جايگاه غدير در شکل گيري تاريخ شيعه
جايگاه غدير در شکل گيري تاريخ شيعه
غدير، هسته مرکزي معتقدات شيعه است و در واقع، اصل اسلام، توحيد، نبوت و معاد است؛ اما اينها در دايره ولايت، مفهوم مي يابند و اين ولايت هم متکاي اصلي اش، حديث غدير است. در اسلام، معتقدات ديني و فرايض عملي، در چهارچوب اعتقاد به ولايت الهي و پس از آن ولايت نبي و وصي، مفهوم اصلي خود را مي يابند. شيعه و در رأس آنها و در سرخط تاريخ تشيع، عمار، سلمان، ابوذر و مقداد، دنبال همين حديث غدير بودند و ولايت خويش را با امام علي ع استوار کردند. در تاريخ طبري آمده است که به جز عامه مردم که در وقت خلافت امام، با آن حضرت بيعت کردند، دسته اي بر اساس «ولايت» و اين که ما بر اين اصل که با دوستان تو دوست و با دشمنان تو دشمن باشيم، بيعت مي کنيم. شرطة الخميس، اصحاب نزديک و ولايي حضرت بودند و تشيع، از اين جا آغاز شد. اشعار اصحاب امام علي ع در صفين، مبتني بر کلمه وصايت است. آنان، علي ع را وصي رسول خدا صلي الله عليه وآله مي دانستند. بسياري از آنان، حديث غدير را در اشعار خود که برابر امام مي خواندند، درج مي کردند. امام علي ع در ابتداي ورود به کوفه، مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و فرمود: هر کس که در حادثه غدير بوده است، برخيزد و شهادت دهد که گروه زيادي برخاسته، شهادت دادند و تشيع، از همين جا آغاز شد و ادامه يافت.
غدير و هويت شيعي: پاسخ به 4 پرسش درباره غدير ؛ رسول جعفريان
ادامه مطلب
دوران کودکي امير المومنين
دوران کودکي امير المومنين
حساسترين حوادث زندگي امام در اين بخش همان شكل گيري شخصيت حضرت علي -ع وتحقق ضلع دوم از مثلث شخصيت وي به وسيله پيامبر است.
پيامبر عاليقدر اسلام، به همين هدف عالي، تربيت حضرت علي ع را پس از تولد او به عهده گرفت. هنگامي كه مادر حضرت علي ع نوزاد را خدمت پيامبر آورد با علاقه شديد آن حضرت نسبت به كودك روبرو شد. پيامبر از وي خواست كه گهواره حضرت علي را در كنار رختخواب او قرار دهد از اين جهت، زندگاني امام از روزهاي نخست با لطف خاص پيامبر توام شد. نه تنها پيامبر گهواره حضرت علي را در موقع خواب حركت مي داد، بلكه در مواقعي از روز بدن او را مي شست وشير در كام او مي ريخت، ودر موقع بيداري با او با كمال ملاطفت سخن مي گفت.گاهي او را به سينه مي فشرد ومي گفت:
اين كودك برادر من است ودر آينده ولي وياور ووصي وهمسر دختر من خواهد بود.
به سبب علاقه اي كه به حضرت علي داشت هيچ گاه از او جدا نمي شد وهر موقع از مكه براي عبادت به خارج شهر مي رفت حضرت علي -ع را همچون برادر كوچك يا فرزند دلبندي همراه خود مي برد. ( كشف الغمة، ج 1، ص 90)
هدف از اين مراقبتها اين بود كه دومين ضلع مثلث شخصيت حضرت علي -ع، كه همان تربيت است، به وسيله او شكل گيرد وهيچ كس جز پيامبر در اين شكل گيري مؤثر نباشد.
