گروه :
ادبي
سوال :
لطفا یك كمی درباره ی نامه های سهراب سپهری توضیح بدین. سهراب نامه در باره ی فوتبال داره؟
لطفا یك كمی درباره ی نامه های سهراب سپهری توضیح بدین. سهراب نامه در باره ی فوتبال داره؟
پاسخ :
از سهراب سپهری نامههای متعددی در دست است، مانند نامههایی به مادر و
خواهر و دوستانش. یکی از آنها نامهی وی به کیهان ورزشی است. متن نامه به
نقل از وبسایت سهراب سپهری از این قرار است:
به مجله شما علاقمندم ، تنها نشریه فارسی است كه می خوانم ، به اندازه كافی با كتابها و محلات فرهنگی سر و كار دارم . آنچه می خوانم به قلمروی دیگر مربوط است ، چون كارم چیزی دیگر است ، حاشیه نروم ، حرفهایی دارم ، از حرفها شروع كنم آن هم به ترتیب و در پی ارقام :
1- كلمه فوتبالیست را از كجا آورده اید ؟ در فارسی كلماتی ساخته ایم مثل "فیلمساز" ، در این جا ریشه یك فعل را گرفته ایم و دنبال یك واژه فرنگی گذاشته ایم. اما در تركیب این كلمه تابع دستور زبان خودمان بوده ایم. شما "فوتبالیست" را از فرنگی ها گرفته اید و یا با ابتكار خود ساخته اید ؟ برای ما ساخته اید و یا به خاطر آنان؟ و تابع چه دستوری ؟ همینظور واژه "كلر" را ؟
2- آیا بهتر نیست پاره ای را با حروف لاتینی هم بنویسید ؟ البته خوانندگان شما می دانند " جرج بست " را چگونه تلفظ كنند . اما
"Everton" را چطور ؟ بارها شنیدیم كه این نام را ارتون (به ضم الف و سكون را) تلفظ كرده اند.
3- نویسندگان شما گاه می نویسند "سنتر فوروارد" و گاهی "سانترفوروارد" . یك بار "بریان كید" و بار دیگر "بارایان كید" . آیا تلفظ كلمه ای واحد آن هم در این گونه موارد همیشه همان نیست ؟
4- صبح شنبه در كیهان ورزشی می خوانیم كه روز پیش تماشاگران امجدیه بیست و پنج هزار نفر بوده اند ، عصر در صفحه ورزشی روزنامه كیهان ، سخن از بیست هزار نفر در میان است. آیا برای تعیین ارقام درست راهی نیست؟ مگر تعداد بلیت های فروش رفته را نمی توان پرسید ؟
5- قیمت بلیتهای امجدیه بر چه مبنایی بالا و پایین می رود ؟ یك روز پنج شنبه بهای بلیت زیر جایگاه صد ریال است و درست فردای آن روز قیمت آن به دویست ریال می رسد ، چه حسابی در كار است ؟ اگر اهمیت مسابقه مطرح باشد پس با این همه تیم كه بازی هركدام در سطح خاصی است ، قیمت بلیت زیر جایگاه باید پنج ریال و پانصد ریال نوسان پیدا كند ، نكند عوامل جدی هم موثر باشد ، خودتان می دانید كه در سرزمین های دیگر بهای بلیت مسابقات نمی تواند چنین نوسان های تند و نا به هنگامی داشته باشد.
6- چه می شد اگر ما بهای اشتراك بلیتهای مسابقات را به فدراسیون و یا باشگاهها می پرداختیم و آنها بلیت مسابقه را برای ما می فرستادند ، چه موانعی در سر راه موضوع اشتراك هست ؟ در كشورهای پیشرفته چه می كنند؟
7- چرا بلندگوی امجدیه قبل از هر مسابقه (چه بزرگ و چه كم اهمیت) اسامی بازیكنان و داوران را اعلام نمی كند ، مگر این كار چقدر وقت گوینده را می گیرد؟ این را چطور باید یاد آوری كرد؟
8- جمعه ها درست در همان وقتی كه در امجدیه مسابقه فوتبال در جریان است ، تلویزیون ملی فیلم مسابقات فوتبال را پخش می كند. آیا مسئول برنامه ورزشی تلویزیون تا این حد از آن چه در زمینه ورزشی می گذرد بی خبر است ؟ و نمی داند كه علاقه مندان واقعی برنامه او همان تماشاگران امجدیده اند ؟ اگر میسر است این را از مجله گوشزد كنید.
