وداع شاهزاده علی اکبر(ع)
مادر خون جگرم
خاک غم شد به سرم
قامتم گشته کمان
خیز و بنگر پسرم
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
دیده بگشا و ببین
گشتهام زار و غمین
میزند بر سر خود
مادر زار و حزین
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
لالهی این چمنی
ز چه گلگون کفنی
لب گشا گو سخنی
به خدا جان منی
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
ازغم دوری تو
پسر با ادبم
روز من گشته سیاه
جان رسیده به لبم
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
ای مه برج وفا
گشتهام غرق عزا
رفتی و از کف من
دگر افتاده عصا
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
تا که دیدم رخ تو
طاقتم رفته ز دست
مردم و زنده شدم
پشتم از غصه شکست
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
ای گل پرپر من
نوجوان اکبر من
مادر دیده ترم
رفتهای از بر من
مادرم من مادرم
ای علی اکبرم
فرهاد فکری
[ پنج شنبه 11 آذر 1395 ] [ 11:24 PM ] [ مهدی زارع
]