با توجه به مطالب ارائه شده میتوان گفت دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مباهله، یکی از نشانههای صدق دعوت و ایمان قاطع او میباشد. جریان مباهله، علاوه بر این که علم خاص پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نشان میدهد، تأثیر دعا و نیایش آن حضرت را نیز کاملاً آشکار میسازد. گرچه در این آیه، به تأثیر و نتیجهی مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین حربه، بعد از اثر نکردن منطق و استدلال، مورد استفاده قرار گرفته، دلیل بر این است که منظور، ظاهر شدن اثر خارجی این تمرین است نه تنها یک تمرین ساده.
مسألهی مباهله به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهی بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) میکرد. چگونه ممکن است کسی که به تمام معنی به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانی گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد. مسلماً ورود در چنین میدانی، بسیار خطرناک است. زیرا اگر ادعای او به اجابت نرسد و اثری از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجهای جز رسوایی دعوت کننده نخواهد داشت.20
گرچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) میتوانست خود شخصاً نفرین کند و کاری به امام علی (علیه السلام)، حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نداشته باشد، ولی خدا و رسول، با این عمل به ما نشان دادند که این افراد، یاران و نزدیکان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در دعوت به حق و هدف او هستند و همراه با پیامبر، آمادهی استقبال از خطر بوده و تداومگر حرکت او میباشند. ضمناً از آیهی مباهله استفاده میشود به فرزندان دختر نیز حقیقتاً ابن گفته میشود برخلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود میدانستند. در حقیقت این طرز فکر، مولود همان سنت غلطی بود که در جاهلیت عرب، دختران و زنان را عضو اصلی جامعهی انسانی نمیدانستند و آنها را در حکم ظروفی برای نگهداری پسران میپنداشتند. بنابراین پیامبر (صلی الله علیه و آله) همواره در مناسبتهای مختلف با اعمال و رفتار خود به صورت مستقیم و غیرمستقیم در صدد خرافی و باطل جلوه دادن آداب عرب جاهلی بودند. بنابراین امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) میباشند (ابناءنا) در واقع شخصیت اول جهان، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) عزیزانش را به همراهش برد تا حقانیت اسلام را به سراسر جهان اعلام دارد و طالبان حق را به سوی عاملان واقعی حق رهنمون سازند.
در واقع در جریان مباهله، ارزشهای فراوانی به نمایش گذاشته شد که اهداف و نتایح آن برای همگان قابل مشاهده میباشد. در پایان علاوه بر مواردی که در صفحهی قبل گفته شد، به طور اختصار به چند مورد دیگر از ارزشها و نتایج اشاره میکنیم:
· اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیکترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد: «و من بعد ما جاءک من العلم».
· آخرین برگ برنده و سلاح برندهی مؤمن، دعاست: «فقل تعالوا ندع...».
· زن و مرد در صحنههای مختلف دین، در کنار یکدیگر مطرحاند و هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و پیامبر در جریان مباهله، بر ارزش زن افزود: «نساءنا».
· در دعا، حالات اهل دعا مهم است نه تعداد آنها، گروه مباهله کننده 5 نفر بیشتر نبودند: «ابناءنا، نساءنا، انفسنا».
· نکتهی مهمی در لفظ «انفسنا» میباشد. فردی که مصداق این لفظ است، باید از نظر کمالات و صفات نفسانی به حدی برسد که بتوان او را نفس النبی (جان پیامبر) شمرد و چنان که پیداست، مراد از این لفظ، شخص امام علی (علیه السلام) است.
· در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود بریم: «ابناءنا».
· کسی که منطق و استدلال و معجزه، او را از پذیرش حق تسلیم نمیکند، باید با او مباهله کرد: «تعالوا... نبتهل».
· استدلال را باید با استدلال پاسخ داد ولی مجادله و لجاجت، باید سرکوب شود: «لعنت الله علی الکاذبین».
· اگر مؤمنان محکم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش، عقب نشینی میکند: «ندع ... نبتهل».
· اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستجاب الدعوة هستند: «ابناءنا، نساءنا، انفسنا».
· و...
چنان که بزرگان تفسیر و حدیث گفتهاند، این که بعد از نزول آیهی مباهله، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) همراه این چهار نفر، حاضر شد، فضیلتی بزرگ برای آنان به شمار میرود. زیرا آیه و حادثهی مباهله، نشان داد که امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) همچون جان آن حضرتاند و دخترش فاطمه، تنها زنی بود که در مباهله حضور یافت و مصداق نساء در این مورد، کسی جز او نمیتوانست باشد. اما شاید این اشکال وارد شود چرا قرآن کلمهی جمع «نساءنا» را به کار برده است؟ در پاسخ میگوییم: در قرآن مواردی هست که خداوند از یک نفر به صورت جمع یاد میکنند، مانند آیهی 181 سورهی آل عمران که یک نفر از روی توهین گفت: خدا فقیر است، ولی آیه به صورت جمع میفرماید: «الذین قالوا ان الله فقیر» یا این که قرآن دربارهی حضرت ابراهیم (علیه السلام) میفرماید: «ابراهیم، یک امت است» با آن که یک نفر بیشتر نبود. بنابراین کسی جز حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمیتواند مصداق باشد.
در حقیقت همراهی این چهار نفر با پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جریان مباهله، مورد اتفاق دانشمندان شیعه و اهل سنت است و در منابع تاریخی، تفسیری و حدیثی فراوانی، این حادثهی عظیم از علمای اهل سنت و تشیع نقل شده است و محققان بر این فضیلت بزرگ، تأکید کردهاند که به علت طولانی شدن بحث، تنها به چند مورد از این منابع اشاره میکنیم:
تفسیر الکشاف، ج1، ص 193، صحیح مسلم، شرح النووی، ج15، ص 176، انوار التنزیل، طبع قدیم، رحلی، ص 74. همچنین در کتاب احقاق الحق، جلد سوم، صفحه 46 نیز نام 60 تن از بزرگان اهل سنت آورده شده که همگی گفتهاند این آیه در عظمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت اوست. اما لازم به ذکر است که با وجود این همه روایات حاکی از حضور اهل بیت (علیهم السلام) در مباهله، برخی از مورخان بر حسب گرایشهای متعصبانه، روایات مباهله را دستکاری کرده و بر حسب سلیقهی خود، حذف و اضافههایی در آن به عمل آوردهاند. از آن جمله بلاذری، ابن کثیر، و شعبی، نام امام علی (علیه السلام) را از مباهله حذف کردهاند و حلبی و زینی دحلان، عایشه و حفضه را نامزد حضور در مباهله قرار دادهاند. اما آثار جعل و تحریف در آیه و روایات مربوط به مباهله به قدری آشکار است که نیاز به توضیح ندارد. فقط در حد اشاره یادآوری میکنیم که اگر کلمهی «نساءنا» شامل همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز میشد، چرا و چگونه تنها دو نفر از آنان (دختران دو خلیفه) شایستگی حضور در مباهله را داشتند؟!