دو چيز مردم را هلاك ساخته
عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:
أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْر
امام علی علیه السلام فرمود:
دو چيز مردم را هلاك ساخته است: ترس از بينوائى و جستن فخر و سربلندى.
تحف العقول ص215
ادامه مطلب
آيا عشق يك زن باعث قتل على ع توسط ملجم لعنت الله علیه شد؟
پاسخ: در مورد قطام در تاريخ نقلهاي بسيار متفاوتي بيان شده است اما در كل مي توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول گروهي كه قائل به وجود قطام شده اند كه قضيه او را تقريبا به اين شكل بيان كرده اند: قطام قبل از اينكه با عبدالرحمان مرادى (قاتل اميرالمومنين على«ع») آشنا شود با جوانى به نام سعيد كه ابتدا از هواخواهان عثمان و از دشمنان على (ع) بود آشنا شد و چون پدر و برادرش در جنگ نهروان كشته شده بودند سخت كينه على(ع) را در دل گرفته و در صدد قتل آن حضرت بود تا اين كه وقتى سعيد را ديد و زمينه را در او مساعد يافت به او گفت شرط ازدواج با من كشتن على بن ابى طالب است و در اين مورد قرار دادى نوشتند و سعيد آن را امضا كرد.
اما سعيد به طرف مكه رفت و با وصيت جدش و كوشش پسر عمويش عبدالله از دشمنى با على دست كشيد و از هواخاهان آن حضرت شد و وقتى به كوفه آمد سعى كرد كه قطام را نيز از آن تصميم خود منصرف كند اما قطام نيز از روى حيله ونيرنگ با او، به ظاهر كلام او را تصديق كرد و گفت: من نيز از عقيده سابق خود برگشتم و الان از طرفداران على (ع)مىباشم و در اين هنگام قطام از سعيد شنيد كه سه نفر در مسجدالحرام و كنار خانه كعبه عهد بستند كه در شب 17رمضان هر كدام يكى از اين سه نفر حضرت على(ع) معاويه و عمروعاص را بكشند. و سپس سعيد و عبدالله از قطام خداحافظى كردند و به طرف مصر رفتند تا بلكه بتوانند آن مردى را كه مأموريت يافته حضرت على(ع) را در شب 17رمضان به قتل برساند پيدا كنند و او را از تصميم خود منصرف سازند و هر دو از قطام خداحافظى كردند به وعده ديدار دوباره و قطام نيز شخصى در مصر نزد عمروعاص فرستاد و گزارش به او داد كه اين دو نفر مىآيند ... او در صدد بود تا به هر طريقى شده عبدالرحمان را پيدا كند تا اين كه بالاخره در كوفه عبدالرحمان را پيدا كرد و وقتى كه از اوخواستگارى نمود گفت شرط ازدواج با من كشتن على (ع) است و او هم قبول كرد تا شب موعود فرا رسيد و سعيد نيزچون به فسطاط رسيد عبدالله از طرف عمرو دستگير شد و سعيد دانست كه آن شخصى كه كمر قتل على را بسته بودشخصى به نام عبدالرحمان است و روز گذشته به طرف كوفه رفتهاست و در اين جا با سفارش خوله - كه دخترى ازطرفداران علي(ع) بود - به طرف كوفه حركت كرد تا اين كه بتواند او را از تصميمش منصرف كند يا موضوع را به على(ع) گزارش دهد. اما قطام چون مىخواست اين راز فاش نشود تصميم گرفت كه از رفتن سعيد به خانه حضرت على(ع)جلوگيرى كند. بدين جهت غلام خود ريحان را در بيرون دروازه كوفه به استقبال سعيد فرستاد تا او را به خانه قطام دعوت نمايد و قطام نيز او را سرگرم كند. اما سعيد چون ديد وقت بسيار تنگ است و شايد فرصت از دست برود تصميم گرفت يكسره به خانه حضرت على(ع) برود و قطام نيز عهدنامهاى را كه با سعيد در ابتدا امضا كرده بودند به خانه حضرت فرستاد. وقتى سعيد به در خانه رفت قنبر غلام حضرت او را شناخت و به عنوان شخصى متهم و مجرم زندانى كرد تا انتقام حضرت على (ع) را از او بگيرد.