شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

ذهن را درگير با عشقي خيالي كرد و رفت

جمله هاي واضح دل را سوالي كرد و رفت

 

من در اين زندان تن حس رهايي داشتم

فرصت آزاديم را او محالي كرد و رفت

 

چون رميدنهاي آهو ، ناز كردنهاي او

دشت چشمان مرا حالي به حالي كرد و رفت

 

كهنه اي بودم براي اشكهاي اين و آن

هركسي ما را به نوعي دستمالي كرد و رفت !

 

ابر هم در بارشش قصد فداكاري نداشت

عقده در دل داشت ، روي خاك خالي كرد و رفت

 

 

آرزويم با تو بودن بود ، كوشيدم ، ولي

واقعيت را به من تقدير حالي كرد و رفت

 

در وصالش تا ابد مشتاق ديدارم ، كه او ...

رتبه ي صبر مرا آهسته عالي كرد و رفت

 

از : محمد علی رستمی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:38 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:470885

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396