خلاصه پرسش
شخص بیمار براى شفا یافتن لازم است نزد پزشک برود، یا تربت سیدالشهدا(ع) را بخورد و یا دعا کند؟!
پرسش
شخص بیمار براى شفا یافتن لازم است نزد پزشک برود، یا تربت سیدالشهدا(ع) را بخورد و یا دعا کند؟!
پاسخ اجمالی
این سه امر، هر یک میتواند سبب جداگانهاى براى شفاى مریض باشد و میتوانند با هم جمع شوند. لکن بهتر آن است که دعا (ارتباط با خدا و تقاضاى مستقیم از او) با تمامى افعال ما، از جمله بهرهگیرى هر یک از این دو وسیله همراه گردد؛ زیرا عملیات پزشک و تأثیر دارو و... و نیز شفاعت امام(ع) و اثر بخشى تربت او، از قدرت و اراده حق تعالى منفک و مستقل نیستند و تأثیر آنها منوط به مشیت الهی است.
نکته دیگر اینکه نباید بهرهگیرى از توسلات و شفاعت ائمه(ع) و استفاده از دعا را مربوط به مشکلات و معضلاتى بدانیم که از حلّ آنها از طرق عادى مأیوس شدهایم و تنها در گرفتارى، متوسل به چنین اسبابى بشویم، چنانکه نباید استفاده از دعا و توسلات به معناى دست کشیدن و عدم استفاده از طرق عادى پنداشته شود و تنبلى و سستى پیشه گردد؛ زیرا بناى الهى بر این است که تحقق امور از طرق عادى آنها صورت پذیرد. پس میتوان بین هر سه جمع کرد. با دعا و تبرّک به تربت سیدالشهداء(ع) به پزشک مراجعه کنیم و داروها را مصرف نماییم، تا خداوند شفاعت ائمه(ع) را پذیرفته و اثرى مناسب و مطلوب را از این روند درمان پزشکى نصیب ما نماید.
به هر حال، هیچگاه و در هیچ معضلى نباید از عنایات حق و شفاعت ائمه(ع) ناامید و مأیوس گردید، چنانکه هیچگاه نباید از فعالیت و بهرهورى از وسایل عادى دست کشید.
پاسخ تفصیلی
استفاده از درمانهاى پزشکى، و بهرهگیرى از تربت سیدالشهداء(ع) و توسل به اولیاء الله(ع)، و دعا کردن، سه ابزار براى شفاى امراض - در صورتى که اجل حتمى او فرا نرسیده باشد – میباشند. این سه عامل همانگونه که میتوانند به صورت منفرد و جداگانه، با اراده الهى مؤثر واقع شوند و با بهرهگیرى از یکى، از دو عامل دیگر مستغنى شویم، نیز میتوانند به صورت مجموعهاى مرکب از هر سه عامل (به عنوان علت تامه مرکب) سبب شفاى مریض گردند؛ یعنى دعا سبب پذیرش شفاعت امام(ع) و اثر بخشى تربت او گردد و تأثیر شفاعت امام(ع) و تربت او، سبب نتیجه بخشى بهینه عملیات پزشکى گشته و مراحل درمان به سهولت طى شود.
اما باید توجه داشت، از آنجا که اثر بخشى دارو و نیز فعالیت پزشک و حتى شفاعت امام(ع) و اثر بخشى تربت او منوط به إذن الهى است؛ در بهرهگیرى از عملیات پزشکى و با تربت امام(ع)، دعا کردن اولویت خاصى دارد؛ زیرا دعا ارتباط مستقیم با خداوند و توجه به عدم استقلال ما سواه، در تأثیر (عنایت به توحید افعالى) است. از اینرو؛ در شروع هر کارى حتّى توسل به ائمه(ع) و درخواست شفاعت ایشان. دعا؛ یعنى استمداد از حق تعالى و درخواست موفقیت از جانب او و نیز درخواست پذیرش شفاعت آن بزرگواران، اکیداً توصیه شده است.
به خصوص که یافتن پزشک مناسب و تشخیص دقیق بیمارى و تعیین داروى اثربخش و روند صحیح درمان، داراى پیچیدگیهاى خاص خود است و استمداد از حق - جلّت عظمته – در این راه ضرورى است.
