نویسنده : مجتبی باقری پبدنی
تاریخ : پنج شنبه 25 اردیبهشت 1393 
نظرات 0



شجاعت حضرت زينب (س) در مقابل ابن زياد

در مجلس ابن زياد حضرت زينب با لباسهاى كهنه در بين زنها خود را پنهان كرد كه مورد سرزنش دشمن واقع نگردد.
ابن زياد پرسيد: اين زن كه بود مرتبه اول و دوم جوابش را ندادند در مرتبه سوم كنيزى گفت: اين زينب دختر على (عليه السلام) است و خواهر حسين است ...


شجاعت حضرت زينب عليها السلام را ملاحظه فرماييد:



 



در مجلس ابن زياد حضرت زينب با لباسهاى كهنه در بين زنها خود را پنهان كرد كه مورد سرزنش دشمن واقع نگردد.



 



ابن زياد پرسيد: اين زن كه بود مرتبه اول و دوم جوابش را ندادند در مرتبه سوم كنيزى گفت: اين زينب دختر على (عليه السلام) است و خواهر حسين است تا آن شقى زينب را شناخت شروع كرد زخم زبان زدن، اول حرفى كه زد گفت: الحمدلله الذى فضحكم و قتل رجالكم و اكذب احدوثتكم سپاس خداى را كه شما را رسوا كرد و مردان شما را كشت و دروغ شما را آشكار ساخت.



 



در مقابل ابن زياد بانوى مجلله با كمال قوت و قدرت الهى و با بيان فصيح فرمودند: الحمدلله الذى اكرمنا بنبيه محمد صلى‏الله عليه و آله و طهرنا من الرجس تطهيرا انما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا و الحمدلله سپاس خداى را كه ما را گرامى داشت به حبيب خودش محمد صلى‏الله عليه و آله و ما را از هر پليدى پاك ساخت، رسوا مى‏شود فاسق و دروغ مى‏گويد فاجر و او غير ما است و حمد براى خدا است.



 



ابن زياد گفت: كيف رايت صنع الله فى اخيك چطور ديدى معامله خدا را با برادرت حسين؟



 



حضرت زينب فرمود: ما راينا الا جميلا از خدا جز خوبى نديدم.



 



هولاء قوم كتب الله لهم القتل اين را خداوند فيض شهادت مقدور فرموده بوده.



 



بعد فرمود: نت سكران و مغرور و مفتون بدنيا و لا يستقيم لك هذه السلطنه بل تزول قريبا و لاتراى وجه الاستراحه و لاستراحه و لاتنال نيلك و مقصودك و قد فصلت امرا يبقى عاره عليك ابدا الدهر فرمود: اى ابن زياد تو مغرور و بدبخت و مست رياستى و نمى‏فهمى چه مى‏كنى و چه مى‏گويى، اين رياست دنيا تو را فريب داد به زودى اين حكومت از بين مى‏رود تو خيال مى‏كنى راحتى پيدا مى‏كنى، هرگز راحتى براى تو نخواهد بود، همين هم شد(1).



 



1- زندگانى حضرت زينب دستغيب ص 38