داستانهای کوتاه جنگ تحمیلی
خوشا آنان که با شهادت رفتند
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 24 آذر 1388  توسط احمد یوسفی

سحر است. نماز را در حرم امام مى خوانيم و راه مى افتيم. رسممان است كه صبح روز اوّل برويم سر خاك. مى رسيم. هنوز آفتاب نزده، امّا همه جا روشن است. آقا آمده اند; زودتر از بقيّه، زودتر از ما .

شما چرا اين موقع صبح خودتون روبه زحمت انداختيد؟

دلم براى صيادم تنگ شده. مدتيه ازش دور شده ام .

تازه ديروز به خاك سپرده ايمش