نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 
نظرات 0

حجاب داشته باشم و يا نه؟

اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي، مخصوص زنان است


هزار بار مي‏نويسم و هزار بار پاک مي‏کنم. از مسئول صفحه، راستش کمي مي‏ترسم. دوباره تا متنم را مي‏بيند، شروع مي‏کند به ناراحتي کردن؛ اين چيه نوشتي؟ هر چي به ذهنت رسيده آوردي رو کاغذ؟ حالا من بايد کلي دست کاريش کنم و... .



خوب حق بدهيد به من با اين مسئول صفحه سخت¬گير!



حجاب داشته باشم و يا نه؟

اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي، مخصوص زنان است


هزار بار مي‏نويسم و هزار بار پاک مي‏کنم. از مسئول صفحه، راستش کمي مي‏ترسم. دوباره تا متنم را مي‏بيند، شروع مي‏کند به ناراحتي کردن؛ اين چيه نوشتي؟ هر چي به ذهنت رسيده آوردي رو کاغذ؟ حالا من بايد کلي دست کاريش کنم و... .



خوب حق بدهيد به من با اين مسئول صفحه سخت¬گير!



توي ذهنم سوژه‏ها و افکارم مثل مورچه‏ها تند و تند به اطراف حرکت مي‏کنند و من مي‏خواهم جمعشان کنم و مرتب و نمي‏شود. مي‏نويسم و پاک مي‏کنم که يک دفعه نگاهم به مجله کنار دستم مي‏افتد. نفس راحتي مي‏کشم. سوژه آمد؛ خدا بقيه اش را ختم به خير کند با اين مسئول سخت¬گير صفحه!



٭٭



آوازه‏خوان مشهور موسيقي رپ بود؛ اما به يک باره در سن جواني و در اوج شهرت و طراوت، از محبوبيت و شهره بودن، چشم‌‏پوشي کرد! دليلش هم اين بود: «متولد شدن دخترم، در جهان¬ بيني من تأثير بسزايي گذاشت. در گذشته، من مي¬‏خواستم هر دو نقش مادري و خوانندگي را با هم ايفا کنم؛ اما پس از چندي متوجه شدم که چنين کاري به دليل گرفتاري¬‏هاي زياد کار خوانندگي، امکان‏پذير نيست و پرستار گرفتن براي کودک هم اصلاً در خصوصيات يک تاتار نيست؛ حتي در زبان تاتاري نيز لغتي به نام پرستار ديده نمي‏‏شود؛ چون ملت تاتار به هيچ ‏کس اعتماد ندارد؛ تا فرزند خود را به او بسپارد. تاتاري‏ها خود شخصاً به فرزندانشان رسيدگي مي‏‏کنند و اين، شايسته‏ترين کار براي زنان تاتاري است. من هم تمام وقت آزادم را وقف دختر سه ساله‌ام مريم مي‏‏کنم. من فرزند خود را به طور سنتي تربيت مي‏کنم و ياد مي‏‏گيرم که با فرهنگ عمومي تاتاري، جهيزيه تهيه و ذخيره کنم. در اين زمان، من متدين‏تر نيز شده‌‏ام و خلاقيت‏‏هاي گذشته‏‌ام، برايم کهنه شده است. به طور کلي، از طريق فرهنگ تاتاري، خصوصيات يک زن مسلمان براي من آشکار شده است و احساس زن بودن و مادر بودن را واقعا درک نمودم» و من فکر مي‏کنم روي اين دليل با حجاب شدن آليسا حسينووا ... .



٭٭



به عنوان يک هنرپيشه جذاب و يک مدل زيبا مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن گروه رقص و موسيقي فابريک در روسيه، به بالاترين حد رسيد؛ اما خيلي زود نيز از صحنه ناپديد شد؛ البته به خواسته خودش و دليلش هم اين بود: «يک روز مطلع شدم که يکي از نزديك‌‌ترين دوستانم بر اثر يک حادثه در شهري ديگر، به حالت کما رفته است. من نمي‏‌دانستم که چطور مي‏‌توانم به او کمک کنم. آن روز براي اولين بار، نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خداي بزرگ کمک خواستم. روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: در آن حالات بيهوشي، من تو را مي‌¬ديدم و تو خيلي زياد به من کمک کردي. من در آن لحظه بسيار گريستم؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌‌ام بود كه چيزي از خدا مي‏خواستم. ايمان به خدا، زندگي مرا متحول کرد. ميل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‏ها نهاده شده است. من اطمينان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده که فقط زندگي کنيم؛ بخوريم؛ بخوابيم و بميريم؛ خدا به ما فرصت زندگي کردن داده است؛ تا به او برسيم». اين، تفکر ماشا اليليكينا براي داشتن پوشش است ... .



