ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ ﺁﻗﺎ ...
ادامه مطلب
[ شنبه 31 مرداد 1394 ] [ 12:25 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(2) ]
ادامه مطلب
دلخوشم با این زیارت های در ذهن خودم ...
ادامه مطلب
[ شنبه 31 مرداد 1394 ] [ 12:24 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چرا مردم شبهای چهارشنبه بیشتر به مسجد مقدس جمکران میروند؟
پاسخ :
چون در حکایت حسن بن مثله جمکرانی و سفارش حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به وی برای تأسیس مسجد مقدس جمکران آمده است که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«فردا شب (شب چهارشنبه) آن گوسفند را همین جا (مکان مسجد جمکران) بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران انفاق کن که خداوند متعال، آنها را شفا عنایت میکند».
بنابراین این سخن و دستور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به حسن بن مثله سبب شده تا مردم برای شب چهارشنبه ارزش خاصی قائل شوند و در این شب از شهرها دور و نزدیک به مسجد مقدس جمکران مشرف شوند.
چون در حکایت حسن بن مثله جمکرانی و سفارش حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف به وی برای تأسیس مسجد مقدس جمکران آمده است که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«فردا شب (شب چهارشنبه) آن گوسفند را همین جا (مکان مسجد جمکران) بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران انفاق کن که خداوند متعال، آنها را شفا عنایت میکند».
بنابراین این سخن و دستور امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به حسن بن مثله سبب شده تا مردم برای شب چهارشنبه ارزش خاصی قائل شوند و در این شب از شهرها دور و نزدیک به مسجد مقدس جمکران مشرف شوند.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 مرداد 1394 ] [ 7:08 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
تاریخچه مسجد مقدس جمکران و کیفیت نماز آن چیست؟
پاسخ :
در کتاب «نجمالثاقب» محدث نوری، به طور مفصل تاریخچه مسجد مقدس جمکران آمده است، اما در این جا به صورت مختصر بیان میکنیم:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی میگوید:
من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال 273 هجری در خانه خود خوابیده بودم که ناگهان عدهای از مردم به در خانه من آمدند و در حالی که نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و خواسته امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را اجابت کن که تو را میخواند»، حسن بن مثله جمکرانی میگوید: برخاستم و به در خانه آمدم، جماعتی از بزرگان را دیدم؛ سلام کردم، جواب دادند و آنگاه مرا آوردند تا جایگاهی که اکنون مسجد است. دیدم تختی گذاشتهاند و فرشی بر آن پهن کردهاند و ...؛ جوانی سی ساله بر آن بالشها تکیه کرده و شخصی پیر در مقابل او نشسته و کتابی در دست گرفته و میخواند، آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود.
آن پیرمرد مرا نشاند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به من فرمودند:
«برو و به حسن بن مسلم بگو که تو چند سال است که در این زمین میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دوباره زراعت کردی، دیگر اجازه نداری که در این زمین زراعت کنی و باید هر نفعی که از این زمین بردهای، برگردانی تا در این مکان مسجد بنا کنند، به او بگو: حق تعالی این زمین را از میان زمینهای دیگر برگزیده است و تو آن را همراه زمین خود گرفتی و حال آن که خداوند به سبب این عمل تو، دو پسر جوانت را از تو گرفت و تو بیدار نشدی»!.
حسن بن مثله گفت: ای مولای من، باید دلیل و نشانی بر گفته شما داشته باشم تا مردم حرف مرا تصدیق کنند.
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«ما در این جا علامتگذاری میکنیم، تا تو را تصدیق کنند، تو نزد سید ابوالحسن برو و بگو تا حسن بن مسلم را حاضر کند و درآمد چند ساله این زمین را از او بگیرد و خرج بنای مسجد کند و مابقی مخارج مسجد را از «رهق» (یکی از روستاهای کاشان) بیاورد و مسجد را تمام کند».
و اما کیفیت نماز مسجد مقدس جمکران:
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به این ترتیب دادهاند:
1. دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعت یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
2. دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف که هنگام خواندن سوره حمد، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همینطوری بخواند و ذکر رکوع و سجود را نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد، یک بار لاالهالاالله و سپس تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها را بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.
در کتاب «نجمالثاقب» محدث نوری، به طور مفصل تاریخچه مسجد مقدس جمکران آمده است، اما در این جا به صورت مختصر بیان میکنیم:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی میگوید:
من شب سه شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال 273 هجری در خانه خود خوابیده بودم که ناگهان عدهای از مردم به در خانه من آمدند و در حالی که نیمی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و خواسته امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را اجابت کن که تو را میخواند»، حسن بن مثله جمکرانی میگوید: برخاستم و به در خانه آمدم، جماعتی از بزرگان را دیدم؛ سلام کردم، جواب دادند و آنگاه مرا آوردند تا جایگاهی که اکنون مسجد است. دیدم تختی گذاشتهاند و فرشی بر آن پهن کردهاند و ...؛ جوانی سی ساله بر آن بالشها تکیه کرده و شخصی پیر در مقابل او نشسته و کتابی در دست گرفته و میخواند، آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود.
آن پیرمرد مرا نشاند و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف به من فرمودند:
«برو و به حسن بن مسلم بگو که تو چند سال است که در این زمین میکاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دوباره زراعت کردی، دیگر اجازه نداری که در این زمین زراعت کنی و باید هر نفعی که از این زمین بردهای، برگردانی تا در این مکان مسجد بنا کنند، به او بگو: حق تعالی این زمین را از میان زمینهای دیگر برگزیده است و تو آن را همراه زمین خود گرفتی و حال آن که خداوند به سبب این عمل تو، دو پسر جوانت را از تو گرفت و تو بیدار نشدی»!.
حسن بن مثله گفت: ای مولای من، باید دلیل و نشانی بر گفته شما داشته باشم تا مردم حرف مرا تصدیق کنند.
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند:
«ما در این جا علامتگذاری میکنیم، تا تو را تصدیق کنند، تو نزد سید ابوالحسن برو و بگو تا حسن بن مسلم را حاضر کند و درآمد چند ساله این زمین را از او بگیرد و خرج بنای مسجد کند و مابقی مخارج مسجد را از «رهق» (یکی از روستاهای کاشان) بیاورد و مسجد را تمام کند».
و اما کیفیت نماز مسجد مقدس جمکران:
حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دستور خواندن دو رکعت نماز تحیت و دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به این ترتیب دادهاند:
1. دو رکعت تحیت مسجد که در هر رکعت یک بار حمد و هفت بار توحید و ذکر رکوع و سجود را هفت بار بخواند.
