مدرسه عشق
شنوندگان عزیز، توجه فرمایید
شنوندگان عزیز، توجه فرمایید
اینجا مدرسه ی عشق است
استاد روی تخته سیاه موضوع انشایی نوشته است
از بسیجی نویسید...
بسیجی یعنی خاک وخون و تیر وترکش
گوشه ای از خاطراتش مانده بر دل
بسیجی یعنی تازه شکفتن
باغ لاله ها را با خون شستن
استاد تاریخ چنین گفت:
در، سی و یک شهریور پنجاه ونه
ایران فریاد جنگ گرفت
به یکباره هتل های جبهه ها رو نق گرفت
در کلاس عاشقی درس آمار را تخمین زدند
هشت سال فراوانی جنگ را خون زدند
راستی!
در ریاضی خبر از زاویه ها نیست؟
کبوتر ها گوشه ها را پر زدند
خمپاره ها جدول ضرب را در هم زدند
رمزها ضربان قلب را محکم زدند
اشک های سرخ تمبر مینو گرفت
برای وضو در فرات،جغرافیای میهن بالا گرفت.
سوی دیار عاشقان، به نقشه ها زل زدن
برای فتح قله ها، به دست ها پل زدن
در نقش آفرینی،
درس هنر را رسم کردن
ایران جاوید را با نمادها رنگ کردن
رنگ سرخ با خون شهید موج گرفت
موج دریا در کوی شهید اوج گرفت
شهادت را مماس خط انتظار بردند
کاروان را با چفیه وگلاب بردند
مجالی نیست
دوستان، مشق امشب به یاد ماندنیست
با خط سرخ نویسید که تا ابد خواندنی است.
شاعر:مديـر وبـلاگ