هرچه درباره شهيد گفتيم و خواهيم گفت باز چيزي در برابر رشادت هايشان نگفتيم.
«شهيــــد»
شهیدان بی مثالند
مثلها حاصل ضعف خیالند
شهیدان را چه نامیم
همان گلدسته های قصر خورشید
کبوترهای بام لاجوردی
همان امواج بی صبر وقرار بحر توحید
شهید اسطوره ساز قرن جنگ وخون و عصیان
شهید مجموعه ای از عشق وآتش
کتاب خاطرات المثنی
صدای جاریِ پیچیده در بطن زمان ها
سپاهی رخش ایمان را سوارند
برای فتح ساحل بیقرارند
به جان پیراهنی از قوت قلب
دعا را درغلاف تن چنان صیقل کشیده
که کفرش سر بریده
چو بشنیدند آهنگ جنون از بربط عشق
رها کردند کشتیهای جان را در شط عشق
یکی موسیقی خمپارها را حفظ می کرد
یکی هم با نُت ترکش ز شوق آواز می خواند
یکی،نیلوفری از روزن آئورت دیدم آب می داد
قطارش،دیگری بر ریل خون آهسته می راند
از آزار ستمگرزاده ی دژخیم بعثی
مکرر می شکستند آن سپیداران عاشق
زلال و صاف وصادق
شهیدان خاکیان آسمانند
که در عالم به هر بودی نمانند
اگر بر سفره ی زنجیر و شلاق و مسلسل میهمانند
شرف را پاسبانند
اگر گیتار عمر خود به بزم خون شکستند
ولی همواره جاویدند ومستند
شهیدان همچنان هستند وهستند.
شاعر:نادر اسماعیلیان