2. دو رکعت نماز صاحبالزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف که هنگام خواندن سوره حمد، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را صد بار بگوید و بعد از آن حمد را تا آخر بخواند و رکعت دوم نیز همینطوری بخواند و ذکر رکوع و سجود را نیز هفت بار بگوید و چون نماز تمام شد، یک بار لاالهالاالله و سپس تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها را بخواند و بعد از آن سر به سجده بگذارد و صد مرتبه صلوات بفرستد.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 مرداد 1394 ] [ 7:08 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چگونه امامت امام زمان علیه السلام در 5 سالگی ممکن است؟
پاسخ :
باید توجه داشت که هر کسی قابلیت و استعداد احراز مقام نبوت و امامت را ندارد، بلکه باید در مرتبه اعلای انسانیت قرار گیرد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیب و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. رسیدن به چنین شایستگی و لیاقتی، گاهی باید با طی مراحل دشوار سیر و سلوک باشد، اما گاهی این استعداد و امتیاز، ذاتی است. خداوند به سبب همین شایستگی ذاتی امامان معصوم علیهم السلام که به آنان اعطا فرموده، گاه در سنین کودکی به آنان مقام امامت را داده است. چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهواره با مردم سخن می گوید و خود را پیامبری معرفی می کند که دارای کتاب است. در سوره مریم، آیه 29 و آیات دیگر اشاره شده که حضرت عیسی علیه السلام از همان ایام کودکی به مقام رسالت رسیده است.[1]
حضرت امام جواد علیه السلام نیز در هنگام شهادت پدر، نُه یا هفت ساله بود و به این جهت، امامتشان مورد تردید برخی از شیعیان واقع شد. اما وقتی آن حضرت به سؤالات فراوانی پاسخ گفتند، این تردید ها برطرف شد.[2]
حضرت امام هادی علیه السلام نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفشان گذشته بود که به امامت رسید.[3]
در میان اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودند و قوای ادراکی آنان برتر از مردان چهل ساله بوده است. در این زمینه به نمونه های فراوانی می توان اشاره داشت.
فاضل هندی، تمام علوم معقول و منقول را قبل از سیزده سالگی تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت.[4]
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی، در کودکی اعجوبه عصر خود به شمار می رفت. از دو سالگی خواندن را آموخت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت.
سید محمد حسین طباطبایی، در سه سالگی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه همراه با مفاهیم گردید.
در پایان به حدیثی از امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم که می فرمایند: «صاحِبُ هذا الأمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً و أخْمَلُنا شَخصاً؛[5] سن حضرت صاحب الامر از تمام ما کمتر و نیز گمنام تر است».
پی نوشتها:
1 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص188.
2 . ر.ک: اثبات الوصیه، ص166؛ دادگستر جهان، ص189.
3 . مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص401.
4 . دادگستر جهان، ص191. به نقل از کتاب هدیة الاحباب، ص228.
5 . بحارالانوار، ج51، ص38؛ سیمای آفتاب، ص96، حبیب الله طاهری.
باید توجه داشت که هر کسی قابلیت و استعداد احراز مقام نبوت و امامت را ندارد، بلکه باید در مرتبه اعلای انسانیت قرار گیرد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیب و دریافت علوم و ضبط آنها را داشته باشد. رسیدن به چنین شایستگی و لیاقتی، گاهی باید با طی مراحل دشوار سیر و سلوک باشد، اما گاهی این استعداد و امتیاز، ذاتی است. خداوند به سبب همین شایستگی ذاتی امامان معصوم علیهم السلام که به آنان اعطا فرموده، گاه در سنین کودکی به آنان مقام امامت را داده است. چنان که حضرت عیسی علیه السلام در گهواره با مردم سخن می گوید و خود را پیامبری معرفی می کند که دارای کتاب است. در سوره مریم، آیه 29 و آیات دیگر اشاره شده که حضرت عیسی علیه السلام از همان ایام کودکی به مقام رسالت رسیده است.[1]
حضرت امام جواد علیه السلام نیز در هنگام شهادت پدر، نُه یا هفت ساله بود و به این جهت، امامتشان مورد تردید برخی از شیعیان واقع شد. اما وقتی آن حضرت به سؤالات فراوانی پاسخ گفتند، این تردید ها برطرف شد.[2]
حضرت امام هادی علیه السلام نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفشان گذشته بود که به امامت رسید.[3]
در میان اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده می شوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودند و قوای ادراکی آنان برتر از مردان چهل ساله بوده است. در این زمینه به نمونه های فراوانی می توان اشاره داشت.
فاضل هندی، تمام علوم معقول و منقول را قبل از سیزده سالگی تکمیل کرده بود و قبل از دوازده سالگی به تصنیف کتاب پرداخت.[4]
توماس یونگ، از دانشمندان انگلیسی، در کودکی اعجوبه عصر خود به شمار می رفت. از دو سالگی خواندن را آموخت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضیات پرداخت.
سید محمد حسین طباطبایی، در سه سالگی حافظ کل قرآن و نهج البلاغه همراه با مفاهیم گردید.
در پایان به حدیثی از امام باقر علیه السلام اشاره می کنیم که می فرمایند: «صاحِبُ هذا الأمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً و أخْمَلُنا شَخصاً؛[5] سن حضرت صاحب الامر از تمام ما کمتر و نیز گمنام تر است».
پی نوشتها:
1 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص188.
2 . ر.ک: اثبات الوصیه، ص166؛ دادگستر جهان، ص189.
3 . مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص401.
4 . دادگستر جهان، ص191. به نقل از کتاب هدیة الاحباب، ص228.
5 . بحارالانوار، ج51، ص38؛ سیمای آفتاب، ص96، حبیب الله طاهری.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 مرداد 1394 ] [ 7:07 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
امام زمان علیه السلام چگونه رابط عالم غیب و طبیعت هستند؟
پاسخ :
شرح پرسش:
امام زمان علیه السلام چگونه رابط عالم غیب و طبیعت هستند و فیض الهی را از خداوند دریافت و به تمام موجودات میرسانند؟
پاسخ:
امام عصرعلیه السلام به دو گونه بر مردم فیض رسانده و واسطه بین عالم غیب و عالم طبیعت است.
