مرحوم شاهآبادی صاحب حکمت بودند،خیلی آقای بزرگوار و عجیبی بودند! شخصی که شاگردی همچون امام خمینی (ره) تربیتکردهاند! از اولیاءالله بودند! حکایتی پند آمیزی از کرامت ایشان نقل شده که یک روز برای استحمام به حمام عمومی تشریف بردند
مرحوم شاهآبادی صاحب حکمت بودند،خیلی آقای بزرگوار و عجیبی بودند! شخصی که شاگردی همچون امام خمینی (ره) تربیتکردهاند! از اولیاءالله بودند! حکایتی پند آمیزی از کرامت ایشان نقل شده که یک روز برای استحمام به حمام عمومی تشریف بردند که آن زمان رایج بوده، از قضا یکی از افسران و درجهداران آن زمان وارد حمام می شود و ایشان را در حمام می بیند، برای اینکه جلوتر وارد خزینه حمام شود به ایشان توهین و بی احترامی میکند، مغرورت و غرور است که موجب این چنین بی احترامی هایی می شود ، آنکه باطل زندگی میکند این گونه مست موقعیت است، می بینید درجه و عنوان چطور آدم را مست میکند. ماجرای کوتاه جالبی هم از درجه اینجا ذکر می کنیم: (در اردبیل یک دیوانهای بود،در دوران طاغوت افسری را که از مسیر می گذشته به تمسخر میگیرد، خوب دیوانه است دیگر، افسر هم برمیگردد به او یک سیلی محکمی می زند، بعد از زدن سیلی، دیوانه به افسر در جواب میگوید : خدایا تو را خیلی شکر که با این همه ستاره یک سیلی هم به من نزدی، بااینهمه ستارهات! اما این افسر با یک ستاره به من سیلی زد! تو بااینهمه ستارهات که شمارهاش معلوم نیست سیلی نزدی! یک ضرب المثل ترکی می گوید «حرف راست را از دیوانه بشنوید» البته گاهاً خدا است که این حرفها را به بعضی زبانها جاری میکند، انسان باید گوش آماده داشته باشد بشنود، موعظه و نصیحت را بگیرد) بعد از اینکه به حضرت آقای شاه آبادی (ره) توهین میکند، ایشان در جواب چیزی به او نمی گوید، صاحب علم بوده اند و چیزی نمیگویند، وقتی ایشان رد حال خروج از حمام بودند به ایشان خبر می دهند که روی زبان افسر یک مرضی میافتد و همان جا در حمام هم میمیرد. بعد از شنیدن خبر ایشان بسیار ناراحت میشوند، و میگویند که ای کاش من هم در جواب بی احترامی او مختصر تندی به او میکردم، چون چنین نکردم خدا هم از من دفاع کرد! بترسید به یک مؤمن تندی نکنید که خدا از او دفاع بکند! از عهده آن هیچ کس در عالم بر نمیآید! مراقب باید باشید و بترسید نکند که در خانه به خانمتان یک ظلم کنید، او نتواند حرفی بزند و چون مؤمن است، خدا از او دفاع کند! بترسید به شوهرتان در خانه یک حرفی نزنید و او نتواند حرفی بزند، اما خدا از او دفاع بکند! بترسید به همسایهاتان یک حرفی نزنید، او نتواند جواب تان را بدهد، اما چون مؤمن است خدا به دفاع بیاید! بترسید پشت سر یک عالم حرفی نزنید خدا از او دفاع بکند! باید انسان در این عالم با مراقبت زندگی کند! این عالم، عالم مراقبت است؛ دستگاه توحید ظریف است، ظرافت دارد، در دستگاه توحید یک عمل کوچک موج ایجاد میکند؛ عمل کوچک! چون خداوند میفرماید:« فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ، وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» یک مثقال ذره در عالم موج ایجاد می کند، وقتی که از انسان موحد صادر می شود!