9- آیا بهتر نیست كیهان ورزشی هرهفته برنامه مسابقات فوتبال را به اطلاع خوانندگان خود برساند ؟ این كاری بود كه در گذشته ها می كرد و كاری درست بود ، انگار جواب خود را باید در بی نظمی كار فدراسیون جستجو كنم؟
10- مفسرین ورزشی كه زیر جایگاه می نشینند تا آن جا كه ما دیده ایم ، كمتر به جریان بازی توجه دارند ، حرف می زنند ، شوخی می كنند ، می خندند. تفسیر و گزارش آنان تا چه میزان می تواند دقیق باشد ؟ وقتی تمام دقایق بازی را در مجله ای شرح می دهند ، جز این كه فكر كنم از روی نوار مسابقه نوشته اند چاره ای ندارم. آیا چنین نیست ؟ و یا این كه من قادر نبودم در جمع پر هیاهوی خبرنگاران ، نویسندگان دقیق و تیزبین را هم زیر نظر داشته باشم؟
11- چرا هیچ وقت كار یك داور را بررسی نمی كنید و همه جنبه های خوب و بد آن را باز نمی مایید؟ مگر انتقاد درست داوری مجاز نیست ؟ چه كس باید داور را به خوب و بدش آگاه كند ؟ اگر باز نمودن لغزش های یك داور اعتقاد مردم را نسبت به او سست می كند ، چه بهتر كه این اعتقاد سستی گیرد. چرا باید مردم به داور بد ، اعتقاد بی جهت داشته باشند ؟ اما جنبه مثبت قضیه را هم در نظر باید گرفت. شاید انتقاد اصولی شما مددكار داور بود و قدرت داوری اش را افزونی دهد ، همیشه این تماشاگران نیستند كه در سر راه داوری خوب ، سنگ می اندازند . مگر همین داور مسابقه تاج - عقاب (در روز جمعه اول بهمن ماه) اعصاب همه ما را در امجدیه به بازی نگرفت . از شما می پرسم ، اگر همین داور باز هم داوری یك مسابقه را به عهده بگیرد و سط
به مجله شما علاقمندم ، تنها نشریه فارسی است كه می خوانم ، به اندازه كافی با كتابها و محلات فرهنگی سر و كار دارم . آنچه می خوانم به قلمروی دیگر مربوط است ، چون كارم چیزی دیگر است ، حاشیه نروم ، حرفهایی دارم ، از حرفها شروع كنم آن هم به ترتیب و در پی ارقام :
1- كلمه فوتبالیست را از كجا آورده اید ؟ در فارسی كلماتی ساخته ایم مثل "فیلمساز" ، در این جا ریشه یك فعل را گرفته ایم و دنبال یك واژه فرنگی گذاشته ایم. اما در تركیب این كلمه تابع دستور زبان خودمان بوده ایم. شما "فوتبالیست" را از فرنگی ها گرفته اید و یا با ابتكار خود ساخته اید ؟ برای ما ساخته اید و یا به خاطر آنان؟ و تابع چه دستوری ؟ همینظور واژه "كلر" را ؟
2- آیا بهتر نیست پاره ای را با حروف لاتینی هم بنویسید ؟ البته خوانندگان شما می دانند " جرج بست " را چگونه تلفظ كنند . اما
"Everton" را چطور ؟ بارها شنیدیم كه این نام را ارتون (به ضم الف و سكون را) تلفظ كرده اند.
