سخن علی(ع) در مورد رسول اکرم:

 
علی علیه السلام درباره پیغمبر اکرم اینطور تعبیر می‏کند:

« طبیب دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه » ''یعنی "او طبیب بود، پزشکی بود که بیمارها و بیماریها را معالجه می‏کرد''.مقصود اینست که پیغمبر دو گونه عمل می‏کرد، یک نوع عمل پیغمبر ، مهربانی و لطف بود، اما اگر به مرحله‏ای‏ می‏رسید که دیگر لطف و مهربانی و احساس و نیکی سود نمی‏بخشید، آنها را به حال خود نمی‏گذاشت، اینجا بود که وارد عمل جراحی و داغ کردن می‏شد.
البته گذشته از اینکه ما در اجراء امر به معروف و نهی از منکر باید عمل را دخالت دهیم، به این نکته توجه داشته باشیم که عمل هم‏ اگر فردی باشد چندان مفید فایده‏ای نیست خصوصا در دنیای امروز.

این هم‏ خود یک مشکلی است در زندگی اجتماعی ما که آنهایی هم که اهل عمل می‏باشند توجهی به عمل اجتماعی ندارند و به اصطلاح تک‏رو می‏باشند. از عمل فردی‏ کاری ساخته نیست، از فکر فرد کاری ساخته نیست، از تصمیم فرد کاری‏ ساخته نیست، همکاری و همفکری و مشارکت لازم است. در تفسیر المیزان در ذیل آیه کریمه قرآن کریم: «یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا» ترجمه:''اى کسانى که ایمان آورده‏اید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهاى خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!'' (سوره آل عمران، آیه. 200) بحثی دارد راجع به اینکه دستور اسلام‏ اینست که تفکر، تفکر اجتماعی باشد.       کربلایی110

 


ادامه مطلب


[ شنبه 9 آبان 1394  ] [ 11:44 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

محبوب ترین زنان و مردان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله

 

 

سنن الترمذي عن بريدة: كانَ أحَبَّ النِّساءِ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فاطِمَةُ، ومِنَ الرِّجالِ عَلِيٌّ.

سنن الترمذى به نقل از بُرَيده: محبوب‏ترينِ زنان نزد پيامبر خدا فاطمه عليها السلام و از مردان، على عليه السلام بود.

 

منابع:

سنن الترمذي: ج 5 ص 698 ح 3868

المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 168 ح 4735

تاريخ دمشق: ج 42 ص 260 ح 8791.

"به نقل از: دانش نامه امير المومنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، محمدى رى شهرى، محمد، - قم، چاپ: سوم، 1389 ش.‏ حديث شماره: 6032


ادامه مطلب


[ سه شنبه 9 تیر 1394  ] [ 11:52 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

دعا و نفرين رسول خدا‏ صلی الله علیه و آله

دعا و نفرين رسول خدا‏ صلی الله علیه و آله

 

رسول اللّه صلى الله عليه و آله‏ في عَلِيٍّ عليه السلام: اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ، اللّهُمَّ عادِ مَن عاداهُ.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درباره على عليه السلام: خداوندا! دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار.

منابع:

سنن ابن ماجة: ج 1 ص 43 ح 116

مسند ابن حنبل: ج 6 ص 401 ح 18506

فضائل الصحابة لابن حنبل: ج 2 ص 596 ح 1016 كلّها عن البرّاء بن عازب و ص 597 ح 1017

المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 118 ح 4576

خصائص أمير المؤمنين للنسائي: ص 150 ح 79

المعجم الكبير: ج 5 ص 195 ح 5069 والأربعة الأخيرة عن زيد بن أرقم

 المعجم الأوسط: ج 2 ص 24 ح 1111 عن أبي هريرة

 أنساب الأشراف: ج 2 ص 357 عن بريدة بن الحصيب

 مروج الذهب: ج 2 ص 437.

