علت تاکید خداوند در نیکی به والدین
در پدر و مادر
در پاسخ به این سوال که چرا خداوند این همه در مورد پدر و مادر سفارش کرده، یادآوری چند نکته مفید است:
۱. باید اعتراف نمود که جایگاه پدر و مادر از دیدگاه اسلام بسیار بلند و رفیع است، به اندازهای که قرآن کریم سفارشهای متعددی درباره آنان فرموده است و در مواردی حتی احسان و نیکی به والدین را پس از مسأله توحید و یگانگی خداوند آورده است. مثلاً می فرماید: «پروردگارت دستور داده است که تنها او را بپرستی و به پدر و مادرت نیکی نمایی، اگر یکی از آن دو، یا هر دو به سن پیری رسیدند، به ایشان «اُف» مگو و با آنها به ملایمت سخن بگو»(۱) این گونه نظم و تربیت، بدون شک، نشانگر اهمیت ویژه مسأله نیکی و احترام به پدر و مادر است و از آن استفاده میشود که اولین چیزی که بعد از اعتقاد به یگانگی خداوند و دوری از شرک به خدا، باید به آن پرداخته شود، احترام به والدین و خودداری از هر گونه اذیت و آزار رساندن و ناراحت کردن ایشان است.(۲)
۲. احترام و نیکی در اسلام یک اصل دو طرفه است. یعنی تنها والدین بر فرزندان خود حقوق لازم و واجب ندارند، بلکه فرزندان هم حقوقی دارند که پدر و مادر ملزم به رعایت آن میباشند، اسلام اگر فرموده است: «به بزرگانتان احترام بگذارید» در مقابل سفارش کرده است که کودکانمان را دوست داشته باشیم».(۳) و نیز فرموده است حق فرزند بر تو این است که بدانی خیر و شر او به تو باز میگردد و در مقابل اعمال او مسئولیت داری».(۴)
پس هم فرزندان موظفند که به پدر و مادرشان احترام بگذارند و هم پدر و مادر مسئولیت بزرگی در امر تعلیم و تربیت و راهنماییهای خردمندانه فرزندان به عهده دارند.
امّا چرا در مورد والدین بیشتر سفارش شده است؟ فلسفه این مسأله چیست که این همه درباره رعایت احترام به پدر و مادر تأکید شده است؟
شما پرسشگر محترم خوب میدانید که انسان موجودی است اجتماعی و باید در میان جمع زندگی نماید، بنیان این اجتماع بر همان خانواده کوچک چند نفری بنا نهاده شده که متشکل از پدر و مادر و فرزند است. در واقع اساس کاخ بلند اجتماع انسانی، خانواده است. اگر خانواده نباشد و یا فرزندی وجود نداشته باشد، اجتماعی به وجود نخواهد آمد و اگر هم اجتماعی به وجود بیاید به صورت موقت خواهد بود. ولی در دراز مدت توان بقا و حفظ انسانیت را ندارد.
در اجتماع خانواده، پدر و مادر حکم ریشه درخت را نسبت به شاخهها دارند. به طور طبیعی و فطری دوستدار فرزندان خویش هستند و در نتیجه فداکاری و محافظت دارند، به همین جهت همه تکالیف و مشکلات فرزندان را بدون هیچ گونه احساس ناراحتی و منت گذاری انجام میدهند. امّا والدین زمانی به فرزندان نیاز جدی پیدا میکنند که طبیعتاً عمری از ایشان میگذرد. حال اگر فرزندان احترام کامل پدر و مادر را رعایت نکنند و یا خدای نخواسته آنها را مورد آزار و اذیت، زخم زبانها، طعنه و منتگذاری قرار بدهند، این بیاحترامی پیامدهای بسیار بدی را دارد که به دو نمونه اشاره میشود:
الف. بیاحترامی به والدین سبب میشود که اجتماع خانواده فرو بپاشد. اگر بیحرمتی در خانواده به حدی برسد که ریشه خانواده به اندازه برگی ارزش نداشته باشد، بدون شک انسانهای دیگر به فرزند علاقه و محبتی نخواهند داشت، آن وقت هیچ قانونی جایگزین محبت فطری انسان نمیشود.(۵) شاهد بر این مدعا وضعیت بیعاطفگی و نقصان توالد و تناسل در بعضی از جوامع ـ به اصطلاح ـ متمدن غربی است.(۶)
ب. فرزندان خودمان به ما احترام نمیگذارند. بچهای که امروز میبیند پدر و مادرش هیچ ارزشی به پدر و مادر بزرگ قایل نیستند، فردا در دوران پیری پدر و مادر خویش چگونه عمل خواهد کرد؟ با توجه به نقش مهم و حیاتی خانواده در امر تعلیم و تربیت فرزندان، آنان مسلماً همان راهی را در پیش میگیرند که الگوهای عملی شان (پدر و مادر) رفته بودند، سرانجام درست در آن لحظهای که باید دست ما را بگیرند و با ما محترمانه برخورد نمایند، ما را به باد کتک، تحقیر و… خواهند گرفت.