٭٭



با خودم فکر مي‏کنم چرا اين دو زن به يک باره همه لذت‏هاي فاني دنيايي را رها مي‏کنند و به قول بسياري از انديشمندان طرفدار حقوق بشر، خودشان را در پوشش و حجاب محدود مي‏کند؟



٭٭



يکي از نيرومندترين، بزرگ‌ترين و برترين نيروهاي وجودي انسان، حس و غريزه جنسي است که اگر در مسير صحيح و راه درست خويش هدايت نشود، به سهولت، سرچشمه گناهان بزرگ و معاصي نابخشوده مي‏شود و پيامدي جز تبديل زندگي پرنشاط و پوياي انساني به جان كندني سراسر حزن، اندوه و تباهي در پي نمي‏آورد. انديشمندان و روشنفكران، با توجه به چنين نكته¬اي، از ديروز تا امروز، همراه با طرح فرضيه‏هاي گوناگون و ارائه نظريه‏هاي مختلف، سعي در مقابله اصولي و از رهگذر آن، چاره¬جويي بنيادين در رويارويي با اين غريزه و ميل فطري داشته‌اند و در اين راه تا كنون نظريه‏هاي مختلف و متفاوتي را هم بيان كرده‌اند! گروهي مانند ماني، بودا و تولستوي گفته¬اند كه بايد اين ميل نهفته وغريزه ذاتي را به كلي از بين برد؛ تا انسان و جامعه انساني از آسيب‏هاي آن در امان باشد و گروهي ديگر چون فرويد در مقابله با اين نظر افراطي گفته¬اند كه بازگشايي سدها و مجوز پيشروي به اين ميل در جامعه، سبب¬ساز كاهش ميزان جرم و ارتكاب جنايت در جامعه مي‏شود؛ چيزي که الان در جوامع اروپايي، خلاف آن را مشاهده مي‏کنيم.



حالا بشنويم از عوارض بي حجابي و بد حجابي (بخوانيد برهنگي و نيمه برهنگي):



برهنگي به معناي عدم پوشش و ناپوشيدگي در جامعه يا تضعيف و كم توجهي به آن، پيامدهايي چون آرايش، خودآرايي و عشوه¬گري را به همراه دارد و مردان و به ويژه جوانان را در معرض تحريك دائم عصبي و ايجاد التهاب و هيجان دروغين زودگذر در جامعه قرار مي‏دهد. اين بار هيجان و التهاب، آن چنان است كه گاهي فرد را به بيماري رواني مبتلا مي‏سازد. از اين رو، او را به اعمالي وا مي‏دارد كه سرچشمه بسياري از مفاسد و معاصي ديگر مي¬شود.



درهم شكستن حريم خانواده، جدايي و از هم¬گسيختگي خانواده‏ها و پديده تلخ فرزندان طلاق نيز از ديگر عوارض اين بيماري است؛ زيرا در بازار آزاد برهنگي، زنان به صورت كالاي مشترك، به شمار مي‏آيند و پيوند زناشويي، قداست و پاكي خاص خويش را ميان دو نفر كه به يكديگر تعلق خاطر دارند، ندارد؛ زيرا هر روز مردي در دام زني ديگر و زني در دام مردي ديگر فرو مي¬افتد.



تولد فرزندان نامشروع، از ديگر عوارض اين بيماري است و يکي از عوامل بسترساز در وقوع چنين پديده‌اي، برهنگي و روابط بي حد و حصر در ميان زنان و مردان است.



پيامد ديگر اين بيماري، افزايش روزافزون آرايش و خودنمايي زن در جامعه است و آن وقت است که زن ديگر ازراه ارائه علم، آگاهي و دانايي، ارزشي پيدا نمي‏کند؛ بلکه مانند عروسكي از راه جاذبه جنسي افزون‌تر، به وسيله كسب درآمد گروهي انسان آلوده تبديل مي¬شود و كار را به جايي مي‏رساند كه اين اصل در جامعه پاي مي‏گيرد كه هرچه جاذبه جنسي افزون‌تر باشد، ارزش شخصيتي بيشتر است!



٭٭



سرانجام همه اينها همان حرف استاد شهيد مطهري است که گفت: «اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي، مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏‏ها و دل ‏ها، مرد شکار است و زن شکارچي؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مردشکارچي. ميل زن به خودآرايي، از حس شکارچي‏ گري او ناشي مي‏‏شود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس‌‏هاي بدن نما و آرايش‌‏هاي تحريک کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود، مي‏خواهد دلبري کند و مرد را دل‌باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين، انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است».1



٭٭



دارم فکر مي¬کنم حتماً ليلا حسين، ماشا اليليكينا، آليسا حسينووا، ميلاني جورجياديز معروف به ديامز، ماريا گراتيسيا، سارا بوکر، ماري فالوت و هزاران زن ديگري که تمام به اصطلاح آزادي‏هاي خود را زير پا نهاده‌اند، بهتر توانسته‌اند معنا و مفهوم و چرايي حجاب را درک کنند؛ شايد چون بندهاي بالا را از نزديک ديده‌اند و شايد هم روزي يکي از نزديکانشان قرباني اين جرم و جنايت‏ها بوده است.



 





پي‌‌نوشت:



1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 19، ص 436.