1. فیض تکوینی
حضرت حجت علیه السلام به عنوان یکی از چهارده معصوم علت غایی آفرینش انسان و هستی است، و حدیث معروف «لولاک لما خلقت الأفلاک»[1]؛ اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم، بر این مطلب دلالت میکند و غایب بودن امام عصرعلیه السلام هم نمیتواند مانع از این فیض تکوینی شود. زیرا وجود مقدس امام زمان علیه السلام واسطه و شرط در فیض رسانی است نه ظهور او.[2]
2. فیضهای تشریعی
الف. «احکام ولایی»؛ حضرت مهدی علیه السلام گاهی به واسطه افراد خاص در مسائل مهم، حکم نهایی را بیان فرموده اند و گاه بی واسطه حکم و اختلافی را برطرف کرده اند و این گونه احکام، در عصر غیبت صغری نمونه های زیادی دارد به عنوان مثال، مرحوم صدوق نقل میکند که: «امام زمان علیه السلام بر جعفر کذّاب، هنگامی که به ناحق، ادّعای میراث امام حسن عسکری علیه السّلام کرد، از مکان مجهولی ظاهر شدند و فرمودند: «ای جعفر! چرا میخواهی حق مرا ببری؟! جعفر متحیر و مبهوت ماند. آن گاه حضرت مهدی علیه السلام غایب شدند. جعفر پس از آن، هر چه در میان مردم گشت، آن حضرت را نیافت تا آن که مادر حضرت امام حسن عسگری علیه السّلام از دنیا رفت و وصیت کرده بود در خانه امام حسن عسکری علیه السّلام دفن شود. جعفر، مانع شد و گفت: «نباید در این خانه دفن شود». این جا نیز حضرت بر او ظاهر شدند و فرمودند: «ای جعفر! آیا این خانه تو است؟ سپس حضرت غایب شدند و دیگر دیده نشدند».[3]
ب. حضرت مهدی علیه السلام به صالحان و پیروانشان نظر لطف دارند و میفرمایند: ما نظر خود را از شما بر نمیگیریم (که به حال خود رها شوید)، و فراموش تان نمی کنیم».[4]
ج. حضرت مهدی علیه السلام در عصرغیبت صغری و کبری، مهدی باوران را از هدایتهای عمومی و خصوصی خود بیبهره نکرده اند.[5]
ح. وجود شریف امام عصرعلیه السلام و انتظار ظهورش مایه امیدواری مسلمانان است و این امیدواری یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت در هدف میباشد».[6]
در تأکید و تأیید مطالب فوق میتوان روایات ذیل را بیان نمود.
1. امام باقر علیه السّلام فرمودند: «به خدا قسم خداوند از زمانی که آدم را قبض روح فرموده، زمین خود را تاکنون رها نکرده است مگر این که در روی آن امامی بوده که به وسیله او هدایت به سوی خدا انجام میگرفته است و او حجت خدا بر بندگانش بوده و پس از این هم زمین بدون امامی که حجت خدا برای بندگان اوست، باقی نمیماند».[7]
2. امام صادق علیه السّلام فرمودند: «اگر زمین بدون امام بماند، حتما فرو خواهد رفت».[8]
3. پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «ستارگان برای اهل آسمان امان هستند و اگر ستارگان از بین بروند، اهل آسمان هم از بین میروند و خاندان من هم امان اهل زمینند، پس اگر اهل بیت بروند، اهل زمین نیز از بین میروند».[9]
4. امام صادق علیه السّلام فرمودند: «خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دارعلوم خویش قرار داد... و اگر ما نبودیم خدا عبادت نمیشد».[10]
5. امام عصرعلیه السلام میفرمایند: «امامان از خدا درخواست می کنند و او می آفریند و روزی می دهد و این اجابت درخواست به خاطر تعظیم حق و شأن امامان است.»[11]
گفتنی است از این روایات و احادیث دیگر استفاده میشود که وجود مقدس امام، غایت نوع و فرد کامل انسانیت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است و اگر امام نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع میگردد. قلب مقدس امام به منزله ترانسفورماتوری است که برق کارخانه را به هزاران لامپ میرساند. اشراقات و افاضات عالم های غیبی، اولاً بر آینه پاک قلب امام و به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل می گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در تربیت این آثار تفاوتی ندارد.
سلیمان میگوید: مردم چگونه از وجود امام غایب منتفع میشوند؟ فرمودند: همان طور که از خورشید پشت ابر انتفاع میبرند.
در این حدیث و چندین حدیث دیگر، وجود مقدس صاحب الامر و انتفاع مردم از وی تشبیه به خورشید پشت ابر و انتفاع مردم از آن شده است. وجه تشبیه از این قرار است. درعلوم طبیعی و فلکیات ثابت شده است که خورشید مرکز منظومه شمسی است، جاذبه اش حافظ زمین و آن را از سقوط نگه می دارد، زمین را به دور خود چرخانده، شب و روز و فصول مختلف را ایجاد میکند، حرارتش سبب حیات و زندگی حیوانات و گیاهان و انسان است و نورش روشنی بخش زمین است. در ترتیب این آثار بین این که ظاهر باشد یا پشت ابر، تفاوتی وجود ندارد گرچه کم و بیش دارد.
وجود مقدس امام هم خورشید و قلب انسانیت و مربی و هادی تکوینی است و در ترتیب این آثار، بین حضور و غیبت او تفاوتی نیست.[12]»
«امّا این که امام واسطه فیض است، چون فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه عقیده مند است و از اشتباه و خطا و عصیان معصوم است و به واسطه علم و عمل تمام کمالات ممکنه انسانی در وی به فعلیت رسیده است».[13]
حضرت امام صادق علیه السّلام در این باره میفرمایند: «خداوند ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد... و اگر ما نبودیم خدا عبادت نمیشد».[14]
امام عصر علیه السلام نیز فرمودند: «امامان از خداوند تعالی درخواست میکنند و خداوند به خاطر تعظیم حق ایشان، میآفریند و روزی میدهد».[15]
برای مطالعه بیشتر به کتابهای مکیال المکارم، ج 1، مناظرات امامت و رهبری، ج 3 و دادگستر جهان مراجعه بفرمایید.
پی نوشتها:
[1] . علم الیقین، 1 / 381 فی صفات الامام.
[2] . فصلنامه انتظار، ش 5، ص 306، به نقل اکمال الدین، ج 2، ص 442.
[3] . سید محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، ج 1 در صفحههای نخستین.
[4] . به کتاب «عنایات حضرت مهدی علیه السلام »، نوشته محمد رضا اصفهانی، به علما و طلاب و کتاب کمال الدین صدوق، ج 2 مراجعه شود.
[5] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 157.
[6] . النعمانی، غیبت، ترجمه محمد جواد غفاری، نشر صدوق، ص 193، حدیث 7.
[7] . همان.
[8] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 81، به نقل از تذکره الخواصو نیز از کتاب کمال الدین، ج 20، ص 205 نقل شده است.
[9] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، به نقل از اصول کافی، ج 1، ص 368.
[10] . مکیال المکارم، ج 1، ص 90، به نقل از الاحتجاج، 2 / 284.
[11] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ناشر: انتشارات شفق، چ قدس، نوبت چاپ 25، 1381، ص 155.
[12] . همان، ص 78.
[13] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، به نقل از اصول کافی، ج 1، ص 368.
[14] . سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 1، چ نگین، مترجم سید مهدی حایری، ص 90، به نقل از الاحتجاج، 2 / 284.
منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
امام زمان علیه السلام چگونه رابط عالم غیب و طبیعت هستند و فیض الهی را از خداوند دریافت و به تمام موجودات میرسانند؟
پاسخ:
امام عصرعلیه السلام به دو گونه بر مردم فیض رسانده و واسطه بین عالم غیب و عالم طبیعت است.