 *************************


ادامه مطلب


[ سه شنبه 9 تیر 1394  ] [ 11:50 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

کاریکاتور توهین به پیامبر

پیامبر


ادامه مطلب


[ دوشنبه 25 اسفند 1393  ] [ 12:21 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شهادت یا رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله!؟

 
 
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران ایه ۱۴۴ 
محمد [ص‏] فقط فرستاده خداست‏؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمى‏زند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامت‏کنندگان‏] را پاداش خواهد داد.
 
 
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا میگویند رحلت حضرت رسول !!! قصد داریم در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت صحبت کنیم: 
کتابهای سیره و حدیث مرگ رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله: 
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱)
 
 
شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (۲)
 
 
علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (۳)
 
 
در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت.(۴)
 
 
شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (۵)
 
 
بیهقی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است که وی گفت: اگر ۹بار قسم بخورم که رسول خدا کشته شده اشت برایم محبوبتر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است به جهت اینکه خداوند او را پیامبر شهید قرار داده است. (۶)
 
 
حاکم نیشابور کشته شدن رسول خدا را تایید کرده است. آنجا که میگوید: شعبی گفته است: بخدا قسم رسول خدا و ابوبکر با سم کشته شدند و عمر و عثمان و علی بن ابیطالب با شمشیر کشته شدند و حسن بن علی با سم و حسین بن علی با شمشیر کشته شد. (۷)
 
 
ابن مسعود کشته شدن پیامبر در سنه ۱۱ هجری تایید و تاکید کرده است. (۸)
 
 
رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. (۹) و همچنین فرمودند: هیچ کس از ما (اهل بیت) نیست مگر آنکه مسموم یا مقتول خواهد بود. (۱۰)
 
 
پس شهادت حضرت رسول توسط سم قطعی است. ولی چه کسی و در چه زمانی ایشان را به شهادت رسانده اند؟؟؟
 
  
زمان شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و آله
 
ظاهرا بیشترین فاصله ای را که بین فرمان حمله به شام به رهبری اسامه و شهادت حضرت رسول بیان شده است دو هفته است. (المغازی واقدی ج۱ص۱۲۶) به دلیل زیاد بودن روایات در این زمینه بنده به بیان مصادر کفایت میکنيم: الطبقات الکبری ابن سعد جلد دوم و سیره ابن هشام و انساب الاشراف جلد اول و عیون الاثر جلد دوم. 
در تمامی این مصادر فاصله ۱۲ الی ۱۴ روز فاصله بین دستور حمله به شام و شهادت بیان شده است. شهادت ایشان در سال ۱۱ هجری و در سن شصت و سه سالگی بوده است.
 
 
اولا:از آنجایی که حضرت رسول ص از شهادت قریب الوقوع خودشان در غدیر خبر داده بودند.
 
ثانیا:فاصله زمانی زیادی بین غدیر و دستور حمله به شام به رهبری اسامه نبوده است.
 
ثالثا: سرزمین شام در فاصله دوری از مدینه قرار داشت.
 
رابعا: در غدیر علی علیه السلام به عنوان جانشین معرفی شده بود.
 
 
عده‌اي از اطرافیان از پیوستن به سپاه اسامه سر باز زدند تا بتوانند به طور سری به گونه ای که رسوا نشوند از دست پیامبر ص خلاص شوند و نقشه های شوم خود را در بعد از شهادت حضرت اجرا کنند.
 
 
اطرافيان:
 
روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج۲ص۲۳۵) 
در دو روایت بخاری و مسلم از قول يكي از زنان پيامبر(ص) آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. 
گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست! 
اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (۱۱)
 
 
اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند آن زن اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار او نیز مانند فلاني خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟
 
 
ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند.
 
 
در الطب النبوی ابن جوزی ج۱ص۶۶ میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که دو تن از زنان پيامبر(ص) حبشی بودند.
 
 
این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند.
 
