ماه، به صورت روی تو . . .
نويسنده:
فرزانه و وجيهه بحريني
بهار
آمد
رمضان آمد اما..............تو نیامدی
وقتی بهار با سپیدی شکوفه هایش از دریچه چشمانم سرک می کشد، موج اشکی
فرو خفته از درون سینه تنگم به دیواره دل می کوبد و تو را می جوید.
بهار
زیباست لطیف و دوست داشتنیست
اما .......بی تو ای زیباترین، ای لطیف ترین ای بهار جان و ای طراوت بهار ، هیچ زیبایی دلم را برنمی انگیزد، که دل در فراق تو سوخته دارم و نگاه در راه تو خیره.
ای بهاریترین فصل ها . ای سبزترین بهاران !
دور از نگاه مهربان تو ،و دور از عنایت رحیمانه ی تو و دور از سرانگشت لطف تو خزانم و سرد. خوشکم و عطشناک .
فراق تو برف سفید کهولت بر چهره ام می نشاند. بیا که با تو بهاری شویم،
بروییم و بیدار شویم که روییدن تنها به زلال عشق تو معنا می یابد و
باقی روییدنی ها ماندن است و پوسیدن.