1. فیض تکوینی
حضرت حجت علیه السلام به عنوان یکی از چهارده معصوم علت غایی آفرینش انسان و هستی است، و حدیث معروف «لولاک لما خلقت الأفلاک»[1]؛ اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم، بر این مطلب دلالت میکند و غایب بودن امام عصرعلیه السلام هم نمیتواند مانع از این فیض تکوینی شود. زیرا وجود مقدس امام زمان علیه السلام واسطه و شرط در فیض رسانی است نه ظهور او.[2]
2. فیضهای تشریعی
الف. «احکام ولایی»؛ حضرت مهدی علیه السلام گاهی به واسطه افراد خاص در مسائل مهم، حکم نهایی را بیان فرموده اند و گاه بی واسطه حکم و اختلافی را برطرف کرده اند و این گونه احکام، در عصر غیبت صغری نمونه های زیادی دارد به عنوان مثال، مرحوم صدوق نقل میکند که: «امام زمان علیه السلام بر جعفر کذّاب، هنگامی که به ناحق، ادّعای میراث امام حسن عسکری علیه السّلام کرد، از مکان مجهولی ظاهر شدند و فرمودند: «ای جعفر! چرا میخواهی حق مرا ببری؟! جعفر متحیر و مبهوت ماند. آن گاه حضرت مهدی علیه السلام غایب شدند. جعفر پس از آن، هر چه در میان مردم گشت، آن حضرت را نیافت تا آن که مادر حضرت امام حسن عسگری علیه السّلام از دنیا رفت و وصیت کرده بود در خانه امام حسن عسکری علیه السّلام دفن شود. جعفر، مانع شد و گفت: «نباید در این خانه دفن شود». این جا نیز حضرت بر او ظاهر شدند و فرمودند: «ای جعفر! آیا این خانه تو است؟ سپس حضرت غایب شدند و دیگر دیده نشدند».[3]
ب. حضرت مهدی علیه السلام به صالحان و پیروانشان نظر لطف دارند و میفرمایند: ما نظر خود را از شما بر نمیگیریم (که به حال خود رها شوید)، و فراموش تان نمی کنیم».[4]
ج. حضرت مهدی علیه السلام در عصرغیبت صغری و کبری، مهدی باوران را از هدایتهای عمومی و خصوصی خود بیبهره نکرده اند.[5]
ح. وجود شریف امام عصرعلیه السلام و انتظار ظهورش مایه امیدواری مسلمانان است و این امیدواری یکی از بزرگترین اسباب موفقیت و پیشرفت در هدف میباشد».[6]
در تأکید و تأیید مطالب فوق میتوان روایات ذیل را بیان نمود.
1. امام باقر علیه السّلام فرمودند: «به خدا قسم خداوند از زمانی که آدم را قبض روح فرموده، زمین خود را تاکنون رها نکرده است مگر این که در روی آن امامی بوده که به وسیله او هدایت به سوی خدا انجام میگرفته است و او حجت خدا بر بندگانش بوده و پس از این هم زمین بدون امامی که حجت خدا برای بندگان اوست، باقی نمیماند».[7]
2. امام صادق علیه السّلام فرمودند: «اگر زمین بدون امام بماند، حتما فرو خواهد رفت».[8]
3. پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «ستارگان برای اهل آسمان امان هستند و اگر ستارگان از بین بروند، اهل آسمان هم از بین میروند و خاندان من هم امان اهل زمینند، پس اگر اهل بیت بروند، اهل زمین نیز از بین میروند».[9]
4. امام صادق علیه السّلام فرمودند: «خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دارعلوم خویش قرار داد... و اگر ما نبودیم خدا عبادت نمیشد».[10]
5. امام عصرعلیه السلام میفرمایند: «امامان از خدا درخواست می کنند و او می آفریند و روزی می دهد و این اجابت درخواست به خاطر تعظیم حق و شأن امامان است.»[11]
گفتنی است از این روایات و احادیث دیگر استفاده میشود که وجود مقدس امام، غایت نوع و فرد کامل انسانیت و رابطه میان عالم مادی و عالم ربوبی است و اگر امام نباشد، رابطه بین عالم مادی و دستگاه آفرینش منقطع میگردد. قلب مقدس امام به منزله ترانسفورماتوری است که برق کارخانه را به هزاران لامپ میرساند. اشراقات و افاضات عالم های غیبی، اولاً بر آینه پاک قلب امام و به وسیله او بر دلهای سایر افراد نازل می گردد. امام قلب عالم وجود و رهبر و مربی نوع انسان است و معلوم است که حضور و غیبت او، در تربیت این آثار تفاوتی ندارد.
سلیمان میگوید: مردم چگونه از وجود امام غایب منتفع میشوند؟ فرمودند: همان طور که از خورشید پشت ابر انتفاع میبرند.
در این حدیث و چندین حدیث دیگر، وجود مقدس صاحب الامر و انتفاع مردم از وی تشبیه به خورشید پشت ابر و انتفاع مردم از آن شده است. وجه تشبیه از این قرار است. درعلوم طبیعی و فلکیات ثابت شده است که خورشید مرکز منظومه شمسی است، جاذبه اش حافظ زمین و آن را از سقوط نگه می دارد، زمین را به دور خود چرخانده، شب و روز و فصول مختلف را ایجاد میکند، حرارتش سبب حیات و زندگی حیوانات و گیاهان و انسان است و نورش روشنی بخش زمین است. در ترتیب این آثار بین این که ظاهر باشد یا پشت ابر، تفاوتی وجود ندارد گرچه کم و بیش دارد.
وجود مقدس امام هم خورشید و قلب انسانیت و مربی و هادی تکوینی است و در ترتیب این آثار، بین حضور و غیبت او تفاوتی نیست.[12]»
«امّا این که امام واسطه فیض است، چون فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه عقیده مند است و از اشتباه و خطا و عصیان معصوم است و به واسطه علم و عمل تمام کمالات ممکنه انسانی در وی به فعلیت رسیده است».[13]
حضرت امام صادق علیه السّلام در این باره میفرمایند: «خداوند ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد... و اگر ما نبودیم خدا عبادت نمیشد».[14]
امام عصر علیه السلام نیز فرمودند: «امامان از خداوند تعالی درخواست میکنند و خداوند به خاطر تعظیم حق ایشان، میآفریند و روزی میدهد».[15]
برای مطالعه بیشتر به کتابهای مکیال المکارم، ج 1، مناظرات امامت و رهبری، ج 3 و دادگستر جهان مراجعه بفرمایید.
پی نوشتها:
[1] . علم الیقین، 1 / 381 فی صفات الامام.
[2] . فصلنامه انتظار، ش 5، ص 306، به نقل اکمال الدین، ج 2، ص 442.
[3] . سید محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، ج 1 در صفحههای نخستین.
[4] . به کتاب «عنایات حضرت مهدی علیه السلام »، نوشته محمد رضا اصفهانی، به علما و طلاب و کتاب کمال الدین صدوق، ج 2 مراجعه شود.
[5] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 157.
[6] . النعمانی، غیبت، ترجمه محمد جواد غفاری، نشر صدوق، ص 193، حدیث 7.
