☆◇☆ معنا و مفهوم عید قربان ...☆◇☆
واژه «عید» از فعل عاد، یعود (عود) اشتقاق یافته است. معانى مختلفى براى آن ذکر کردهاند؛ از جمله: «خوى گرفته»، «هرچه باز آید از اندوه و بیمارى و غم و اندیشه و…»، «روز فراهم آمدن قوم» و «هر روز که در آن حادثه بزرگى باشد».[۱]
ابن منظور میگوید: برخى بر آنند که اصل واژه عید از «عاده» است؛ زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن (جمع شدن) در آن روز، عادت کردهاند.[۲]
☆☆☆
در تفسیر نمونه ذیل آیه ۱۱۴ سوره مائده آمده است: عید در لغت از ماده عود؛ به معناى بازگشت است؛ لذا به روزهایى که مشکلات از قوم و جمعیتى بر طرف مىشود و به پیروزیها و راحتىهاى نخستین بازگشت مىکنند، عید گفته مىشود.[۳]
واژه قربان از ماده قرب؛ به معنای نزدیک بودن است. اسْتِقْرَابا [قرب] الشیءَ: آن چیز را نزدیک یافت. این کلمه ضدّ اسْتَبْعَدَهُ؛ آن چیز را دور یافت، است. إقْتَرَبَ- اقْتِرَاباً [قرب] الوعدُ: وعده یا میعاد نزدیک شد، اقترب الشیْئَانِ: آن دو چیز به هم نزدیک شدند.[۴]
بر این اساس با توجه به این که شخصی که قربانی میکند، در نظر دارد بدین وسیله به خداوند متعال تقرب بجوید، این عمل را قربانی میگویند.
پی نوشت ها :
[۱]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه عید.
[۲]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق: فارس (صاحب الجوائب)، احمد، ج ۳، ص ۳۱۹.
[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۱۳۱٫
[۴]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داودى، صفوان عدنان، ص ۶۶۳، «الْقُرْبُ و البعد یتقابلان. یقال: قَرُبْتُ منه أَقْرُبُ، و قَرَّبْتُهُ أُقَرِّبُهُ قُرْباً و قُرْبَاناً، و یستعمل ذلک فی المکان، و فی الزمان، و فی النّسبه، و فی الحظوه، و الرّعایه، و القدره».