 
عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن به او سم نوشاندند. (۱۲)
 
 
 
________________________________________
اسناد: 
۱-المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص۶ 
۲-المقنعه شیخ مفید ص۴۵۶ و منتهی المطلب حلی ج۲ص۸۸۷ 
۳-منتهی المطلب حلی ج۲ ص۸۸۷ 
۴-جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج۲ص۴۶۳ 
۵-تهذیب الاحکام ج۶ص۱ و بحار الانوار ج۲۲ص۵۱۴ 
۶-السیره النبویه ابن کثیر دمشقی ج۴ص۴۴۹ 
۷-المستدرک. ج۳ص۶۰ 
۸-السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ 
۹-بصائر الدرجات ص۱۴۸و بحارالانوار ج۱۷ص۴۰۵و ج۴۰ص۱۳۹ 
۱۰-کفایه الاثر-خراز قمی ص ۱۶۲ و وسائل الشیعه ج۱۴ص۲ و بحارالانوار ج۴۵ص۱ و من لایحضره الفقیه ج۴ص۱۷ 
۱۱-صحیح البخاری ج۷ص۱۷ و ج۸ص۴۰ و صحیح مسلم ج۷ ص ۲۴و۱۹۴- تاریخ طبری ج۲ص۴۳۸ 
۱۲-تفسیرالعیاشی ج۱ص۲۰۰ و بحارالانوار ج۲۲ص۵۱۶وج۲۸ص۲۱

ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 بهمن 1393  ] [ 12:05 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

تراویح سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یا بدعت عمر؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم

محمد رسول الله

علی ولی الله

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

السلام علیک یا مهدی صاحب الزمان

خدایا اگر در ایام سپری شده شعبان ما را نیامرزیدی در باقی مانده آن ما را بیامرز.

ماه ضیافت پروردگار عالم برای مومنان نزدیک است و انتظار مومنان به سر آمد. یکی از اعمال ماه رمضان نوافل ماه رمضان هست که خوانده می شود که در نزد شیعه اثنی عشری به این نام معروف و در نزد اهل سنت به نماز تراویح معروف است.

از وقتی که خلافت الهی امیرالمومنین امام علی علیه السلام غصب شد جامعه اسلامی از مسیر مستقیم خود خارج شد و بدعت ها در دین گذاشتند. یکی از این بدعت ها همین بدعت تراویح است که توسط خلیفه ی دوم مخالفین شیعه گذاشته شد و آنقدر مردم به این بدعت ها روی آوردند که زمانی که امیرالمومنین می خواستند این بدعت را از بین ببرند با مشکلات جدی رو به رو می شدند.

روایت معروف در این زمینه موجود هست که شیخ طوسى در تهذیب الاحکام از عمار از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که از ایشان در مورد خواندن نوافل ماه رمضان در مساجد سؤال شد و حضرت در پاسخ فرمودند:

 لمّا قدم امیرالمؤمنین(علیه السلام) الکوفة أمرالحسن بن علیّ(علیه السلام) أن ینادی فی الناس: «لاصلاة فی شهر رمضان فی المساجد جماعة»، فنادى فی الناس الحسن بن علیّ بما أمره به أمیرالمؤمنین فلمّا سمع الناس مقالة الحسن بن علیّ صاحوا: واعمراه، واعمراه. فلمّا رجع الحسن إلى أمیرالمؤمنین قال له: ماهذا الصوت؟ فقال: یا أمیرالمؤمنین: الناس یصیحون: واعمراه، واعمراه، فقال أمیرالمؤمنین: قل لهم: صلّوا.

وقتى امیرالمؤمنین به کوفه آمد به حسن بن علی دستور داد تا در میان مردم ندا دهد: «در ماه رمضان نبایستى نماز نافله در مساجد به صورت جماعت خوانده شود». حسن بن على طبق فرمان امیرالمؤمنین را در میان مردم نداداد. هنگامى که مردم این پیام را شنیدند فریاد برآوردند: واعمرا، واعمرا. وقتى حسن بن على نزد امیرالمؤمنین بازگشت، امیرالمؤمنین به او فرمود: این صداها چیست؟ او عرض کرد: اى امیرالمؤمنین مردم فریاد مى‌زنند: «واعمراه، واعمرا» امیرالمؤمنین فرمود: به آنها بگو نماز را(به صورت جماعت) بخوانند.

منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج6، ص142.