[7] . همان.
[8] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 81، به نقل از تذکره الخواصو نیز از کتاب کمال الدین، ج 20، ص 205 نقل شده است.
[9] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، به نقل از اصول کافی، ج 1، ص 368.
[10] . مکیال المکارم، ج 1، ص 90، به نقل از الاحتجاج، 2 / 284.
[11] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ناشر: انتشارات شفق، چ قدس، نوبت چاپ 25، 1381، ص 155.
[12] . همان، ص 78.
[13] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، به نقل از اصول کافی، ج 1، ص 368.
[14] . سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 1، چ نگین، مترجم سید مهدی حایری، ص 90، به نقل از الاحتجاج، 2 / 284.
منبع: اندیشه قم
ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 مرداد 1394 ] [ 7:07 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چهل بار رفتن به مسجد مقدس جمکران چه حسنی دارد؟
پاسخ :
عدد چهل و چلهگیری، ریشه در مذهب دارد و تکرار چهل بار در بعضی از اعمال مستحب، وارد شده است. بعضی از علما و مومنان نیز در بعضی اماکن نظیر مسجد سهله و ... برای برآوردن حاجات خود چهل شب بیتوته میکنند؛ چنان که در امتهای گذشته نیز حضرت موسی علیه السلام، چهل شب در کوه طور به عبادت خداوند مشغول بوده است. البته دلیل روایی خاصی مبنی بر چهل بار رفتن به مسجد مقدس جمکران وجود ندارد، ولی در مجموع رفتن به به مسجد مقدس جمکران و نماز و عبادت در آن جا سفارش شده و بزرگان و مومنان همواره به انجام دادن آن همت داشتهاند.
عدد چهل و چلهگیری، ریشه در مذهب دارد و تکرار چهل بار در بعضی از اعمال مستحب، وارد شده است. بعضی از علما و مومنان نیز در بعضی اماکن نظیر مسجد سهله و ... برای برآوردن حاجات خود چهل شب بیتوته میکنند؛ چنان که در امتهای گذشته نیز حضرت موسی علیه السلام، چهل شب در کوه طور به عبادت خداوند مشغول بوده است. البته دلیل روایی خاصی مبنی بر چهل بار رفتن به مسجد مقدس جمکران وجود ندارد، ولی در مجموع رفتن به به مسجد مقدس جمکران و نماز و عبادت در آن جا سفارش شده و بزرگان و مومنان همواره به انجام دادن آن همت داشتهاند.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 مرداد 1394 ] [ 6:59 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
حکمت غیبت امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ :
فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام به طور کامل برای ما معلوم نیست، ولی گاه در روایات به مواردی از حکمت های آن اشاره شده که ذیلاً بیان می شود و دیگر حکمت ها بعد از ظهور آشکار خواهد شد؛ چنان که علت کارهای حضرت خضر برای حضرت موسی معلوم نشد، مگر به هنگام مفارقت آنها از یکدیگر.
1. ترس از کشته شدن
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «لا بُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ» فَقِیلَ لَهُ: وَلمَ یا رَسوُلَ الله؟ قال: «یَخافُ القَتْلَ»؛[1] لازم است (مهدی) در حالی که پسر بچه است غائب شود، گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد کشته شود.
البته در اینجا ترس فردی نیست، بلکه ترس از این است که زمین خالی از حجت الهی شود. بعضی می گویند: مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟ می گوییم: خداوند بر همه کارها احاطه دارد، ولی می خواهد امور هستی بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام گیرد و اگر برخلاف این باشد، دنیا دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد بود.[2]
2. مصونیت از بیعت با ستمکاران
حضرت ولیّ عصر علیه السلام پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمی شود که مانند پدران بزرگوارش از راه تقیه با خلفای وقت بیعت کند. امام حسن علیه السلام می فرمایند: «إن اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُخْفی وِلادَتَهُ و یُغَیِّبُ شَخصَهُ، لئَلاّیَکوُنَ لأحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إذا خَرَجَ؛[3] خدای تبارک و تعالی ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند، در گردن او بیعت با کسی نباشد».
3. جداسازی مؤمنان واقعی
امام صادق علیه السلام پس از بیان تأخیر فراوان کیفر قوم نوح علیه السلام می فرمایند: «غیبت قائم علیه السلام به طول می انجامد تا حق روشن گردد و ایمان محض از تیرگی پاک شود و از شیعیان هر کس سرشت ناپاک دارد و بیم آن هست که اگر از امکانات وسیع و امن و امان گسترده در عهد قائم علیه السلام آگاه شود، منافقانه رفتار کند، با ارتداد آنها خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شود».[4]
4. آماده شدن اوضاع جهان
یکی از حکمت های غیبت، آمادگی فکری بشر برای ظهور آن حضرت است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست، بلکه او بر اساس واقعیات و بدون تقیه و مسامحه، به احقاق حقوق، ردّ مظالم، برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی می پردازد.[5]
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج52، ص90، باب 20، علة الغیبة؛ علل الشرایع، ج1، ص243، باب علة الغیبة.
2 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص234.
3 . بحارالانوار، ج52، ص279.
4 . همان، ج51، ص222.
5 . نوید امن و امان، لطف الله صافی گلپایگانی، ص183.
منبع: www.hawzah.net
فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام به طور کامل برای ما معلوم نیست، ولی گاه در روایات به مواردی از حکمت های آن اشاره شده که ذیلاً بیان می شود و دیگر حکمت ها بعد از ظهور آشکار خواهد شد؛ چنان که علت کارهای حضرت خضر برای حضرت موسی معلوم نشد، مگر به هنگام مفارقت آنها از یکدیگر.
1. ترس از کشته شدن
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «لا بُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ» فَقِیلَ لَهُ: وَلمَ یا رَسوُلَ الله؟ قال: «یَخافُ القَتْلَ»؛[1] لازم است (مهدی) در حالی که پسر بچه است غائب شود، گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد کشته شود.
البته در اینجا ترس فردی نیست، بلکه ترس از این است که زمین خالی از حجت الهی شود. بعضی می گویند: مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟ می گوییم: خداوند بر همه کارها احاطه دارد، ولی می خواهد امور هستی بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام گیرد و اگر برخلاف این باشد، دنیا دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد بود.[2]
2. مصونیت از بیعت با ستمکاران
حضرت ولیّ عصر علیه السلام پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمی شود که مانند پدران بزرگوارش از راه تقیه با خلفای وقت بیعت کند. امام حسن علیه السلام می فرمایند: «إن اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُخْفی وِلادَتَهُ و یُغَیِّبُ شَخصَهُ، لئَلاّیَکوُنَ لأحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إذا خَرَجَ؛[3] خدای تبارک و تعالی ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند، در گردن او بیعت با کسی نباشد».