3- نویسندگان شما گاه می نویسند "سنتر فوروارد" و گاهی "سانترفوروارد" . یك بار "بریان كید" و بار دیگر "بارایان كید" . آیا تلفظ كلمه ای واحد آن هم در این گونه موارد همیشه همان نیست ؟
4- صبح شنبه در كیهان ورزشی می خوانیم كه روز پیش تماشاگران امجدیه بیست و پنج هزار نفر بوده اند ، عصر در صفحه ورزشی روزنامه كیهان ، سخن از بیست هزار نفر در میان است. آیا برای تعیین ارقام درست راهی نیست؟ مگر تعداد بلیت های فروش رفته را نمی توان پرسید ؟
5- قیمت بلیتهای امجدیه بر چه مبنایی بالا و پایین می رود ؟ یك روز پنج شنبه بهای بلیت زیر جایگاه صد ریال است و درست فردای آن روز قیمت آن به دویست ریال می رسد ، چه حسابی در كار است ؟ اگر اهمیت مسابقه مطرح باشد پس با این همه تیم كه بازی هركدام در سطح خاصی است ، قیمت بلیت زیر جایگاه باید پنج ریال و پانصد ریال نوسان پیدا كند ، نكند عوامل جدی هم موثر باشد ، خودتان می دانید كه در سرزمین های دیگر بهای بلیت مسابقات نمی تواند چنین نوسان های تند و نا به هنگامی داشته باشد.
6- چه می شد اگر ما بهای اشتراك بلیتهای مسابقات را به فدراسیون و یا باشگاهها می پرداختیم و آنها بلیت مسابقه را برای ما می فرستادند ، چه موانعی در سر راه موضوع اشتراك هست ؟ در كشورهای پیشرفته چه می كنند؟
7- چرا بلندگوی امجدیه قبل از هر مسابقه (چه بزرگ و چه كم اهمیت) اسامی بازیكنان و داوران را اعلام نمی كند ، مگر این كار چقدر وقت گوینده را می گیرد؟ این را چطور باید یاد آوری كرد؟
8- جمعه ها درست در همان وقتی كه در امجدیه مسابقه فوتبال در جریان است ، تلویزیون ملی فیلم مسابقات فوتبال را پخش می كند. آیا مسئول برنامه ورزشی تلویزیون تا این حد از آن چه در زمینه ورزشی می گذرد بی خبر است ؟ و نمی داند كه علاقه مندان واقعی برنامه او همان تماشاگران امجدیده اند ؟ اگر میسر است این را از مجله گوشزد كنید.
9- آیا بهتر نیست كیهان ورزشی هرهفته برنامه مسابقات فوتبال را به اطلاع خوانندگان خود برساند ؟ این كاری بود كه در گذشته ها می كرد و كاری درست بود ، انگار جواب خود را باید در بی نظمی كار فدراسیون جستجو كنم؟
10- مفسرین ورزشی كه زیر جایگاه می نشینند تا آن جا كه ما دیده ایم ، كمتر به جریان بازی توجه دارند ، حرف می زنند ، شوخی می كنند ، می خندند. تفسیر و گزارش آنان تا چه میزان می تواند دقیق باشد ؟ وقتی تمام دقایق بازی را در مجله ای شرح می دهند ، جز این كه فكر كنم از روی نوار مسابقه نوشته اند چاره ای ندارم. آیا چنین نیست ؟ و یا این كه من قادر نبودم در جمع پر هیاهوی خبرنگاران ، نویسندگان دقیق و تیزبین را هم زیر نظر داشته باشم؟
11- چرا هیچ وقت كار یك داور را بررسی نمی كنید و همه جنبه های خوب و بد آن را باز نمی مایید؟ مگر انتقاد درست داوری مجاز نیست ؟ چه كس باید داور را به خوب و بدش آگاه كند ؟ اگر باز نمودن لغزش های یك داور اعتقاد مردم را نسبت به او سست می كند ، چه بهتر كه این اعتقاد سستی گیرد. چرا باید مردم به داور بد ، اعتقاد بی جهت داشته باشند ؟ اما جنبه مثبت قضیه را هم در نظر باید گرفت. شاید انتقاد اصولی شما مددكار داور بود و قدرت داوری اش را افزونی دهد ، همیشه این تماشاگران نیستند كه در سر راه داوری خوب ، سنگ می اندازند . مگر همین داور مسابقه تاج - عقاب (در روز جمعه اول بهمن ماه) اعصاب همه ما را در امجدیه به بازی نگرفت . از شما می پرسم ، اگر همین داور باز هم داوری یك مسابقه را به عهده بگیرد و سط