به علاوه، اثر بخشى تربت سیدالشهداء(ع) نیز داراى شرایط ذیل است، که حصول آنها در این زمان مشکل است:
1- آن خاک از حایر حسینى[1] برگرفته شده باشد و قرمز رنگ باشد. 2- پس از خروج از حایر، توسط جن و شیاطینى که دشمن شیعه و در کمین لمس آن خاکند، مس نشده و اثر آن زایل نگردیده باشد، (مخفیانه و در پوشش مناسب منتقل شود). 3- بسیار کم مصرف شود. 4- با نیت خالص و بدون شک و تردید در اثر بخشى آن، مورد استفاده قرار گیرد. 5- همراه با دعا و قسم دادن خداوند به حق سیدالشهداء(ع) و... مصرف شود.[2]
لکن این امر مسلّم است که توجه و توسل به سیدالشهداء(ع) و نیز سایر اولیاء الله و تبرک به تربت منسوب به آن بزرگواران با نیت خالص، بی فایده نبوده و اثر بخشى آنها در موارد عدیدهاى تجربه شده است. البته استجابت دعا و حتى پذیرش شفاعت توسط اولیاء الله و اذن و رضایت خداوند در شفاعت آنها، داراى شرایط ذیل میباشد: 1- خالصانه و با توجه دعا کند و همراه صلوات و استغفار و توبه واقعى باشد. 2- حقوق الهى عبادات و مالیات اسلامى (خمس و زکات) را پرداخته باشد. 3- با سنن پیامبر(ص) و ائمه(ع) مخالف نباشد. 4- دعا کننده، عامل به قرآن باشد. 5- شکرگزار حق، در هر حالى باشد. 6- آمر به معروف و ناهى از منکر باشد. 7- همراه با استفاده از امکانات و وسائط طبیعى یا معنوى باشد. (از روى تنبلى و توقّع بیجا نباشد). 8- حق الناس در اموال او نباشد. 9- به عهد و پیمان وفا کند و... .[3]
لکن، گاهى ممکن است که با نبودن تمام شرایط فوق، دعایى یا توسلى مؤثر واقع شود، تا عاملى براى جلب قلوب متوسلان و داعیان گردد؛ و یا اتمام حجّتى براى آنان باشد، تا بهانهاى براى رجوع به گذشته ناصحیح خود نداشته باشند؛ زیرا در مواقع مشکلات و معضلاتى که اسباب عادى از رفع آنها واماندهاند، عنایت و لطف خداوند و یا ائمه(ع) بیشتر میگردد و راه هر گونه توجیه را بر شکاکان میبندند؛ و چه بسا این تأثیر بخشى به جهت پاداش و اجرت دادن باشد؛ یعنى شخصى در دوران عمر خود احیاناً کار خیر یا احترامى را در موردى براى اولیاء الله، انجام داده باشد، که این اجابت دعا و رفع مشکل او، جبران آن کار خیر است تا طلبى و استحقاقى براى عنایت و یا شفاعت در آخرت نداشته باشد!
نکته مهم این است که توسل به اولیاء الله و یا دعا، همانگونه که به معناى دست کشیدن از وسایل عادى و عدم استفاده از آنها و یا پیشه کردن تنبلى و سستى و واگذار کردن کار به خدا! به طور کلى نیست؛ زیرا امام صادق(ع) میفرماید: «خداوند ابا دارد کارى را بدون استفاده از اسباب انجام دهد»،[4] بلکه باید در کنار بهرهگیرى از وسایط عادى، توسل و دعا را براى کسب توفیق و حسن وصول به نتیجه، مد نظر داشته باشیم، استفاده از دعا و توسل نباید فقط در جایى باشد که چشم امیدمان از وسایل عادى - و در اینجا، درمانهاى پزشکى معمول - قطع شده باشد و همه اسباب عادى را از رفع آن ناتوان، و تمامى راههاى چاره را بر خود بسته ببینیم و آن وقت متوسل به چنین اسبابى شویم! و پس از رفع مشکل هم، همه را فراموش کنیم؛ زیرا این وضعیت و این روحیه، در آیات کثیرى از قرآن کریم[5] و روایات فراوانى مذمت شده است، و اینجاست که این شفاعت و اجابت، سبب اتمام حجت بر فرد گشته و عذاب او را در آخرت تشدید میکند! لکن هیچگاه نباید مأیوس شد و از شفاعت یا اجابت حق قطع امید کرد؛ زیرا گرچه نظام عالم، نظام سبب و مسببى است، اما ذات اقدس اله، مسبّب الاسباب است و به همه اسباب، سببیت داده است، او به هر مسببى از سبب او و به هر کودکى از قیّم او نزدیکتر است. و چون قیوم است (و سبب ساز است و امور را از راه اسباب طبیعیشان محقق میکند) گاهى نیز سبب سوز است؛ یعنى ممکن است در مواردى اسباب عادى را بی اثر کند، مانند آنچه که جریان ذبح اسماعیل(ع) و یا سوزاندن ابراهیم(ع) رخ داد. گاه، بدون دخالت اسباب ظاهرى، مستقیماً از راه غیب، فیضى میرساند یا با سبب ناشناخته و بدون تحقق سببهاى عادى و شناخته شده، مسبب را میآفریند.[6]
مثل داستان ناقه صالح(ع) یا اژدها شدن عصاى موسى(ع) و... نتیجه آنکه، بهتر است در تمامى افعال خویش علاوه بر بهرهگیرى از وسایط عادى، ارتباط با خدا (دعا) و ائمه(ع) را فراموش نکنیم و در معضلات مأیوس نباشیم و امید به ائمه(ع) و قدرت حق ببندیم.
براى مطالعه بیشتر مراجعه شود به:
جوادى آملى، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، قم، نشر اسراء.
مصباح یزدى، محمد تقى، جامى از زلال کوثر، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (قدّس سره).
مکارم شیرازى، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، قم، مطبوعاتى هدف.
قمى، ابن قولویه، کامل الزیارات، ترجمه: ذهنى تهرانى، محمد جواد، تهران، پیام حق.
شوشترى، شیخ جعفر، اشک روان بر امیر کاروان، ترجمه: شهرستانى، میرزا محمد حسین، قم، دارالکتاب جزایرى.
[1]. در اصطلاح فقهی و عبادی، به محدوده حرم حسینی و اطراف آن که شامل قبر مطهر، صحن، رواقها و موزه و... است، چه قسمتهای قدیم چه جدید، حائر اطلاق میشود. برخی هم حد حائر را همان محدوده حرم دانستهاند، نه بیشتر.
[2]. ذهنى تهرانى، محمد جواد، ترجمه کامل الزیارات، باب 91 - 95، ص 832 - 867، نشر پیام حق؛ بحار الانوار، ج 98، ص 128 - 132.
[3]. مکارم شیرازى، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، ص 90 و 112.
[4]. کافى، ج 1، ص 183.
[5]. روم، 32؛ لقمان، 32؛ عنکبوت، 65؛ یونس، 12 و 22 و 23.
[6]. جوادى آملى، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص 63.