اما قطام نيز همان روز صبح به همراه كنيز و غلامش از كوفه خارج شده و يكسره به مصر به سوى عمروعاص رفتند. اما در آن جا نيز براى عمرو ثابت شد كه قطام از موضوع توطئه قتل عمرو اطلاع داشته و عمدا جريان را براى او گزارش نكرده و در اين جا تصميم گرفت كه شب آنها را زندانى كند تا فردا تصميم نهايى را بگيرد. اما قطام شبانه با همكارى غلامش ريحان در زندان را شكسته و فرار كردند وعمرو نيز نتوانست به آنها دسترسى پيدا كند. عبدالله نيز به دست عمرو گرفتار شده بود. اما چون توطئه قتل عمرو را به او گفته بود و عمرو از كشته شدن نجات پيدا كرد مورد عفو قرار گرفت. بلال و سعيد در هنگام بازگشت از دمشق، شبى در كنار درياچهاى استراحت مىكردند كه ديدند قطام و غلامش ريحان نيز در كنار درياچه به استراحت مشغول هستند و بلال وقت را غنيمت شمرد و موقعى كه ريحان براى تهيه آذوقه از چادر دور شد رفت و سر قطام را بريد و نزد سعيد برد و سعيدآهى كشيد و گفت من تا زنده بودم آرزو داشتم دستم به او برسد ولى تقدير اين چنين بود كه بعد از مرگش بدن او را لمس كنم، (نقل از فاجعه رمضان، جرجى زيدان، و بحار، ج 42، ص 298).
و دسته دوم گروهي كه قائل به نفي وجود شخصي به نام قطام شده اند كه مهمترين آنها دكتر شهيدي است, مرحوم سيد جعفر شهيدي اصلا قضيه قطام را افسانه اي بيش نمي داند و به كلي آن را انكار مي كند و با دلايل محكم اثبات مي كند كه اين قضيه ساخته و پرداخته نويسندگان متاخر است.
ايشان در كتابش مي نويسد: ...شگفتتر از اصل داستان پيدا شدن ناگهانى زنى به نام قطام است كه ابن ملجم چون او را ديد يك دل نه صد دل عاشق وى شد.و شگفتتر از داستان قطام, خود قطام است, در حالى كه طبرى او را زنى قديسه مىشناساند و مىگويد: «در مسجد اعظم معتكف بود كه ابن ملجم و دو تن ديگر به نزد وى به مسجد آمدند و گفتند: ما بر كشتن على متحد شدهايم.» ابن اعثم،او را زنى بو الهوس و نيمه روسپى معرفى مىكند.... (زندگاني اميرالمومنين علي(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ 17، ص 160) . ايشان در ادامه مي گويد: اصل به وجود آمدن قضيه قطام بيشتر از زبان ابن اعثم گفته شده و در منابع دست اول از آن نامي برده نشده است.
ادامه مطلب
توقف مادر امام علي(ع) در كعبه
پاسخ: در اينباره در كتب روايي و تاريخي مطلب چنداني نقل نشده است، آنچه مهم است اين است كه به طور متواتر و متقن و مستند ثابت شده است كه آن حضرت در كعبه به دنيا آمده است. با اين حال برخي روايات از احوالات اين سه روز مطالبي را نقل كرده اند كه در ذيل اشاره خواهدشد:
يزيد بن قعنب گويد: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهي از خاندان عبدالعزي در برابر خانه خدا نشسته بوديم كه ناگهان ديديم فاطمه بنت اسد، مادر اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ كه به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش مي گذشت با حالتي خاص كه حاكي از درد زايمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض كرد: پروردگارا! من به تو و پيامبران و كتاب هايي كه از جانب تو فرستاده شده اند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را تصديق و باور دارم كه او اين خانة والا را بنا كرده و به حق اين فرزندي كه در شكم دارم سوگند مي دهم كه وضع حمل مرا آسان كني...
