ميلي ليتر در دقيقه انفوزیون مي شود. میزان انفوزيون بااندازه گيري كلسيم پلاسما تنظيم مي شود.
مطالعات انجام شده نشان می دهد در تکنیک مذکور، در مقایسه با پروتکل تجویز روتین هپارین احتمال خون ریزی کمتری وجود دارد. امتیاز این روش بر دیالیز بون هپارین عبارت است از:
1- سرعت جریان خون نباید بالا باشد 2- لخته هرگز به وجود نمی آید
مشکل اصلی این روش هایپوکلسمی، هایپرکلسمی، هایپر ناترمی و آلکالوز متابولیک است. اما اگر دراین روش بیمار به خوبی مانیتور شود میزان بروز آن نسبتاً کم است.
5- استفاده ناحیه ای از پروستاسایکلین ها
پروستاسایکلین یک وازودیلاتور و مهارکننده تجمع پلاکتی است که به صورت موفقیت آمیزی برای جلوگیری از انعقاد خون در دیالیز های کوتاه مدت و دراز مدت مصرف گردیده است. دراین روش پروستاسایکلین با سرعت ng/min 8-4 در مسیر صافی انفوزیون می شود.
عوارض جانبی آن شامل: سردرد، سبکی سر، کاهش فشار خون، گرگرفتگی، تهوع و استفراغ می باشد. به علت افت فشار خون و گرانی این ترکیب استفاده از آن به عنوان بک ماده ضد انعقاد محدود شده است.
6- هیرودین ( Hirudin)
این ماده مهار کننده پلی پپتد ترومبین است که از غدد اطراف حلق زالو استخراج شده است. این دارو لخته فیبرینوژن ایجاد شده به وسیله ترومبین و هم چنین تجمع پلاکتی ناشی از ترومبین را متوقف می کند. بر خلاف هپارین سبب تحریک یا تجمع پلاکتی نمی شود لذا ترومبوز یا ترومبوسیتوپنی ایجاد نمی کند. هيرودين نوتركيب(Lepirudin) در شروع همودیالیز به صورت دوز تک بولوس یا انفوزیون مداوم تزریق می گردد. به علت طولانی بودن نیمه عمر آن در بیماران همودیالیزی واحتمال بروز عارضه خون ریزی در استفاده مکرر آن، استفاده از هیرودین در همودیالیز به عنوان به عنوان ماده ضد انعقاد محدود شده است.
7- هپارین با وزن ملکولی کم LOW MOLECULE WEIGHT HEPARIN (LMWH)
نوع معمول هپارین که مورد استفاده قرار می گیرد وزن مولکولی متوسط، بین 10000تا 16000 دالتون دارد. مشتقاتی از هپارین با وزن مولکولی 4000 تا5000 دالتون ساخته شده که LMWH نامیده می شود و فاکتور Xa را غیر فعال می کند اما اثر مهاری کمی بر ترومبین دارد.
LMWH در مقایسه با هپارین موجب خونریزی کم تر و ترومبوسیتوپنی کمتری می شود. هم چنین پروفایل لیپید ها را بهبود و احتمالا خطر استئوپروز مربوط به مصرف دراز مدت هپارین را کاهش می دهد. اما به علت گرانی و عدم تایید آن توسط FDA جهت استفاده در همودیالیز به صورت گسترده مصرف نمی شود. مطالعات انجام شده نشان می دهد LMWH مشابه هپارین معمولی در پیشگیری از تشکیل لخته در خارج از بدن موثر و مطمئن است.
LMWH را می توان از طریق لاین وریدی یا شریانی تزریق کرد به طوری که تاثیر آن از هر دو لاین یکسان است. به دلیل نیمه عمر طولانی تر LMWH، تزریق یک دوز منفرد(10000-15000 واحد یا IU/Kg 250 -125) از آن در شروع دیالیز(جهت 4 ساعت همودیالیز) کفایت می کند.
8 – استفاه ناحیه ای از پروتامین
اولین روش جهت کاهش خون ریزی همراه با همودیالیز، استفاده ازپروتامین است. این روش شامل انفوزیون ثابت هپارین در لاین ورودی صافی و انفوزیون هم زمان و ثابت پروتامین قبل ازبرگشت خون به بدن بیمار است. پروتامین به هپارین باند شده و تاثیر ضد انعقادی آن را کاهش می دهد. ميزان پمپ انفوزيون به گونه اي تنظيم مي شود كه ميزان ACT خون در مسير صافي در حدود 250 ثانيه باشد. دوز پروتامین لازم برای خنثی کردن تاثیر هپارین را می توان با اندازه گیری تیتر پروتامین خون مشخص کرد.
به علت مشکلات تکنیکی، امروزه استفاده از تکنیک پروتامین به طور وسیعی محدود شده است. از سوی دیگر چون سیستم رتیکولوآندوتلیال، هپارین را از کمپلکس هپارین _ پروتامین آزاد و آن را در جریان خون عمومی بدن رها می کند 2 تا 4 ساعت پس از خاتمه دیالیز عارضه خون ریزی بروز می نماید.
9-دیالیز با محلول بیکربنات وغلظت کمی از سیترات
استفاده ازغلظت کمی از اسید سیتریک به جای اسید استیک که جهت اسیدی کردن محلول دیالیز بکار می رود موجب باند شدن کلسیم و مهار انعقادخون می گردد. میزان سیترات اضافه شده آن قدر کم است که نیازی به مانیتورینگ کلسیم یونیزه نمی باشد و بر خلاف سیترات سدیم، اسید سیتریک خطر آلکالوز را برای بیمار مطرح نمی کند زیرا به آب و دی اکسید کربن متابولیزه می شود. این نوع از محلول دیالیز را می توان در دیالیز بیمارانی که ممنوعیت مصرف هپارین دارند بکار برد.
10- هپارینوئیدDanaparoid))
داناپاروئید مخلوطی است از هپارین(84%) درماتان(12%) و سولفات کندروتین(4%). داناپاروئید بر فاکتور ده فعال شده تاثیر و مانع انعقاد خون میگردد.
11- مهار کننده های ترومبین
ارگاتروبان یک پپتید سنتتیک مشتق از آرژنین است که به عنوان یک مهار کننده مستقیم ترومبین اثر می کند و در همودیالیز به عنوان ضد انعقاد کاربرد دارد.
12 – تغییر وسائل مصرفی در جریان خون خارج از بدن
امروزه لاین هایی ساخته شده که با هپاریناز پوشانده شده و قادر به جداکردن هپارین تزریق شده می باشد. هم چنین پوشاندن اجزاء سیستم خارج از بدن با هپارینی که از نظر بیولوژیکی فعال شده گزارش شده است. بررسی بالینی کافی برای این وسائل هنوز انجام نشده است.
روش های ضدانعقادی در درمان های جایگزین پیوسته(CRRT)
در CAVHD و CVVHD روش هپارین با حداقل دوز معمولاً ترجیح داده می شود. دراین سیتم روش دیالیز بدون هپارین به علت دور پمپ پائین معمولاً موثر نیست. در این نوع دیالیز یک بولوس 1000تا2000 واحدی هپارین در شروع دیالیز به قسمت شریانی تزریق می شود و سپس انفوزیون مداوم 400 واحد هپارین در ساعت ادامه می یابد.