شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

همین که خواستم از آخرین قفس بپرم

 رسید نامه ی سنگت چه ناگهان به پرم

 

 هنوز چشم به راهم که باز لطف کنی

هنوز منتظر نامه های سنگ ترم

 

 بهار آمد ماندم ، پرنده ها رفتند

 پرنده ها که بیایند راهی سفرم

 

 بلا که همیشه بد نیست راستی دیدی

 تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم

 

 من و تو ما شده بودیم اگر نفهمیدیم

 منم که می گذری یا تویی که می گذرم

 

 مهدی فرجی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ دوشنبه 21 اسفند 1396 10:45 PM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:470724

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396