برگرفته از « فروغ ولايت ص 16 - آيت الله شيخ جعفر سبحاني »
ادامه مطلب
شهيد حاج حسين خرازي
از مسئولين محترم و مردم حزب الله مي خواهم كه در مقابل آن افرادي كه نتوانستند از طريق عقيده مردم را از انقلاب دور و منحرف كنند و الآن در كشور دست به مبارزه ديگري از طريق اشاعه فساد و فحشاء و بي حجابي و ... زدند، در مقابل اينها ايستادگي كنند و با جدّيت هرچه تمام تر جلو اين فسادها را بگيريد! شهيد حاج حسين خرازي |
|
بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن . حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد. هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كرد و پرسيد : عبادي ! بچه ها شام چي داشتن؟ همينو. واقعاً ؟ جون حاجي ؟ نگاهش را دزديد و گفت : تُن رو فردا ظهر مي ديم . حاجي قاشق را برگرداند . غذا در گلويم گير كرد . حاجي جون به خدا فردا ظهر بهشون مي ديم . حاجي همين طور كه كنار مي كشيد گفت : به خدا منم فردا ظهر مي خورم . شهيد همت |
ادامه مطلب
مادر امير المومنين ، فاطمه بنت اسد ع
مادر امير المومنين ، فاطمه بنت اسد ع
مادر گرامي اميرمؤمنان علي ع ، فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبدمناف است. وي در دوران کودکي رسول خدا ع مدتي عهده دار تربيت او بوده است و به اين خاطر پيامبر اکرم ص ضمن گرامي داشت او، از وي با تعبير مادر ياد مي کردند. فاطمه بنت اسد اوّلين زن هاشمي است که پس از رحلت خديجه س به رسول خدا ص ايمان آورد و در ماجراي هجرت به مدينه به همراه علي ع عازم مدينه شد. نقل مي کنند پس از رحلت فاطمه بنت اسد پيامبر اکرم ص خود متصدّي تجهيز او شدند. او را با پيراهن خود کفن کردند و بر او نماز گزاردند و پيش از دفن او، وارد قبرش شده، با اين عبارات او را دعا کردند: «پروردگارا، مادرم فاطمه بنت اسد را مورد رحمت و مغفرت خودت قرار بده و حجّت را بر او تلقين فرما».. از رسول اکرم ص سؤال کردند: شما درباره هيچ کس اين گونه که با فاطمه رفتار کرديد، رفتار نکرده ايد. علت آن چيست؟ آن حضرت فرمودند: «چون هيچ کس بعد از ابوطالب همانند فاطمه بنت اسد به من نيکي نکرد».
گلبرگ > شهريور 1381، شماره 33 ، سايت امام علي
ادامه مطلب
شهيد حاج حسين خرازي
از مردم مي خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشند، راه شهداي ما راه حق است شهيد حاج حسين خرازي |
|
منصور که توقع برگشت قوطي خالي کمپوت را هم نداشت، نگاهي به داخل آن انداخت، شربت کمپوت تازه به نيمه قوطي رسيده بود! ظاهراً همه فقط لب هاي خشک شان را تر کرده بودند. يک کمپوت براي حدود بيست نفر، باز هم زياد آمده بود! |
ادامه مطلب
پدر امير المومنين ، حضرت ابوطالب ع
پدر امير المومنين ، حضرت ابوطالب ع
پدر بزرگوار علي بن ابي طالب ع ، حضرت ابوطالب، يکي از ده فرزند عبدالمطلب است. وي حدود 54 سال پيش از بعثت پيامبراکرم ص به دنيا آمد و در سال دهم بعثت در 64 سالگي ديده از جهان فرو بست. حضرت ابوطالب ع در ايّام بسيار دشوار سال هاي اوّل نبوّت با تمام وجود از حضرت محمد ص حمايت کرد و در سال سوم بعثت در مجلسي که به منظور دعوت از خويشاوندان پيامبراکرم ص تشکيل شده بود، با اخلاق و قاطعيّت تمام خطاب به حاضران فرمود: «تا جان در بدن دارم از محمّد ص دفاع مي کنم». نقل مي کنند به برکت ارشاد و هدايت روشنگرانه او بود که برادرش حضرت حمزه و فرزندش جعفر اسلام را پذيرفتند. پس از رحلت ابوطالب رسول خدا ص با پاي برهنه در حالي که مي گريستند به دنبال جنازه عمو روان بودند و با اين جملات از او ياد مي کردند: عموجان، در کودکي مرا تربيت کردي؛ در يتيمي کفالتم نمودي، و در بزرگ سالي به ياري ام برخاستي؛ خداوند به تو پاداش خير دهد.