به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب
نماز امام علی (ع)
پاسخ: با سلام به شما دوست گرامي. در پاسخ به سوال شما بايد گفت: اميرالمومنين علي عليهالسلام به همان شكلي نماز را به جاي ميآورد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله، نماز ميخواند و امروزه شيعيان نيز به همان صورت نماز ميخوانند. در توضيح سخن فوق بايد گفت:
بنا بر شواهد تاريخي كه در ادامه مطالب به آن اشاره مي شود...
ادامه مطلب
رابطه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمر
عنوان این کتاب چنین است:
المرتضی: سیرة امیرالمؤمنین سیّدنا أبی الحسن علی بن أبی طالب رضی الله عنه و کرم الله وجهه
نام نویسنده ی آن «ابوالحسن علی الحسنی الندوی»
و ناشر آن «دارالقلم للطباعة و النشر و التوزیع» در دمشق است.
اکنون سلسله مقالات پیش روی شما به بررسی و نقد این کتاب پرداخته است.
هدف ما در این بررسی و نقد روشن ساختن حقایقی است که نویسنده آنها را انکار کرده و یا از آن ها غفلت ورزیده است.
ما در این سلسله مقالات بر آن بودیم شیوه های پیچیده ای را که نویسنده به پیروی از پیشوایان گذشته خود و استحکام بخشیدن به بنیان نهاده شده از سوی پیشینیان خود - به شیوه ی مخلوط کردن سم در عسل- دنبال کرده، روشن سازیم که هدایت در گفتار و کردار از آنِ خدای سبحان است.
***
در صفحه ی 103 از این کتاب می خوانیم:
«علی برای سَرور ما عمر، ناصحی امین بود که به راه حل مشکلات آگاه بود، شبهات را دفع می نمود و با حکم و قضاوت خویش معضلات را مرتفع می ساخت. این مسأله تا بدان جا بود که سَرور ما عمر گفت:
لولا علی لهلک عمر؛
اگر علی نبود، البته عمر هلاک می شد.
در تاریخ و ادب نیز جمله «قضیة و لا أبا حسن لها؛ قضیه ای است که ابوالحسنی برای حل آن نیست» ضرب المثل شده است. در روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
أقضاهم علی؛
توانمندترین آن ها به حکم و قضاوت کردن، علی است.
عمر به هنگام عزیمت به بیت المقدس، علی را جانشین خود ساخت، علی نیز دختر خود ام کلثوم را به ازدواج عمر درآورد. و این بر اکرام عمر از سوی علی و ارتباطش با وی دلالت می کند.»
بررسی و نقد این دیدگاه
این دیدگاه را از چند محور بررسی و نقد می نماییم:نخست آن که
سخنان مشهور عمر درباره ی امیر مؤمنان علی علیه السلام، اگر بر چیزی دلالت کند، تنها بر جهل و نادانی عمر به احکام شرعی و سرگردانی او در برابر مشکلات علمی و قضایای پیش آمده دلالت دارد.بنابراین، شایسته آن بود که نویسنده که در مقدمه کتاب ادّعا کرده می خواهد سیره، خصایص و مواهب امیر مؤمنان علی علیه السلام را، در قالب پژوهشی تاریخی و بی طرفانه، مورد بررسی قرار دهد، به آن چه ما گفتیم تصریح نماید، نه آن که حضرت علی علیه السلام را در چهره ی یکی از قاضیان حکومت عمر، ترسیم کند...!