3. جداسازی مؤمنان واقعی
امام صادق علیه السلام پس از بیان تأخیر فراوان کیفر قوم نوح علیه السلام می فرمایند: «غیبت قائم علیه السلام به طول می انجامد تا حق روشن گردد و ایمان محض از تیرگی پاک شود و از شیعیان هر کس سرشت ناپاک دارد و بیم آن هست که اگر از امکانات وسیع و امن و امان گسترده در عهد قائم علیه السلام آگاه شود، منافقانه رفتار کند، با ارتداد آنها خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شود».[4]
4. آماده شدن اوضاع جهان
یکی از حکمت های غیبت، آمادگی فکری بشر برای ظهور آن حضرت است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست، بلکه او بر اساس واقعیات و بدون تقیه و مسامحه، به احقاق حقوق، ردّ مظالم، برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی می پردازد.[5]
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج52، ص90، باب 20، علة الغیبة؛ علل الشرایع، ج1، ص243، باب علة الغیبة.
2 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص234.
3 . بحارالانوار، ج52، ص279.
4 . همان، ج51، ص222.
5 . نوید امن و امان، لطف الله صافی گلپایگانی، ص183.
منبع: www.hawzah.net
ادامه مطلب
[ شنبه 10 مرداد 1394 ] [ 12:31 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چرا باید غیبت امام زمان علیه السلام را بدون دلیل بپذیریم؟
پاسخ :
شرح پرسش:
با این که اسلام انسان را به تحقیق در مسائل رهنمون ساخته، چرا خواسته شده بدون دلیل غیبت امام زمان علیه السلام را قبول کنیم؟
پاسخ:
اسلام افراد را به تحقیق در مسائل ترغیب نموده ولی این در مسائلی است که خارج از قلمرو فکر و اندیشه انسان نباشد اما برخی از مسائل که ممکن است فکر انسان دستخوش انحراف واقع شود تفکر در آنها را جلوگیری کرده است مثلاً در برخی روایات از اندیشیدن درباره مسائل قضا و قدر و برخی دیگر از مسائل مانند اندیشیدن در ذات خداوند متعال جلوگیری شده است. بنابراین چنین نیست که اندیشیدن در هر مسئله بدون استثناء از ناحیه اسلام مورد تشویق و ترغیب باشد.
جستجو کردن در علت غیبت امام زمان علیه السلام لزومی ندارد و ندانستن فلسفه غیبت ایشان زیانی به وجود نمی آورد زیرا پس از این که حکمت خداوند براساس دلیل برای ما روشن گشت و دانستیم امام زمان علیه السلام غایب است، می دانیم غیبت امام زمان علیه السلام دارای حکمتی است اما این که حکمت آن چیست، مانند بسیاری از فلسفه احکام برای ما مجهول است. بنابراین بیان شده است که بدون دلیل غیبت امام زمان علیه السلام را قبول کنیم. فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام به طور کامل برای ما معلوم نیست، ولی گاه در روایات به مواردی از حکمت های آن اشاره شده که ذیلاً بیان می شود و دیگر حکمت ها بعد از ظهور آشکار خواهد شد؛ چنان که علت کارهای حضرت خضر برای حضرت موسی معلوم نشد، مگر به هنگام مفارقت آنها از یکدیگر.
1. ترس از کشته شدن
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «لا بُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ» فَقِیلَ لَهُ: وَلمَ یا رَسوُلَ الله؟ قال: «یَخافُ القَتْلَ»؛[1] لازم است (مهدی) در حالی که پسر بچه است غائب شود، گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد کشته شود.
البته در اینجا ترس فردی نیست، بلکه ترس از این است که زمین خالی از حجت الهی شود. بعضی می گویند: مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟ می گوییم: خداوند بر همه کارها احاطه دارد، ولی می خواهد امور هستی بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام گیرد و اگر برخلاف این باشد، دنیا دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد بود.[2]
2. مصونیت از بیعت با ستمکاران
حضرت ولیّ عصر علیه السلام پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمی شود که مانند پدران بزرگوارش از راه تقیه با خلفای وقت بیعت کند. امام حسن علیه السلام می فرمایند: «إن اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُخْفی وِلادَتَهُ و یُغَیِّبُ شَخصَهُ، لئَلاّیَکوُنَ لأحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إذا خَرَجَ؛[3] خدای تبارک و تعالی ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند، در گردن او بیعت با کسی نباشد».
3. جداسازی مؤمنان واقعی
امام صادق علیه السلام پس از بیان تأخیر فراوان کیفر قوم نوح علیه السلام می فرمایند: «غیبت قائم علیه السلام به طول می انجامد تا حق روشن گردد و ایمان محض از تیرگی پاک شود و از شیعیان هر کس سرشت ناپاک دارد و بیم آن هست که اگر از امکانات وسیع و امن و امان گسترده در عهد قائم علیه السلام آگاه شود، منافقانه رفتار کند، با ارتداد آنها خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شود».[4]
4. آماده شدن اوضاع جهان
یکی از حکمت های غیبت، آمادگی فکری بشر برای ظهور آن حضرت است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست، بلکه او بر اساس واقعیات و بدون تقیه و مسامحه، به احقاق حقوق، ردّ مظالم، برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی می پردازد.[5]
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج52، ص90، باب 20، علة الغیبة؛ علل الشرایع، ج1، ص243، باب علة الغیبة.
2 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص234.
3 . بحارالانوار، ج52، ص279.
4 . همان، ج51، ص222.
5 . نوید امن و امان، لطف الله صافی گلپایگانی، ص183.
شرح پرسش:
با این که اسلام انسان را به تحقیق در مسائل رهنمون ساخته، چرا خواسته شده بدون دلیل غیبت امام زمان علیه السلام را قبول کنیم؟
پاسخ:
اسلام افراد را به تحقیق در مسائل ترغیب نموده ولی این در مسائلی است که خارج از قلمرو فکر و اندیشه انسان نباشد اما برخی از مسائل که ممکن است فکر انسان دستخوش انحراف واقع شود تفکر در آنها را جلوگیری کرده است مثلاً در برخی روایات از اندیشیدن درباره مسائل قضا و قدر و برخی دیگر از مسائل مانند اندیشیدن در ذات خداوند متعال جلوگیری شده است. بنابراین چنین نیست که اندیشیدن در هر مسئله بدون استثناء از ناحیه اسلام مورد تشویق و ترغیب باشد.
جستجو کردن در علت غیبت امام زمان علیه السلام لزومی ندارد و ندانستن فلسفه غیبت ایشان زیانی به وجود نمی آورد زیرا پس از این که حکمت خداوند براساس دلیل برای ما روشن گشت و دانستیم امام زمان علیه السلام غایب است، می دانیم غیبت امام زمان علیه السلام دارای حکمتی است اما این که حکمت آن چیست، مانند بسیاری از فلسفه احکام برای ما مجهول است. بنابراین بیان شده است که بدون دلیل غیبت امام زمان علیه السلام را قبول کنیم. فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام به طور کامل برای ما معلوم نیست، ولی گاه در روایات به مواردی از حکمت های آن اشاره شده که ذیلاً بیان می شود و دیگر حکمت ها بعد از ظهور آشکار خواهد شد؛ چنان که علت کارهای حضرت خضر برای حضرت موسی معلوم نشد، مگر به هنگام مفارقت آنها از یکدیگر.
