شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

من در پی رد تو کجا و تو کجایی

دنبال تو دستم نرسیده است به جایی

 

ای « بوده » که مثل تو نبوده است، نگو هست

ای « رفته » که در قلب منی گرچه نیایی...

 

این عشق زمینی است که آغاز صعود است

پایبند « هوس » نیستم ای عشق « هوایی »

 

قدر تنی از پیرهنی فاصله داریم

وای از تو چه سخت است همین قدر جدایی!

 

ای قطب کشاننده پر جاذبه دیگر

وقت است دل آهنی ام را بربایی

 

گفتی و ندیدی و شنیدی و ندیدم

دشنام و جفایی و دعایی و وفایی

 

یک عالمه راه آمده ام با تو و یک بار

بد نیست تو هم با من اگر راه بیایی...

 

مهدی فرجی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 23 اسفند 1396 6:39 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود

آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود

 

آنگاه بی‌مضایقه‌ تر نعره می‌کشم

تا آسمان ِ کر شده هم با خبر شود

 

آن‌قدرها سکوت تو را گوش می‌دهم

تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کر شود

 

تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست

«عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود»

 

آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است

شور خطر کجاست که رنجم به سر شود؟

 

مرهم به زخم ِ بسته که راهی نمی‌برد

کاشا که عشق مختصری نیشتر شود!

 

محمد علی بهمنی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 23 اسفند 1396 6:39 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

یک اشتباه و یک دهه در خود فرو شدن

با نیش خند آینه ها روبرو شدن

 

این سهم یا سزای تو-اما،جزای من

محکوم تا همیشه ی راز مگو شدن

 

حتی به رستخیز زبان وا نمیکنم

آسوده باش،نیست مرامم دورو شدن

 

ده سال با دروغ تو خوش بود حال من

حالا چه سود میبری از راستگو شدن

 

ایهام و استعاره و تمثیل و نقطه چین

آسان که نیست شاعر چشمان او شدن!

 

محمدعلی بهمنی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 23 اسفند 1396 6:38 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار

عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار

 

رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید

می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار

 

تا بیاید، چوب بُر از من تبرها ساخته

آن سپیدارم که از کوچ کلاغش سوگوار

 

حرف حق گفتم ولی خون مرا در شیشه کرد

بیشتر گل می کند انگور بر بالای دار

 

سفره ام را پیش هر کس وا کنم رسوا شوم

دوستان روزه خوار و دشمنان راز دار

 

رود تمثیل روانی نیست در تشبیه آن

گیسوان تابدار و بوسه های آبدار

 

سال مار دوستانم با عسل تحویل شد

سال من ای دوست _دور از جان او_ با زهر مار

 

علیرضا بدیع


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:51 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟

سربه تایید تکان دادی و گفتی آری!

 

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود

او که از جان خودت دوست ترش می داری

 

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من

بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

 

من عروس توام ای از من و آغوشم دور

خطبه را گریه ی من می کند امشب جاری

 

زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده

زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری

 

گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم

به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری

 

روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست

مثل تنهایی من قد بلندی داری ...

 

 

سیده تکتم حسینی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:51 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تو رفتی و همه ی باغ از تو خالی ماند

نشانه های قدومت به روی قالی ماند

 

وَ بعد از آن ، من ِ آشفته ماندم و یک دل

دلی که بی تو هدر رفت و آن حوالی ماند

 

بدون تو به کدامین جهات خیره شوم ؟

بدون تو نه جنوبی و نه شمالی ماند

 

تمام سهم ِ من از آن وداع آخر بــود :

« چرا ؟ » ، « چگونه ؟ » ؛ که از جمله ی سؤالی ماند

 

خدا کند برساند خبر به گوشت باد

که بعد ِ رفتن تو ، باغ در چه حالی ماند !!!

 

حنظله ربانی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:50 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

آن روزها نام مرا حتا نمی دانست

من عاشقش بودم ولی گویا نمی دانست

 

من مشت خود را باز کردم خط به خط خواندم

انگار او چیزی از این خط ها نمی دانست

 

با خود کلنجار عجیبی داشتم آیا

از عشق می دانست چیزی یا نمی دانست؟

 

هی خواب می دیدم که در گرداب گیسویم

اما کسی تعبیر رؤیا را نمی دانست

 

رمال هم از آینه چیزی نمی فهمید

از سرنوشتم نقطه ای حتا نمی دانست

 

من تاجر ابریشم موهای او بودم

سرگشته اش بودم ولی دیبا نمی دانست

 

یک شب برایش تا سحر “گلپونه ها” خواندم

تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

 

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای

 “من مانده ام تنهای تنها” را نمی دانست .

 

بهروز آورزمان


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:49 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

گیــرم تمـــام شهر پر از سرمه ریزها

خالی شده ست مصر دلم از عزیزها

 

داش آکل و سیاوش و رستم تمام شد

حالا شده ست نوبت ابــــــــرو تمیز ها

 

دیگر به کوه وتیشه و مجنون نیاز نیست

عشــاق قانعند بــــــه میــخ و پریـــــزها

 

دستی دراز نیست به عنوان دوستی

جـــــز دستهـــای توطئه از زیـر میزها

 

دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد

مجموعه ایست از رگ و اینجور چیـزها

 

خانم بخند! که نمک خنده های تو

برعکس لازم است بـــرای مریضها

 

چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ

پس دست می زنم بـــه تمامی جیزها

 

حامد عسکری


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:49 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

 

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

 

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده کوته نظران

 

دل چون آینه اهل صفا می شکنند

که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

 

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

 

گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

 

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

 

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

 

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

 

شهریار


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:48 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

یا که ناقص پس مده یا این‌که کامل پس بگیر

من دل آسان می‌دهم، باشد تو مشکل پس بگیر

 

 

بیش از این با موج از اعماق خود دورم مکن

این صدف را از کف شن‌های ساحل پس بگیر

 

 

ای خدایی که برایم نقشه دائم می‌کشی

برق جادو را از این چشم مقابل پس بگیر

 

 

من خودم گفتم فلانی را برایم جور کن

پس گرفتم حرف خود را از ته دل، پس بگیر!

 

 

مِهر او بر گِرد من می‌پیچد و می‌پیچدم

مُهر مارت را از این حوری‌شمایل پس بگیر

 

 

در مسیر خانه‌اش دیشب حریفان ریختند

نعش ما را لااقل از این اراذل پس بگیر

 

کاظم بهمنی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 1:48 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

تعداد کل صفحات : 39 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >
درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:87226

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396