خود شیخ طوسی رحمه الله علیه بعد از نقل این روایت گفتند امیرالمؤمنین خواندن نوافل را منع نکرد، بلکه خواندن آنها را به صورت جماعت منع کرد و وقتى دید این کار موجب فساد و فتنه مى‌شود، اجازه داد تا طبق عادتشان نوافل را به صورت جماعت بخوانند.

تهذیب الأحکام، ج3، باب فضل شهر رمضان، حدیث 30.

نکته ای که قابل تامل هست برادران اهل سنت به این روایت استناد می کنند از باب قاعده ی الزام که امیرالمومنین نماز تراویح را قبول داشتند و امر به خواندن کردند. در جواب گفته می شود که در روایت امیرالمومنین فرمودند قل لهم صلوا و با توجه به این عبارت لاصلاة فی شهر رمضان فی المساجد جماعة که دستور امیرالمومنین هست این نتیجه حاصل می شود که خود امیرالمومنین با آنها نماز نخوانده است و امیرالمومنین کسی است که هرگز سنت پیامبر را ترک نمی فرمودند و اگر خواندن نوافل به صورت جماعت سنت می بود امیرالمومنین نه تنها منع نمی فرمودند بلکه ترغیب هم می کردند، در نتیجه خواندن تروایح به جماعت سنت عمر بوده که در روایت مردم فریاد زدند واعمرا واعمرا. به قول خودش هذه النعمه البدعه.

روایت دیگر این که کلینى از زراره و محمد بن مسلم و فضیل روایت کرده که آنها از امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) از جماعت خواندن نافله‌هاى شب ماه رمضان، سؤال کردند و آنها در پاسخ فرمودند:

انّ النبیّ کان إذا صلّى العشاء الآخرة انصرف إلى منزله ثمّ یخرج من آخر اللیل إلى المسجد فیقوم فیصلّی، فخرج فی اوّل لیلة من شهر رمضان لیصلّی کما کان یصلّی، فاصطف الناس خلفه فهرب منهم إلى بیته و ترکهم، ففعلوا ذلک ثلاث لیال، فقام(ص) فی الیوم الرابع على منبره، فحمداللّه‌ و أثنى علیه، ثمّ قال: أیّها الناس انّ الصلاة باللیل فی شهر رمضان من النافلة فی جماعة بدعة وصلاة الضحى بدعة، ألا فلاتجتمعوا لیلاً فی شهر رمضان لصلاة اللیل ولاتصلّوا صلاة الضحى، فانّ تلک معصیة ألا فانّ کل بدعة ضلالة و کلّ ضلالة سبیلها إلى النار ثمّ نزل وهو یقول: قلیل فی سنة خیر من کثیر فی بدعة.. الکافى، ج4، ص154.

چون پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نماز عشاء را مى‌خواند، به طرف منزلش رهسپار مى‌شد، آنگاه آخرشب به مسجد مى‌آمد تا نماز بخواند. در شب اوّل ماه رمضان از خانه بیرون آمد تا همچون گذشته نماز بخواند، مردم پشت سر او صف بستند تا با او نماز بخوانند. پیامبر که این صحنه را دید از آنها گریخت و به طرف خانه‌اش رفت. این حادثه سه شب تکرار شد. حضرت در روز چهارم، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم! خواندن نمازهاى نافله شبهاى ماه رمضان به صورت جماعت، بدعت است. ونماز ضُحا بدعت است. در شب ماه رمضان براى اقامه نماز نافله شبهاى آن اجتماع نکنید و نماز ضُحا را نخوانید؛ زیرا این کار معصیت است. بدانید که هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى به آتش راه دارد.» پیامبر پس از ایراد این سخنان از منبر پایین آمد، در حالى که مى‌فرمود: عمل اندکى که مطابق با سنت باشد از عمل زیادى که بدعت باشد بهتر است.

نماز ضحا یک نماز مستحبی در میان اهل سنت هست که متاسفانه این نماز را می خوانند!