1. ترس از کشته شدن
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: «لا بُدَّ لِلْغُلامِ مِنْ غَیْبَةٍ» فَقِیلَ لَهُ: وَلمَ یا رَسوُلَ الله؟ قال: «یَخافُ القَتْلَ»؛[1] لازم است (مهدی) در حالی که پسر بچه است غائب شود، گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد کشته شود.
البته در اینجا ترس فردی نیست، بلکه ترس از این است که زمین خالی از حجت الهی شود. بعضی می گویند: مگر خدا قدرت حفظ امام را ندارد؟ می گوییم: خداوند بر همه کارها احاطه دارد، ولی می خواهد امور هستی بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام گیرد و اگر برخلاف این باشد، دنیا دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد بود.[2]
2. مصونیت از بیعت با ستمکاران
حضرت ولیّ عصر علیه السلام پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمی شود که مانند پدران بزرگوارش از راه تقیه با خلفای وقت بیعت کند. امام حسن علیه السلام می فرمایند: «إن اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُخْفی وِلادَتَهُ و یُغَیِّبُ شَخصَهُ، لئَلاّیَکوُنَ لأحَدٍ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إذا خَرَجَ؛[3] خدای تبارک و تعالی ولادت او را مخفی می کند و شخص او را از دیده ها پنهان می سازد تا هنگامی که ظهور می کند، در گردن او بیعت با کسی نباشد».
3. جداسازی مؤمنان واقعی
امام صادق علیه السلام پس از بیان تأخیر فراوان کیفر قوم نوح علیه السلام می فرمایند: «غیبت قائم علیه السلام به طول می انجامد تا حق روشن گردد و ایمان محض از تیرگی پاک شود و از شیعیان هر کس سرشت ناپاک دارد و بیم آن هست که اگر از امکانات وسیع و امن و امان گسترده در عهد قائم علیه السلام آگاه شود، منافقانه رفتار کند، با ارتداد آنها خالص و ناخالص از یکدیگر جدا شود».[4]
4. آماده شدن اوضاع جهان
یکی از حکمت های غیبت، آمادگی فکری بشر برای ظهور آن حضرت است؛ زیرا روش و سیره آن حضرت، رعایت امور ظاهری و حکم به ظواهر نیست، بلکه او بر اساس واقعیات و بدون تقیه و مسامحه، به احقاق حقوق، ردّ مظالم، برقراری عدالت واقعی و اجرای تمام احکام اسلامی می پردازد.[5]
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج52، ص90، باب 20، علة الغیبة؛ علل الشرایع، ج1، ص243، باب علة الغیبة.
2 . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص234.
3 . بحارالانوار، ج52، ص279.
4 . همان، ج51، ص222.
5 . نوید امن و امان، لطف الله صافی گلپایگانی، ص183.
ادامه مطلب
[ شنبه 10 مرداد 1394 ] [ 12:30 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات
(0) ]
ادامه مطلب
چه کنم تا اطمینان قلبی نسبت به غیبت امام زمان (عج) پیدا کنم؟
پاسخ :
در پاسخ به سؤال پیرامون ارائهی راهکار برای ایجاد اطمینان قلبی نسبت به مسئله غیبت امام زمان (عج) شایسته است به نکات ذیل توجه فرمایید:
1. برای رسیدن به اطمینان قلبی ـ یعنی بالاترین مرحلهی شناخت - باید مسئله مورد نظر شهود شود که در مسائل حسی و تجربی، شهود حسی و مادی، این اطمینان خاطر فراهم می شود و در مسائل مربوط به ماوراء حس و تجربه، رسیدن به مرحلهی والای شهود باطنی؛ که این مرحلهی از ادراک، مختص اولیای الهی می باشد و کمتر کسی به این درجه از معرفت دست می یابد.
در ماجرای زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتی حضرت از خداوند متعال درخواست می کند چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد، خداوند خطاب به او می فرماید: "اولم تؤمن" آیا ایمان نیاورده ای، و حضرت در پاسخ می گوید: "بلی ولکن لیطمئن قلبی" [1] ایمان آورده ام اما می خواهم قلبم مطمئن شود پیداست برای دست یافتن به اطمینان قلبی در چنین موردی، تنها ادلهی عقلی و علمی محض کارساز نیست بلکه با ضمیمه شدن شهود عینی و حسی، این مرحله از ادراک برای انسان حاصل می شود. نکتهی بسیار مهمی که در این مورد قابل توجه است و علامه به زیبایی به آن اشاره می کند آنکه: وجود طورات مخالف با عقائد دینی، همیشه منافی با ایمان و تصدیق آنها ندارند بلکه تنها اثر اینگونه خطورات قلبی آزار روح و روان انسان و سلب آرامش و قرار از او می باشد. [2]
بنابراین:
اولاً: رسیدن به مرحله باور قلبی در این گونه مسائل دشوار بوده و برای رسیدن به آن تلاش علمی و عملی فراوانی لازم است.
ثانیاً: اگر شما با طی کردن مراحل علمی و رسیدن به یقین استدلالی و منطقی در مورد غیبت حضرت باز هم به مرحلهی اطمینان قلبی نرسیدید جایی برای نگرانی و تشویش خاطر در مورد اعتقاد به غیبت حضرت وجود ندارد و از این بابت ایرادی در اعتبار و ایمان شما به مسئله غیبت وجود ندارد.
2. برای رهایی از تردیدهای ذهنی مربوط به این موضوع که در برخی موارد به مرحلهی آزار دهنده ای نیز می رسد راهکارهای ذیل پیشنهاد می شود.
ـ با یک بررسی و درون نگری عمیق، نقاط آسیب پذیر خود را در زمینهی اعتقاد به غیبت امام عصر (عج) مشخص کنید:
ـ اگر در این زمینه اصلاً مطالعه ای نداشته اید از هم اکنون، تصمیم بگیرید به صورت منظم و پی گیر سطح آگاهی خود را ارتقاء بخشید.
ـ ممکن است شناخت شما در این زمینه محدود به برخی شنیده ها و یافته های غیر مستدل باشد در این صورت به تصحیح اندوخته های خود اقدام کنید.
ـ اگر با وجود مطالعات مفید و شناخت کافی در این زمینه، باز هم دچار تردید هستید، پیشنهاد می شود:
تمام شبهات و سؤالاتی که به نحوی موجب آزار شما می شود را به طور مشخص و صریح بر روی کاغذ بیاورید. سعی کنید تمامی شبهات و القائاتی که موجب می شود امر غیبت حضرت را بعید و یا حتی غیر ممکن بشمارید، جمع آوری نمایید. در این رابطه حتی از ابتدایی ترین و پیش پا افتاده ترین شبهات و سؤالات نیز غافل نشوید. پس از گردآوری تمام نقاط تردید زا، آنها را به ترتیب اهمیت رتبه بندی کنید و آنگاه به دنبال یافتن پاسخ مستدل راه حل منطقی برای تک تک ابهامات خود باشید.