گلبرگ > شهريور 1381، شماره 33 ، سايت امام علي
ادامه مطلب
اميرالمومنين در يک نگاه
اميرالمومنين در يک نگاه
معصوم دوم
نام :علي ع
لقب معروف :اميرمؤمنان
كنيه :ابوالحسن
پدر و مادر :ابوطالب ، فاطمه بنت اسد
وقت و محل تولد :سيزدهم رجب ، ده سال قبل از بعث در درون كعبه متولد شد.
دوران خلافت : سال 36 تا 40 ه ق ، ( حدود چهار سال و نه ماه )
مدت امامت :30 سال
وقت و محل شهادت :صبح 19 رمضان سال 40 هجرت ، توسط ابن ملجم در مسجد كوفه ، ضربت خورد و شب 21 رمضان در سن 63 سالگي در كوفه به شهادت رسيد.
مرقد شريف :در نجف اشرف
دوران عمر: در چهار بخش :
دوران كودكي (حدود ده سال )
دوران ملازمت با پيامبر ص (حدود 23 سال )
دوران كناره گيري از دستگاه خلافت (حدود 25 سال )
دوران خلافت (حدود 4 سال و 9ماه)
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي
ادامه مطلب
راز بيماري امام سجاد ع درکربلا 2
راز بيماري امام سجاد ع درکربلا 2
از زبان سيدالساجدين اين گونه روايت است كه شب عاشورا هنگامي كه حضرت ياران خويش را گرد آورد تا با آنان گفتگو كند من نيز كه بيمار بودم نزديك آنان رفتم تا سخنان حضرت را بشنوم. «و انا اذا ذاك مريض.»[6]
براي روشن شدن اين مطلب و اينكه جاي هيچ شك و شبهه اي باقي نماند در ادامه به قسمتي از جريان حادثه كربلا اشاره مي نمايم:
هنگامي كه امام حسين تنها ماند و به هر سو نگاه كرد، براي خود يار و ياوري نديد، صدا زد:
«هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؛ آيا كسي هست كه از حرم رسول خدا حمايت و دفاع كند؟!...»
اين سخن آنچنان جگر سوز بود كه وقتي بانوان حرم، آن را شنيدند، صداي گريه ي آنها بلند شد، در اين هنگام امام سجاد كه سخت بيمار و در بستر بود برخاست و به زحمت از خيمه اش بيرون آمد، به قدري ناتوان بود كه نمي توانست شمشير خود را حمل كند.
ام كلثوم س تا نگاهش به حضرت افتاد فرياد زد: به خيمه برگرد. امام سجاد ع فرمود: اي عمّه، مرا رها كن تا در ركاب پسر رسول خدا با دشمن بجنگم.
امام حسين ع متوجه شد و فرياد زد: اي ام كلثوم، او را نگهدار، تا زمين از نسل آل محمد ع خالي نماند.[7]
6- ارشاد، ج2، ص91.
7- سوگنامه آل محمّد، نوشته محمّدي اشتهاردي، ص333.
منبع: سيره پيشوايان، ص235؛ امام سجاد ع الگوي زندگي، ص26?.
http://noorportal.net/951/1198/1590/2765/57442.aspx
ادامه مطلب
راز بيماري امام سجاد ع درکربلا 1
راز بيماري امام سجاد ع درکربلا 1
امام سجاد ع تنها در كربلا مدت كوتاهي بيمار بوده است و پس از آن بهبود يافته و در حدود 35 سال همچون ساير ائمه از سلامت جسماني برخوردار بوده است.
