گزیده ای از گلستان سعدی
نويسنده:
فرزانه و وجيهه بحريني
یکی را گفتند : «عالم بی عمل به چه ماند؟» گفت :« به زنبور بی عسل.»
زنبور
درشت بی مروت را گوی
باری چو عسل نمی دهی نیش مزن
صیاد بی روزی، ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشک نمیرد
مسکین حریص در همه عالم همی رود
او در قفای رزق و اجل در قفای او
علم از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن .
هرکه پرهیز و علم و زهد فروخت
خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت
عالم ناپرهیزگار، کور مشعله دار است .