باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد.
خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان باصحنه ای روبرو شد .
قورباغهای در تلهای گرفتار بود.
قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی،
سه آرزویت را برآورده می کنم .
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛
نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت
برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم !
خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد . آرزوی اول خود را گفت؛
من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم . قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی
شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر
بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی .
خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او
بجز من نخواه د ماند. پس آرزویش برآورده شد
بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت
شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند .
خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت مال او هم
مال من است. پس ثروتمند شد .
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد
خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم !
نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین .
قابل توجه خواننده های مونث؛ اینجا پایان این داستان بود. لطفاً پايين بريد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرد دچار حمله قلبی ۱۰ برابر خفیف تر از همسرش شد .