روایت دیگر در این زمینه که کلینی از عبید بن زراره از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت فرمود:

کان رسول اللّه‌ صلی الله علیه وآله وسلم یزید فی صلاته فی شهر رمضان اذا صلّى العتمة، صلّى بعدها، فیقوم الناس خلفه فیدخل و یدعهم، ثمّ یخرج إیضاً فیجیئون فیقومون خلفه، فیدعهم و یدخل مراراً؛ تهذیب الأحکام، ج3، ص69، باب فضیلت ماه رمضان، حدیث 29.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در ماه رمضان بعد از نماز عشا، زیاد نماز مى‌خواند. پس از نماز عشاء به نماز مى‌ایستاد و مردم پشت سر او مى‌ایستادند، ولى پیامبر آنها را رها کرده و به منزل خود باز مى‌گشت. سپس از خانه خارج مى‌شد تا به نماز بایستد، باز مردم مى‌آمدند و پشت سر او مى‌ایستادند و پیامبر هم آنها را رها کرده به منزل مى‌رفت و این کار چند بار تکرار مى‌شد.

نتیجه‌اى که از این روایات گرفته مى‌شود این است که پیامبر با ترک مردم و برگشتن مکرر به خانه، آنها را از خواندن نوافل به صورت جماعت نهى مى‌کرد. اما مردم به سبب علاقه به خواندن نافله به امامت پیامبر، کوتاه نمى‌آمدند. وقتى پیامبر دید که مردم بر این کار اصرار دارند، در روز چهارم برفراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى خداوند فرمود:

أیّها الناس انّ الصلاة باللیل فی شهر رمضان من النافلة فی جماعة بدعة و صلاة الضحى بدعة. ألا فلا تجتمعوا لیلاً فی شهر رمضان لصلاة اللیل و لاتصلّوا صلاة الضحى، فانّ تلک معصیة ألا فانّ کلّ بدعة ضلالة و کلّ ضلالة سبیلها إلى النار. ثمّ نزل و هو یقول: قلیل فی سنة خیرٌ من کثیر فی بدعة. من لایحضره الفقیه، ج1، ص87، کتاب الصوم.

اى مردم! به جماعت خواندن نوافل شبهاى ماه رمضان، بدعت است و نماز ضُحا بدعت است. آگاه باشید، هیچگاه در شبى براى اقامه نماز (مستحبى) در ماه رمضان اجتماع نکنید و نماز ضُحا نخوانید؛ زیرا این کار معصیت است. آگاه باشید! هر بدعتى، گمراهى است و هر گمراهى به آتش راه دارد. آنگاه از منبر پایین آمد در حالى که مى‌گفت: عمل اندکى که مطابق با سنت باشد، بهتر از عمل زیادى است که بدعت باشد.

در نتیجه: اظهر من الشمس است که خواندن جماعت یعنی عمل کردن به سنت عمر بدعت است و هر گمراه کننده ای در جهنم است.

جناب شوکانی هم که از اهل سنت هستند گفته اند: خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم معتقدند که خواندن این نماز به صورت جماعت بدعت است. نیل الأوطار، ج3، ص50

علمای بزرگوار شیعه هم از اهل البیت پیامبر پیروی کرده و معتقدند که خواندن نوافل ماه رمضان به صورت جماعت بدعتی است که بعد از پیامبر رحمت حادث شده است، و از دسته مواردی است که از طرف خداوند متعال هرگز دلیل و حجتی در مورد آن نازل نشده است.

شیخ طوسی گفته است: نوافل ماه رمضان بایستى به صورت فرادى به جاى آورده شود و خواندن آنها به جماعت، بدعت است. الخلاف، کتاب الصلاة، مسأله 268.

علامه حلی گفته است: از نظر همه علماى شیعه، خواندن این نماز(نوافل ماه رمضان) به صورت جماعت جایز نیست. تذکرة الفقها، ج2، ص282.

در منتهی المطلب هم چنین آورده که علماى شیعه معتقدند، به جماعت خواندن نوافل ماه رمضان، بدعت است. منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج6، ص142.

ان شاالله همه ی ما، پیرو سنت پیامبر و اهل البیت پیامبر علیهم السلام باشیم ولاغیر.

اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 26 بهمن 1393  ] [ 12:01 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

پاسخی به هتک حرمت پیامبر(ص)

 

 

هرزه گويي سندي بر تب هذيان زده هاست
زاده ی ذهن عقب مانده ی شیطان زده هاست

چاله ای در بغل چاه ندانم کاری ست
راه بیراهه و مسدود بیابان زده هاست

مثل هر بار دگر تکیه به هر پرده دری
آخرین حربه ی بی پوشش عریان زده هاست

ما که آسوده تر از قبل به دریا زده ایم
وحشت از غرق شدن لنگر طوفان زده هاست

ما به چاقوی خودی ، ناخودی عادت داریم
تیغ ما تیزتر از فتنه ی عصیان زده هاست

ریشه در قمصر کاشان زده آب رُختان
سعی بر بردن آن خواب پریشان زده هاست

شأن ما نيست در اين عرصه كه پا پس بكشيم
اين فقط چاره ي آن تازه به دوران زده هاست

ما به معراج تو در اوج ترین پروازیم
خار این است که در خاطر نسیان زده هاست

شاعر : شکیبا غفاریان


ادامه مطلب


[ سه شنبه 7 بهمن 1393  ] [ 12:53 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

پیامبر اکرم (ص) نماد اخلاق

 

هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود ، حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود ، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام ، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود .
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علاوه بر این که ارزش هاى اخلاقى را بسیار ارج ‏مى ‏نهاد ، خود در سیره عملى‏ برجسته فضایل اخلاقى و ارزش ‏هاى والاى ‏انسانى بود ، او در همه ی ابعاد زندگى با چهره ‏اى شاد و کلامى ‏دلاویز با حوادث برخورد مى ‏کرد .

تلاش برای تحقق انسانیت

وجود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) براى همه مردم مایه رحمت بود و هیچ کس را به سبب رنگ و جنس از شمول آن مستثنى نمی کرد . همه مردم نزد او روزى خور خداوند بودند .
آن حضرت عموم مردم را به رشد و اعتلای انسانیت ، صلح ، گذشت و بخشش دعوت می کرد . از این رو ، مشاهده می کنیم که جنگ هاى او همگى براى اهداف والاى انسانى بوده و به منظور تحقق انسانیت انجام می شده است .

بخشایش و گذشت 
 بد رفتارى و بى حرمتى به شخص خود را با نظر اغماض می نگریست ، کینه کسى را در دل نگاه نمی داشت و در صدد انتقام برنمی آمد . روح بلند آن حضرت عفو و بخشایش را بر انتقام ترجیح می داد .
در جنگ احد با آن همه قصاوت و اهانتی که به پیکرعمویش حمزه روا داشته بودند و از مشاهده آن به شدت متألم بود ، دست به عمل متقابل با کشتگان قریش نزد و بعدها که به مرتکبین آن و از آن جمله هند زن ابوسفیان دست یافت ، در مقام انتقام برنیامد .

منبع:سایت راسخون

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 6 بهمن 1393  ] [ 12:36 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

حضرت محمد (ص) در بیان دکتر علی شریعتی

 

چهارم میلادی و از زمانی که امپراطوران روم به مسیحیت گرویدند و عقاید کلیسا را به عنوان آرا و عقاید رسمی ترویج کردند، بنای مخالفت را با حوزه‌های فکری و علمی آزاد گذاشتند تا این که سرانجام ژولتی نین، امپراتور روم شرقی در سال ۵۲۹ میلاد مسیح (قرن ششم میلادی)‌ دستور تعطیلی دانشگاه‌ها و بستن مدارس و مراکز علمی را صادر کرد و دانشمندان از بیم جان متواری شدند و چراغ علم و فلسفه در قلمرو امپراتوری روم خاموش شد.