گذشته از مسأله تعلیم و تربیت، اصل و قانون عکس العمل کردارهای انسان که از نظر قرآن(۷) و احادیث مسلم است، میگوید: چنین پدر و مادری باید همان سرنوشت پدر ومادر خودشان را داشته باشند.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید، جو زجو
پس از آن جایی که اساس اجتماع بر خانواده استوار است و پایه خانواده محبت است، اگر احترام به والدین نداشته باشیم، محبت طبیعی آنها نسبت به فرزند برچیده میشود و در نتیجه خانواده از هم پاشیده و نسل انسانی منقرض و قطع خواهد شد. روشن است که هیچ عامل دیگری جایگزین محبت طبیعی نسبت به فرزند نمیشود، تا انسانها را تشویق به امر ازدواج و بچه داری نماید.
نکتهای را که باید توجه داشته باشید، فرق احترام و اطاعت است. احترام چیزی است و اطاعت چیزی دیگر، قلمرو احترام به والدین بسیار وسیع است، انسان موظف است که در هر حال با آنها محترمانه رفتار نمایند، امّا اطاعت آن گستره احترام را ندارد، بلکه محدود است و در همه جا و هر کاری اطاعت از والدین لازم نیست.
حال باید دید منظورتان از اشتباه والدین که با وجود آن، به آنها احترام بگذاریم، چیست؟ اگر مراد اشتباه عرفی است مثل این که پدر و مادر، به زندگی فرزندان دخالتهای بیمورد مینمایند و…، باید احترامشان را داشته باشیم، ولی در عین حال، آنها را با ملایمت متوجه اشتباهشان بنماییم.
امّا آیا اگر اطاعتشان، منجر به معصیت شود در اینجا باید اطاعت کرد؟ اگر مقصودتان از اشتباه، اشتباه شرعی است مثل این که به کارهای خلاف شرع دستور دهند، در چنین موردی باز هم احترامشان لازم است، امّا اطاعت از آنها جایز نیست، زیرا در معصیت الهی و کارهای خلاف شرع از هیچ کس اطاعت جایز نیست.(۸) به فرموده صریح قرآن اطاعت از پدر و مادر در موارد زیر واجب نیست:
۱. اگر پدر و مادر انسان را از یکتاپرستی باز دارند و به شرک و انحراف از حق بخوانند، باید در برابر خواسته آنان مقاومت نشان داد و نباید عواطف و احساسات بر انسان غلبه نماید.(۹)
۲. اطاعت کورکورانه از والدین، نباید باعث زیرپا گذاشتن عدالت و پامال کردن حقوق مظلومی شود و اگر در مسألهای والدین انسان با کسی دعوا داشته باشند، انسان نباید شهادت ناحق به نفع والدین بدهد، بلکه بر ضد آنها شاهد باشد.(۱۰)
شاهد بسیاری قوی بر این که اطاعت بیچون و چرا از پدر و مادر در همه موارد لازم نیست، فرمایش امام خمینی (ره) درباره اجازه پدر نسبت به مسأله ازدواج است. ایشان در بحث اولیاء عقد درباره ازدواج دوشیزه میفرماید: «در موردی که کفو (همسری که شرعاً و اخلاقاً مناسب است) پیدا شود ولی پدر یا جدّ پدری از ازدواج با کفو ممانعت کنند، بدون شک، اجازه و اذن پدر یا جدّ پدری ساقط است.(۱۱)
البته باز هم تأکید میکنیم که درغیر معصیت و گناه، اطاعت از دستور والدین واجب است. مثل این که مجتهدان و مراجع تقلید فرمودهاند: اگر پدر یا مادر به فرزند خود امر کنند که نماز را با جماعت بخواند، در صورتی که ترک آن موجب عقوقش (اذیت) شود نماز جماعت بر او واجب میشود.(۱۲)
بنابراین اطاعت والدین در گناه و معصیت الهی جایز نیست، ولی احترام آنها در همه حال لازم است.
پی نوشت ها:
۱. اسراء: ۲۳. لقمان: ۱۴. انعام: ۱۵۱.
۲. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، جامعه مدرسین، ج ۱۳، ص ۷۹ و ۸۰، و ج ۷، ص ۳۷۴.
۳. کاشانی، ملا محسن، محجه البیضاء، جامعه مدرسین، ج ۳، ص ۳۶۵.
۴. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ترجمه حاج غلامحسین تبریزی، رساله حقوق امام سجاد، ج ۲، ص ۳۷۸.
۵. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، جامعه مدرسین، ج ۷، ص ۳۷۴.
۶. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، اصفهان، کتابخانه امام امیر المومنین، ج ۱، ص ۶۸ ـ ۷۲. و آلکسیس کارل، راه و رسم زندگی، ترجمه دکتر پرویز دبیری، اصفهان، کتابفروشی تأیید، ۱۳۳۲، ص ۹۰.
۷. طور: ۲۱. کلّ امریءٍ بما کسبَ رهینٌ. هر انسانی در گرو اعمال خود است.
۸. نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹. … محقّ الوالدان یطیعه فی کلّ شیءٍ الا فی معصیه الله. حق پدر این است که در غیر معصیت خدا، اطاعت شود.
۹. لقمان: ۱۵.
۱۰. نساء: ۱۳۵.
۱۱. موسوی خمینی، سید روح الله، تحریرالوسیله، جامعه مدرسین، اولیاء عقد، ج ۲، ص ۲۲۷، مسأله ۲.
۱۲. خویی، ابوالقاسم، توضیح المسایل، مسأله ۱۴۱۵.