ـ بهترین راه برای زدودن زنگار شک و تردید در این گونه مسائل، سیراب شدن از زلال وحی و سرچشمه های معارف الهی و زانو زدن در مکتب کسانی است که به عصمت و خطاناپذیری آنان ایمان و اعتقاد داریم. گفتار ائمه اطهار علیهم السّلام در این رابطه راهگشاست و مطالعهی احادیث اهل بیت شما را به ساحل امیدبخش و مطمئنی خواهد رساند.
جهت اطمینان بخش بیشتر مطالعهی کتاب های از ولادت تا ظهور (سید کاظم قزوینی)، الغیبة (نعمانی)، خورشید مغرب (حکیمی) و... توصیه می شود.
مطالعه و تدبر در فلسفهی و علل غیبت امام زمان (عج) و نیز پیگیری مسیر غیبت در میان انبیای گذشته همچون، حضرت موسی، یوسف، یونس و... نیز می تواند راهگشا در رسیدن به باور قلبی باشد. [3]
پینوشتها:
[1] توجه به این نکه در سایر اعتقادات و باورهای دینی نیز راهگشاست.
[2] المیزان، ج 3،ص 374، ذیل آیهی 260، بقره.
[3] مطالعهی کتاب، کمال الدین و تمام النعمة، تألیف شیخ صدوق با ترجمهی عباس پهلوان توصیه می شود.
در پاسخ به سؤال پیرامون ارائهی راهکار برای ایجاد اطمینان قلبی نسبت به مسئله غیبت امام زمان (عج) شایسته است به نکات ذیل توجه فرمایید:
1. برای رسیدن به اطمینان قلبی ـ یعنی بالاترین مرحلهی شناخت - باید مسئله مورد نظر شهود شود که در مسائل حسی و تجربی، شهود حسی و مادی، این اطمینان خاطر فراهم می شود و در مسائل مربوط به ماوراء حس و تجربه، رسیدن به مرحلهی والای شهود باطنی؛ که این مرحلهی از ادراک، مختص اولیای الهی می باشد و کمتر کسی به این درجه از معرفت دست می یابد.
در ماجرای زنده کردن پرندگان توسط حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتی حضرت از خداوند متعال درخواست می کند چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد، خداوند خطاب به او می فرماید: "اولم تؤمن" آیا ایمان نیاورده ای، و حضرت در پاسخ می گوید: "بلی ولکن لیطمئن قلبی" [1] ایمان آورده ام اما می خواهم قلبم مطمئن شود پیداست برای دست یافتن به اطمینان قلبی در چنین موردی، تنها ادلهی عقلی و علمی محض کارساز نیست بلکه با ضمیمه شدن شهود عینی و حسی، این مرحله از ادراک برای انسان حاصل می شود. نکتهی بسیار مهمی که در این مورد قابل توجه است و علامه به زیبایی به آن اشاره می کند آنکه: وجود طورات مخالف با عقائد دینی، همیشه منافی با ایمان و تصدیق آنها ندارند بلکه تنها اثر اینگونه خطورات قلبی آزار روح و روان انسان و سلب آرامش و قرار از او می باشد. [2]
بنابراین:
اولاً: رسیدن به مرحله باور قلبی در این گونه مسائل دشوار بوده و برای رسیدن به آن تلاش علمی و عملی فراوانی لازم است.
ثانیاً: اگر شما با طی کردن مراحل علمی و رسیدن به یقین استدلالی و منطقی در مورد غیبت حضرت باز هم به مرحلهی اطمینان قلبی نرسیدید جایی برای نگرانی و تشویش خاطر در مورد اعتقاد به غیبت حضرت وجود ندارد و از این بابت ایرادی در اعتبار و ایمان شما به مسئله غیبت وجود ندارد.
2. برای رهایی از تردیدهای ذهنی مربوط به این موضوع که در برخی موارد به مرحلهی آزار دهنده ای نیز می رسد راهکارهای ذیل پیشنهاد می شود.
ـ با یک بررسی و درون نگری عمیق، نقاط آسیب پذیر خود را در زمینهی اعتقاد به غیبت امام عصر (عج) مشخص کنید:
ـ اگر در این زمینه اصلاً مطالعه ای نداشته اید از هم اکنون، تصمیم بگیرید به صورت منظم و پی گیر سطح آگاهی خود را ارتقاء بخشید.
ـ ممکن است شناخت شما در این زمینه محدود به برخی شنیده ها و یافته های غیر مستدل باشد در این صورت به تصحیح اندوخته های خود اقدام کنید.
ـ اگر با وجود مطالعات مفید و شناخت کافی در این زمینه، باز هم دچار تردید هستید، پیشنهاد می شود:
تمام شبهات و سؤالاتی که به نحوی موجب آزار شما می شود را به طور مشخص و صریح بر روی کاغذ بیاورید. سعی کنید تمامی شبهات و القائاتی که موجب می شود امر غیبت حضرت را بعید و یا حتی غیر ممکن بشمارید، جمع آوری نمایید. در این رابطه حتی از ابتدایی ترین و پیش پا افتاده ترین شبهات و سؤالات نیز غافل نشوید. پس از گردآوری تمام نقاط تردید زا، آنها را به ترتیب اهمیت رتبه بندی کنید و آنگاه به دنبال یافتن پاسخ مستدل راه حل منطقی برای تک تک ابهامات خود باشید.
ـ بهترین راه برای زدودن زنگار شک و تردید در این گونه مسائل، سیراب شدن از زلال وحی و سرچشمه های معارف الهی و زانو زدن در مکتب کسانی است که به عصمت و خطاناپذیری آنان ایمان و اعتقاد داریم. گفتار ائمه اطهار علیهم السّلام در این رابطه راهگشاست و مطالعهی احادیث اهل بیت شما را به ساحل امیدبخش و مطمئنی خواهد رساند.
جهت اطمینان بخش بیشتر مطالعهی کتاب های از ولادت تا ظهور (سید کاظم قزوینی)، الغیبة (نعمانی)، خورشید مغرب (حکیمی) و... توصیه می شود.
مطالعه و تدبر در فلسفهی و علل غیبت امام زمان (عج) و نیز پیگیری مسیر غیبت در میان انبیای گذشته همچون، حضرت موسی، یوسف، یونس و... نیز می تواند راهگشا در رسیدن به باور قلبی باشد. [3]
پینوشتها:
[1] توجه به این نکه در سایر اعتقادات و باورهای دینی نیز راهگشاست.
[2] المیزان، ج 3،ص 374، ذیل آیهی 260، بقره.
[3] مطالعهی کتاب، کمال الدین و تمام النعمة، تألیف شیخ صدوق با ترجمهی عباس پهلوان توصیه می شود.
ادامه مطلب