دايره با حركت پوياي خود نمايانگر تغييرات زميني است. و نمادي از حركت است.
در متن هاي كهن آمده است كه خداوند همچون دايره اي است كه مركزش همه جا و محيطش هيچ كجاست.
دايره ساده ترين منحني و در واقع كثيرالاضلاعي است كه داراي بي نهايت ضلع مي باشد. قرار گرفتن حتي يك نقطه بر محيط آن نشانگر بريدگي در پيوستگي است، زيرا به معناي آغاز يا پاياني است كه زائل كنندة مفهوم ابديت مي باشد.
دايره در وهلة اول نقطه اي است كه گسترش يافته، سمبوليسم با تفسير نمادين آن در برگيرندة مفاهيم كمال، يكپارچگي و نبود هر نوع تمايز و تفكيك است. علاوه بر مفهوم كمال كه به طوري ضمني در دل نقطة ازلي وجود دارد، دايره نمادي از خلاقيت، يعني خلق جهان در مقابل خالق نيز هست. دو بر متحد المركز، نمايانگر طبقات و سلسله مراتب وجودند. حركت دايره اي كامل و تغيير ناپذير است، بدون آغاز، بدون انجام و لايتغير و به همين خاطر است كه دايره نمادي از زمان مي باشد. زماني كه به عنوان مجموعة زنجيره واري از لحظات كه به نحوي پي در پي، بدون تغيير و تشبيه يكديگر به دنبال هم تكرار مي شوند. تعريف شده است. علاوه بر اين، دايره كه نمادي از حركت پيوسته و مدور آسمان مي باشد. با الوهيت نيز در ارتباط است. در مرتبة بالاتري از تغيير آسمان نيز خود به نمادي بدل مي شود، نمادي از جهان معنوي، ناديدني و متعالي، با اين همه، دايره در معناي مستقيم تر نشان دهندة آسمان كيهاني است. به خصوص آن هنگام كه آسمان در تلاقي با زمين قرار مي گيرد و با آن هماهنگ مي شود.