دوم آن که
نظر حضرت علی علیه السلام درباره ی عمر همان چیزی است که مسلم در صحیح خود روایت کرده ؛ او اصلاً عمر را خلیفه بر حق پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نمی دانست تا بخواهد برای او ناصحی امین باشد؛ بلکه می کوشید تا حدّ امکان اسلام و شریعت را از بازی و تحریف نگاه دارد.سوم آن که
بسیاری از پژوهش گران، روایت تاریخی ازدواج دختر امیرمؤمنان علی علیه السلام با عمر را مورد بررسی قرار داده اند و مشخص شده آن چه در این باره در برخی کتاب ها نقل می شود، بی اساس و غیر واقعی است.ما نیز پژوهشی جداگانه در این موضوع به رشته ی تحریر در آورده ایم که به چاپ رسیده است.(1)
چهارم آن که
در مواردی بسیاری حضرت علی علیه السلام که دروازه ی شهر علم و دانش نبوی است، حقیقت قضایا و راه درست را به عمر آموخته است تا مبادا جهل و نادانی او نسبت به مسائل، به وهن اسلام و خواری مسلمانان بینجامد.این ها حقایقی است که هیچ مسلمانی آن ها را انکار نمی کند.
پینوشت:
1- ر.ک: کتاب ازدواج ام کلثوم با عمر شماره 1 از سلسله پژوهش های اعتقادی، از همین نگارنده.
منبع مقاله: حسینی میلانی، سیّدعلی؛ (1392)، نگاهی متفاوت به سیره ی حضرت علی علیه السلام، قم: الحقایق، چاپ اول.
/م
ادامه مطلب
نگاهی کوتاه به زندگی امیرمؤمنان علی علیه السلام
نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، والصّلاة و السلام علی محمّد و آله الطاهرین، و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الأوّلین و الآخرین.
از آثار اعتقادی ارزشمند شیعه، کتاب منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة است که علامه حلی (رحمه الله) آن را به رشته تحریر درآورده اند.
ما شرح مبسوطی بر این اثر فاخر نگاشته و در ضمن آن، به شبهه های مطرح شده از سوی ابن تیمیه-در کتاب منهاج السنة-نیز پاسخ داده ایم.
در آن اثر درباره زندگی نامه امامان معصوم (علیهم السلام) سخن به میان آمده است. ما به دلیل اهمیت مباحث یاد شده زندگی نامه امامان معصوم (علیهم السلام) را به طور جداگانه و در قالب سلسله مقالاتی به خوانندگان تقدیم می نماییم.
******
علامه حلی (رحمه الله) می نویسد:
شیعه امامیه، مذهب خود را از امامان معصوم (علیهم السلام) گرفته است؛ همان افرادی که به فضیلت، علم، زهد، پارسایی، پرهیزکاری، پیوستگی در عبادت، دعا و تلاوت قرآن شهرت دارند و سیره آنان از زمان کودکی تا پایان زندگی همین گونه بوده است؛ تا آن جا که مردم علوم مختلف را از آنان فرا گرفتند.
سوره «هل أتی»، آیه تطهیر، مباهله و آیات دیگر در شأن و حق ائمّه معصومین (علیهم السلام) نازل شده و آیه مودّت بیان گر وجوب مودّت و مهرورزی به آن بزرگواران است. حضرت علی (علیه السلام) هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد و قرآن تلاوت می کرد. این در حالی است که به شدّت درگیر جنگ و جهاد بود.
نخستین این امامان، حضرت علی بن ابی طالب (علیهما اسلام) پس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) با فضیلت ترین و برترین انسان هاست. خداوند او را نفس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معرفی کرده و فرموده است:
«وَ اَنْفُسَنا وَ انْفُسَکُمْ» (1)
علی (علیه السلام) تنها کسی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را برادر خویش معرفی نمود، دخترش را به همسری او درآورد.
جهت خواندن ادامه به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب
داستان سپاه یمن
نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی
مقدمه
سخنان و رفتارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله در جریان حوادث تاریخ اسلام و واکنش اصحاب به این حوادث، سبب شده تا اهمیت و پیامدهای این رخدادها در عرصه ی عقیده و شریعت، دوچندان شود.
