آیتالله سبحانی در جلسه تفسیر قرآن خود كه در مدرسه حجتیه قم و در آستانه ایام شهادت امام علی (ع) برگزار شد، با بیان اینكه مباهله معجزه ماندگار اسلام است، تاكید كرد: اگر مسیحیان آمادگی داشته باشند ما امروز هم حاضر به مباهله با آنان هستیم. ایشان تصریح كرد: «الان هم انفس طیب و طاهر میتوانند حق را نشان دهند و مباهله كنند و اگر مسیحیان آمادهاند ما آمادهایم مباهله كنیم و این گوی و این میدان.»
لازم به ذکر است که جریان مباهله پس از آن اتفاق افتاد که پیامبر، طی نامه ای مسیحیان نجران را به اسلام دعوت نمود. آنها در جواب، هیئتی را به مدینه گسیل نمودند تا با پیامبر مذاکره و محاجه نماید. پیامبر تلاش کرد تا با دلایل متقن و منطقی آنان را به اسلام و آیین حق دعوت نماید اما با لجاجت و مخالفت نمایندگان نجران روبرو شد. چون دلایل و استدلالات پیامبر بر آنان کارگر نیفتاد، آیه 61 سوره آل عمران بر رسول (ص) نازل شد که در آن امر به مباهله شده بود:
«هرگاه بعد از دانشی كه به تو رسیده، كسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیك و شما خویشان نزدیك خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله كنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
پس از این آیه رسول الله به همراه علی (ع)، فاطمه (س) و حسنین (ع) حاضر به مباهله گردید اما طرف مقابل با پاپس کشیدن از این شرط، مشروط به پرداخت جزیه به مسلمانان، راضی به مصالحه شد.
آنچنان که مشخص است، مباهله در زمانی صورت گرفت که بشر، دوران نوزادی و کودکی منطق و استدلال را پشت سر می گذاشت و بناچار در مقابل عناد و لجاج او، راهی جز آن پیش رو نمی آمد. اما بشر امروز مدتهاست که دوران کودکی و نوجوانی منطق و شعور را پشت سر گذارده و سالهاست که وارد بلوغ منطق و اندیشه شده است. در جهان کنونی، هیچ اندیشمند و عالم بزرگ مذهبی و دینی به تحقیر و تکذیب دین و آیین الهی دیگر دست نمی یازد و در اندیشه تخطئه آن و استیلای بر پیروانش برنمی آید. در زمانه کنونی، نه تنها مباهله، محل و مصداقی از اعراب نمی یابد، بلکه حتی مناظره دینی نیز چندان درست و پسندیده قلمداد نمی شود و فرهنگ و انگاره غالب بزرگان دین و الهیات در ادیان گوناگون، تقریب، نزدیکی و پیوند اشتراکات ادیان و فرق است. این مساله آنچنان ضروری و بدیهی انگاشته شده که اصول مستقلی را در منشور جهانی حقوق بشر (از 60 و اندی سال پیش به این سو)، بخود اختصاص داده است:
ماده 2) هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومیت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده 18) هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره مند شود: این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادت ها و اجرای آیین ها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است.
ماده 19) هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. به همین خاطر است که وقتی مثلا «تری جونز»، کشیش افراطی کلیسای فلوریدا سال گذشته و در آستانه سالگرد واقعه 11 سپتامبر، اعلان مخالفت علنی با قرآن – بعنوان سمبل دینی و قابل احترام مسلمانان- نموده و قصد خود را مبنی بر سوزاندن آن اعلان می نماید،؛ بیش و پیش از علما و پیشوایان مسلمان، از سوی اندیشمندان و بزرگان مسیحی مورد سرزنش و شماتت قرار می گیرد.
بنابراین به نظر می رسد بیان اینگونه جملات از جانب آیت الله سبحانی در روزگاری که در آن به سر می بریم با توجه به توقعی که از مراجع و بزرگان دینی مبنی بر آشنایی و تسلط بر موقعیت های روز و اقتضاآت زمان وجود دارد، چندان هوشمندانه و از سر کیاست نبوده و مطابق انتظاری که از ایشان می رود، نباشد.