شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

کم‌کم شکسته شد ، جبروت صدای تو

طاووس پـُرافاده‌ی مغرور ، وای تو

 

تو بی‌پناه عالم و این کودکان خواب

بر شانه بسته‌اند طلسم دعای تو

 

من از کدام سو ، به تو نزدیک‌تر شوم

افتادم از نفس ، نرسیدم به پای تو

 

نفرت به عشق و عشق به نفرت شبیه شد؛

تلخ است ماجرای من و ماجرای تو

 

این عشق ، جز حکایت دادوستد نبود

مردی برای من که بمیرم برای تو

 

عبدالجبار کاکایی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ چهارشنبه 23 اسفند 1396 7:17 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:87287

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396