پرواضح است که موضع رسول خدا صلی الله علیه و آله در قبال حوادث تاریخ اسلام، برای همگان حجت است و عکس العمل صحابه نسبت به این حوادث، میزان اطاعت آنان از خدا و پیامبر او را مشخص می سازد که خود، صحت یا عدم صحّت «اعتقاد به عدالت صحابه» را رقم می زند و در نتیجه اعتبار یا عدم اعتبار آنان و درستی و نادرستی استناد به گفتار و رفتارشان را آشکار می سازد.
این مقالات به بررسی حادثه ای می پردازد که یک طرف آن را امیرمؤمنان امام علی علیه السلام و طرف دیگر آن را خالد بن ولید و طرفدارانش تشکیل می دادند. در این حادثه که طی آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله عبارتی را درباره ی امیرمؤمنان علی علیه السلام بیان فرموده، اتفاقاتی رخ داد که گوشه ای از روحیات خالد بن ولید را آشکار ساخت.
خالد چه پیش از پذیرش اسلام و چه پس از پذیرش آن، اقدامات مهمی را انجام داده که در زیر به آن ها اشاره می شود:
1. خالد پیش از اسلام آوردن در جنگ احد، علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله به جنگ پرداخت و در شهادت حضرت حمزة بن عبدالمطلب علیه السلام نقش داشت.
2. خالد پس از پذیرش اسلام، برخی افراد قبیله ی بنی جذیمه را که مسلمان بودند، به سنت جاهلیت، قتل عام کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از شنیدن این ماجرا، حضرت علی علیه السلام را روانه ی قبیله ی بنی جذیمه کرد و با دادن خونبهای کشته شدگان، رضایت آنان را جلب نمود؛ چرا که در غیر این صورت، می بایست خالد را قصاص می کرد. چنان که مشهور است رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از این حادثه فرمود:
اللهمّ إنّی أبرأ الیک ممّا صنع خالد؛
خدایا! من از کار خالد، برائت می جویم.
3. خالد بن ولید پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به این دست اقدامات خود ادامه داد و در مشهورترین حادثه، مالک بن نویره و قوم او را از دم تیغ گذراند و شبانگاه همان روز با همسر مالک، همبستر شد تا جایی که بزرگان صحابه، خواستار سنگسار و قصاص او شدند.
4. از دیگر رویدادهای حساس تاریخ صدر اسلام که خالد نیز در آن نقش داشته، ماجرای سپاه یمن است. شرح این واقعه چنین است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال نهم هجری، سپاهی را به فرماندهی خالد، عازم یمن کرد و همزمان، امیرمؤمنان علی علیه السلام را نیز در رأس سپاهی دیگر به یمن گسیل داشت. حضرتش به هر دو فرمانده فرمودند:
جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب
جايگاه غدير در شکل گيري تاريخ شيعه
جايگاه غدير در شکل گيري تاريخ شيعه
غدير، هسته مرکزي معتقدات شيعه است و در واقع، اصل اسلام، توحيد، نبوت و معاد است؛ اما اينها در دايره ولايت، مفهوم مي يابند و اين ولايت هم متکاي اصلي اش، حديث غدير است. در اسلام، معتقدات ديني و فرايض عملي، در چهارچوب اعتقاد به ولايت الهي و پس از آن ولايت نبي و وصي، مفهوم اصلي خود را مي يابند. شيعه و در رأس آنها و در سرخط تاريخ تشيع، عمار، سلمان، ابوذر و مقداد، دنبال همين حديث غدير بودند و ولايت خويش را با امام علي ع استوار کردند. در تاريخ طبري آمده است که به جز عامه مردم که در وقت خلافت امام، با آن حضرت بيعت کردند، دسته اي بر اساس «ولايت» و اين که ما بر اين اصل که با دوستان تو دوست و با دشمنان تو دشمن باشيم، بيعت مي کنيم. شرطة الخميس، اصحاب نزديک و ولايي حضرت بودند و تشيع، از اين جا آغاز شد. اشعار اصحاب امام علي ع در صفين، مبتني بر کلمه وصايت است. آنان، علي ع را وصي رسول خدا صلي الله عليه وآله مي دانستند. بسياري از آنان، حديث غدير را در اشعار خود که برابر امام مي خواندند، درج مي کردند. امام علي ع در ابتداي ورود به کوفه، مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و فرمود: هر کس که در حادثه غدير بوده است، برخيزد و شهادت دهد که گروه زيادي برخاسته، شهادت دادند و تشيع، از همين جا آغاز شد و ادامه يافت.
