نوشته شده در تاريخ سه شنبه 4 اسفند 1394 توسط
احمد یوسفی
در معراج، روى كفنش نوشته بودیم: «شهید گمنام.» بارها مىخواستیم براى تشییع بفرستیمش تهران؛ ولى دلم نمى آمد. در دلم یكى مى گفت: دست نگهدار تا موقعش برسد. به خودم گفتم: «همتى - مكانیك تفحص - وقتى دنبال آچار مى گردد، صلوات مى فرستد؛ چرا من با صلوات، دنبال پلاك شهید نگردم؟» همین كار را كردم و دوباره سراغ پیكر رفتم و كفنش را باز كردم. در جمجمه شهید، قطعهاى گِل بود. آن را درآوردم، دیدم پلاك شهید است. اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد شهید گمنام