شعر عاشقانه
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
موضوعات
کدهای کاربر

بی ‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست

 

سوگند می ‌خورم به مرام پرندگان

در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست

 

با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما

وقتی بیا که حوصله ی غنچه تنگ نیست

 

در کارگاه رنگرزان دیار ما

رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست

 

از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند

در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست

 

دارد بهار می ‌گذرد با شتاب عمر

فکری کنید فرصت پلکی درنگ نیست

 

وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را

فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست

 

تنها یکی به قله ی تاریخ می ‌رسد

هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست

 

محمد سلمانی


ارسال شده توسط : سید رضا هاشمی
ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 اسفند 1396 6:41 AM ] [ سید رضا هاشمی ]

درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:87313

تعداد کل مطالب : 1173

تعداد کل نظرات : 1

تاریخ آخرین بروزرسانی : شنبه 9 تیر 1397 

تاریخ ایجاد بلاگ : دوشنبه 17 مهر 1396