غدير و هويت شيعي: پاسخ به 4 پرسش درباره غدير ؛ رسول جعفريان
ادامه مطلب
دوران کودکي امير المومنين
دوران کودکي امير المومنين
حساسترين حوادث زندگي امام در اين بخش همان شكل گيري شخصيت حضرت علي -ع وتحقق ضلع دوم از مثلث شخصيت وي به وسيله پيامبر است.
پيامبر عاليقدر اسلام، به همين هدف عالي، تربيت حضرت علي ع را پس از تولد او به عهده گرفت. هنگامي كه مادر حضرت علي ع نوزاد را خدمت پيامبر آورد با علاقه شديد آن حضرت نسبت به كودك روبرو شد. پيامبر از وي خواست كه گهواره حضرت علي را در كنار رختخواب او قرار دهد از اين جهت، زندگاني امام از روزهاي نخست با لطف خاص پيامبر توام شد. نه تنها پيامبر گهواره حضرت علي را در موقع خواب حركت مي داد، بلكه در مواقعي از روز بدن او را مي شست وشير در كام او مي ريخت، ودر موقع بيداري با او با كمال ملاطفت سخن مي گفت.گاهي او را به سينه مي فشرد ومي گفت:
اين كودك برادر من است ودر آينده ولي وياور ووصي وهمسر دختر من خواهد بود.
به سبب علاقه اي كه به حضرت علي داشت هيچ گاه از او جدا نمي شد وهر موقع از مكه براي عبادت به خارج شهر مي رفت حضرت علي -ع را همچون برادر كوچك يا فرزند دلبندي همراه خود مي برد. ( كشف الغمة، ج 1، ص 90)
هدف از اين مراقبتها اين بود كه دومين ضلع مثلث شخصيت حضرت علي -ع، كه همان تربيت است، به وسيله او شكل گيرد وهيچ كس جز پيامبر در اين شكل گيري مؤثر نباشد.
برگرفته از « فروغ ولايت ص 16 - آيت الله شيخ جعفر سبحاني »
ادامه مطلب
مادر امير المومنين ، فاطمه بنت اسد ع
مادر امير المومنين ، فاطمه بنت اسد ع
مادر گرامي اميرمؤمنان علي ع ، فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبدمناف است. وي در دوران کودکي رسول خدا ع مدتي عهده دار تربيت او بوده است و به اين خاطر پيامبر اکرم ص ضمن گرامي داشت او، از وي با تعبير مادر ياد مي کردند. فاطمه بنت اسد اوّلين زن هاشمي است که پس از رحلت خديجه س به رسول خدا ص ايمان آورد و در ماجراي هجرت به مدينه به همراه علي ع عازم مدينه شد. نقل مي کنند پس از رحلت فاطمه بنت اسد پيامبر اکرم ص خود متصدّي تجهيز او شدند. او را با پيراهن خود کفن کردند و بر او نماز گزاردند و پيش از دفن او، وارد قبرش شده، با اين عبارات او را دعا کردند: «پروردگارا، مادرم فاطمه بنت اسد را مورد رحمت و مغفرت خودت قرار بده و حجّت را بر او تلقين فرما».. از رسول اکرم ص سؤال کردند: شما درباره هيچ کس اين گونه که با فاطمه رفتار کرديد، رفتار نکرده ايد. علت آن چيست؟ آن حضرت فرمودند: «چون هيچ کس بعد از ابوطالب همانند فاطمه بنت اسد به من نيکي نکرد».
گلبرگ > شهريور 1381، شماره 33 ، سايت امام علي
ادامه مطلب