درست در همین زمان بود، قرن ششم میلادی و مقارن با خاموشی چراغ علم و دانش در روم، بزرگ‌ترین حادثه تاریخ به وقوع پیوست و شبه‌جزیره عربستان شاهد بعثت بهترین مخلوق خداوند، محمد امین(ص)‌ شد که در نخستین گام به فراگیری علم و دانش فراخوانده شد، «بخوان به نام پروردگارت که آفریدت» و سپس پیروان خود را به آموختن علم و دانش از آغاز تا پایان زندگی با روایت «اطلب العلم من المهد الی اللحد» فراخواند.

آری چنین است که دکتر شریعتی در بیان شخصیت ارزنده پیامبر خاتم چنین می‌نگارد: … به راستی می‌توان گفت که محمد را این چنین «باید از نو دید»، «از نو شناخت»، او را با نگاهی که اشیا و اشخاص را می‌نگریم نباید نگریست، باید از روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و تاریخ، نگاهی تازه ساخت و بر سیمای محمد(ص)‌ افکند. او را باید در صف شخصیت‌های عظیم تاریخ، قیصران و حکیمان و انبیا دید، در جمع پیامبران بزرگ رق نشاند و تماشایش کرد.
در این هنگام است که تصویر او در چشم ما چنان شگفت و توصیف‌ناپذیر می‌نماید که گویی هرگز او را ندیده‌ایم و هرگز چنین تصویری را از مردی در جهان نمی‌شناخته‌ایم. برای شناخت دقیق و تصویر کلی و تمام هر مذهبی، شناختن خدای آن، کتاب آن و پیغمبر آن ضروری است و این روش ساده‌ترین، ممکن‌ترین و در عین حال علمی‌ترین و مطمئن‌ترین روش شناخت یک مذهب است.

محمد ترکیبی از موسی و عیسی است، گاه او را در صحنه‌های مرگبار جنگ می‌بینیم که از شمشیرش خون می‌چکد و پیشاپیش یارانش که برای کشتن یا کشته شدن بی‌قراری می‌کنند، می‌تازد و گاه وی را می‌بینیم که وقتی هر روز در رهگذرش مرد یهودی از بام خانه‌اش خاکستر بر سرش می‌ریزد و او نرم‌تر از مسیح، همچون بایزید، روی درهم نمی‌کشد و یک روز که از کنار خانه وی می‌گذرد و از خاکستر مرد خبری نمی‌شود، می‌پرسد رفیق ما امروز سراغ ما نیامد؟ و چون می‌شنود که بیمار شده است به عیادتش می‌رود.

در اوج قدرت در آن لحظه که سپاهیانش مکه را، شهری که ۲۰‌سال او و یارانش را شکنجه داده و آواره کرده است، اشغال کرده‌اند، بر مسند قدرت اما در سیمای مهربان مسیح، کنار کعبه می‌ایستد و در حالی که ۱۰ هزار شمشیر تشنه انتقام از قریش، در اطرافش برق می‌زنند و… می‌پرسد؛ «ای قریش فکر می‌کنید با شما چه خواهم کرد؟»، قریش که سیمای مسیح را در این موسایی که اکنون سرنوشتشان را در دم شمشیر خویش دارد، خوب می‌شناسند و به چشم می‌بینند، پاسخ می‌دهند که «تو برادری بزرگوار و برادرزاده‌ای بزرگواری» و آن گاه با آهنگی که از گذشت و مهربانی گرم شده است، می‌گوید: «بروید، همگی آزادید.»

آری، پس از آن که به بعثت برانگیخته شد، اولین کسی که به وی ایمان آورد حضرت علی‌(ع)‌ بود، علی بود که با وی هم‌پیمان شد و از آن پس همه لحظات عمر را در این پیمان و پیوند نهاد و در پرستش خداوند و وفای محمد و دوستی خلق و پارسایی روح، آیتی شگفت شد و با صدها رشته پنهان و پیدا با روح و اندیشه و قلب محمد پیوند یافت.