بي شك بيماري موقت آن حضرت در آن حادثه عنايت و لطف خداوندي بوده است تا بدين وسيله از وظيفه جهاد معذور گردد و وجود مقدسش از خطر كشتار مزدوران يزيد محفوظ بماند و از اين رهگذر رشته امامت تداوم يابد. اگر حضرت بيمار نبود مي بايست در جهاد با يزيديان شركت كند و در اين صورت همچون ساير فرزندان و ياران پدرش به شهادت مي رسيد و نور هدايت خاموش مي شد.
سبط ابن الجوزي مي نويسد: علي بن الحسين ع چون بيمار بود كشته نشد.[1]
محمد بن سعد مي نويسد: آن روز (روز عاشورا) كه علي بن الحسين همراه پدرش بود، بيست و سه يا بيست و چهار سال داشت و هر كس بگويد كه او در آن زمان كوچك بوده و موي بر نياورده بوده، بي اساس است بلكه او آن روز بيمار بود و به همين جهت در جنگ شركت نكرد.[2]
ذهبي مي گويد: چون مريض بوده شهيد نشده است.[3]
شيخ كليني از امام باقر ع روايت مي كند كه امام حسين ع در حادثه عاشورا در لحظات آخر برخي امانت ها را به دخترش فاطمه سپرد كه به علي بن الحسين ع انتقال بدهد. زيرا امام سجادع سخت بيمار بودند.[4]
ابن عنبه مي گويد: حضرت در نبرد شركت نكرد زيرا بيمار بود.[5]
1-تذكرة الخواص، ص324.
2- طبقات ابن سعد، ج5، ص105.
3- شذرات الذهب، ج1،ص 105.
4- كافي، باب علي بن الحسين0ع)، حديث اول؛ اعلام الوري، ص152.
5- عمدة الطالب، ص173.
ادامه دارد
http://noorportal.net/951/1198/1590/2765/57442.aspx
ادامه مطلب
شجاعت امام سجاد ع
شجاعت امام سجاد ع
هنگامي كه امام سجاد ع و همراهان را به صورت اسير وارد قصر دارالاماره كردند عبيدالله بن زياد كه طاغوتي مغرور و خونخوار بود، به امام سجاد ع رو كرد و گفت :
نامت چيست ؟
فرمود: علي بن الحسين ع
ابن زياد: مگر علي پسر حسين ع را خدا نكشت .
امام سجاد: برادر بزرگتر از من كه او نيز نامش علي بود توسط مردم كشته شد.
ابن زياد: بلكه خدا او را كشت نه مردم .
امام سجاد: (خدا در هنگام مرگ جان مردم را مي گيرد و هيچ كسي بدون اذن خدا نمي ميرد)
ابن زياد: فرياد زد: گردن او (امام سجاد) را بزنيد.
در اين هنگام حضرت زينب س امام سجاد ع را به بغل گرفت و گفت : (اي ابن زياد بس است بيش از اين خون ما را نريز جز اين (اشاره به امام سجاد ع كسي را براي ما باقي نگذاشته اي اگر تصميم داري اين را هم بكشي پيس مرا هم بكش ).
در اين وقت امام سجاد ع بر سر ابن زياد فرياد كشيد و فرمود:(مگر نمي داني كه كشته شدن براي ما يك امر عادي است و ما مقام شهادت را كرامت و افتخار از جانب خدا مي دانيم )
ابن زياد وقتي كه اين منظره شهامت امام سجاد ع و عمه اش را مشاهده كرد، گفت : (دست از علي بن حسين ع برداريد و او را براي زينب ع باقي بگذاريد، در شگفتم از اين پيوندي كه بين اين دونفر (زينب وعلي بن حسين ) است كه اين زن مي خواهد با او كشته شود) (مقتل الحسين مقرم ، ص 405 و 406)
داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهم السلام
نوشته : محمد محمدي اشتهاردي
ادامه مطلب