شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

شوق پرکشیدن است در سرم قبول کن

دل شکسته ام اگر نمی پرم قبول کن

 

این که دورِ دور باشم از تو و نبینمت

جا نمی شود به حجم باورم، قبول کن

 

گاه، پر زدن در آسمان شعرهات را

از من، از منی که یک کبوترم قبول کن

 

در اتاق رازهای تو سرک نمی کشم

بیش از آن چه خواستی نمی پرم، قبول کن

 

قدر یک نفس که خلوتت به هم نمی خورد

گاه نامه می برم می آورم، قبول کن

 

گفته ای که عشق ما جداست، شعرمان جدا

بی تو من نه عاشقم، نه شاعرم، قبول کن

 

آب...وقتی آب اینقَدَر گذشته از سرم

من نمی توانم از تو بگذرم قبول کن

 

مهدی فرجی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اسفند 1396 6:23 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:88517

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396