پیغمبر که تاریخ آن همه از اراده و تصمیم و قدرتش سخن می‌گوید و خسروان و قیصران و قدرتمندان حاکم بر جهان آن همه از شمشیرش می‌هراسند و دشمن از شدت غضبش می‌لرزد، در عین حال مردی است سخت عاطفی، با دلی که از کمترین موج محبتی می‌تپد و روحی که از نوازش نرم دست صداقتی، صمیمیتی و لطفی به هیجان می‌آید، در خانه و خانواده نیز چنین است. در بیرون، مرد رزم و سیاست و فرماندهی و قدرت و ابهت است و در خانه پدری مهربان، شوهری نرم‌ خوی و ساده و صمیمی،… وی هرگز نمی‌کوشید تا خود را مرموز و غیرعادی و موجودی عجیب و غریب در چشم‌ها بنمایاند، بلکه بعکس حتی به مادی بودن تظاهر می‌کرد، نه‌تنها از زبان قرآن می‌گوید که «من بشری هستم بمانند شما و فقط به من وحی می‌شود، …/ کهف ۱۱۰».

که همواره اعتراف می‌کند جز آنچه به من گفته می‌شود، از چیزی خبر ندارم و در رفتار و زندگی و گفتگویش همه جا می‌کوشید تا در چشم‌ها شگفت‌آور و فوق‌‌العاده جلوه نکند و سعی می‌کرد تا ابهت و جلالی را که در دل‌ها دارد، بشکند. می‌گویند روزی پیرزنی نزد وی می‌آید تا از او چیزی بپرسد.

آن همه خبرها و عظمت‌ها که از او شنیده بود چنان در او اثر می‌کند که تا خود را در حضور وی می‌یابد، می‌لرزد و زبانش می‌گیرد، پیغمبر احساس می‌کند شخصیت و شکوه او وی را گرفته است، ساده و متواضع پیش می‌آید، به مهر دست بر شانه‌هایش می‌گذارد و با لحنی که از خضوع، نرم و صمیمی شده‌ است، می‌گوید؟ مادر چه خبر است؟

من پسر آن زن قریشی‌ام که گوسفند می‌دوشید. بعد احساس و عمق عاطفه و اندازه رقت قلب محمد نیز شگفت‌انگیز است.

وجود علی ‌(ع)‌ و فاطمه (س)‌ که همچون دو بال برای پیغمبر بودند و فرزندان آنها، تحمل زندگی پر تلاطم و پر مشقت را برای پیغمبر (ص)‌ آسان‌تر کرده بود، چنانچه دکتر شریعتی در ادامه می‌گوید: «اما اینها همه آرامش پیش از توفان بود و توفان در رسید سیاه، هولناک و بر باددهنده آشیانه و ویران‌کننده خانه او.» (آری پس از ۲۳ سال رسالت پیامبری و هدایت مردم)‌ پیغمبر در بستر افتاد و دیگر نتوانست برخیزد و به این گونه است که محمد و رسالت چند بعدی و دو جهتش شایستگی آن را دارند که آرزوی بزرگ انسان امروز را تحقق بخشد.

دکتر شریعتی در کتاب‌های «فاطمه، فاطمه است» و «سیمای محمد(ص)‌» به تفضیل به بیان ابعاد شخصیتی حضرت نبیاکرم(ص)‌ می‌پردازد و آن را شرح می‌دهد که قطره‌ای از آن دریا در این مقال مرقوم گردید.

منبع:سایت http://shariati.nimeharf.com/

 


ادامه مطلب


[ دوشنبه 6 بهمن 1393  ] [ 12:35 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

دعا بدون صلوات بر محمد وآل محمد به اجابت نمی رسد

در کنز العمال آمده است.هیچ دعایی
به وجود نمی آید مگر آنکه میان آن دها و خدای
تعالی حجاب و مانعی ایجاد می شود وتا بر محمد درود نفرستید
دعا ی او به اجابت نمی رسداگر بر محمد و ال محمد درود فرستاد آن حجاب
بر طرف می شود ودعا وارد می شود  و مورد اجابت قرار می گیرد و هر گاه درود بر محمد 
(ص)و ال او نفرستد دعا باز می گردد وبه اجابت نمی رسد
 
التماس دعا
 
صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
اللم عجل لولیک الفرج

ادامه مطلب


[ دوشنبه 6 بهمن 1393  ] [ 12:34 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]