شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

لذت مرگ نگاهی ست به پایین کردن

 بین روح و بدن ات فاصله تعیین کردن

 

 نقشه می ریخت مرا از تو جدا سازد "شک "

نتوانست، بنا کرد به توهین کردن

 

زیر بار غم تو داشت کسی له می شد

عشق بین همه برخاست به تحسین کردن

 

آن قدر اشک به مظلومیتم ریخته ام

که نمانده است توانایی نفرین کردن

 

"با وفا" خواندم ات از عمد که تغییر کنی

 گاه در عشق نیاز است به تلقین کردن

 

"زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست "

خط مزن نقش مرا موقع تمرین کردن!

 

وزش باد شدید است و نخ ام محکم نیست!

اشتباه است مرا دورتر از این کردن

 

کاظم بهمنی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 23 اسفند 1396 7:14 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:87295

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396