اصالت مهدویت

عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يک وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهه‌هاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسک به وحدت اسلامي و ريشه کن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از کفر و الحاد دعوت مي‌نمايد.
قرآن کريم مي‌فرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نکنيد و اندوهناک نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود که مشت محکمي بر دهان ياوه گويان و مکاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريکا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم ده‌ها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون مي‌توان بررسي نمود:
1. امکان داشتن «عقيده به مهدويت»: براي بررسي يک انديشه يا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زيرا اگر معقول و مورد پذيرش خرد و فکر نباشد سخن از وقوع يا عدم وقوع صحيح نيست. اعتقاد به مهدويت نزد عقل قابل تصديق است و شک و ترديد در آن (امکان عقلي آن) راه ندارد. اين عقيده در بين همه ملت‌ها و امت‌ها مخصوصا مسلمين مورد پذيرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجري که در مورد برخي مسائل اسلامي مباحثي (در رد يا قبول آن) عنوان گرديد، در مورد «اصل مهدويت» هيچ شبهه‌اي وارد نشد.
2. موافقت با مباني عقلي: مهدويت بر مباني صحيح و عقلي و منابع اصيل استوار است. بيش از صدها کتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته که در اين موضوع نوشته شده نشان مي‌دهد که اين عقيده مبتني بر مباني معقول وصحيح بوده و مصونيت زيادي در مقابل شبهه افکنان و مخالفان داشته است، و انکار مهدويت در واقع، انکار مباني اصيل و احکام قطعي شمرده مي‌شده است.
3. موافقت با فطرت و سنت‌هاي خلقت: حقيقت مهدويت سير جوامع را منتهي به يک جامعه واحد و رسيدن به امنيت در دنيا و سعادت در آخرت مي‌داند و چنين آرماني از آرزو‌هاي ديرينه انسان‌‌ها و تطابق با تمام سنت‌هاي طبيعي در خلقت؛ يعني رشد و تکامل در تمامي مراحل حيات مي‌باشد تمامي انسان‌ها خواستار برقراري عدالت کامل در مسير زندگي و رفع تبعيض‌ها و محو ظلم‌ها و ستم‌ها هستند و مهدويت نويد پيروزي عدالت خواهان و اميد رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است و با ارائه راه‌کار‌هاي عملي براي رسيدن به اين درجه از تکامل اجتماعي و انساني به نداي فطرت‌هاي پاک انساني پاسخ مثبت مي‌دهد.
4. تمام اديان آسماني نويد عصر درخشان، سعادت عمومي، صلح جهاني و دوران پر خير و برکت را به پيروان خود داده‌اند. زماني که با آمدن مردي الهي و برقرار نمودن حکومتي بر اساس عدالت، تمامي نگراني‌ها، هراس‌ها و نابرابري‌ها رخت بر بندد و نداي توحيد بر روي زمين طنين انداز شود.
اين موعود الهي به نام‌هاي مختلف در هر دين معرفي شده است و در نشانه‌هاي کلي و مشترک مانند برقراري عدالت، مبارزه با ظلم، حاکميت خدا پرستان در تمامي اديان از او سخن گفته‌اند، اين موضوع در جاي خود قابل اثبات مي‌باشد.
5. اصالت مهدويت بر اساس قرآن: در آيات زيادي پيروزي خدا پرستان و مؤمنين بر ظالمان از وعده‌هاي حتمي الهي شمرده شده است که به نمونه‌هايي از آن اشاره مي‌کنيم:
ـ وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ(انبياء، 105)؛
ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ....(نور، 55)؛
ـ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِينَ، خدا اراده کرده است که حق را به کلمات خود اثبات و اظهار نمايد و دنباله کافران را قطع فرمايد»(انفال، 7)
ـ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ، و ما اراده کرديم که بر مسضعفين در زمين منت گذارده آنها را پيشوايان مردم و از وارثان زمين قرار دهيم.(قصص،5)
ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پيروزمند است، (مائده، 56).
ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پيروزند،(صافات، 173).
ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت که همانا باطل نابود شدني است(اسري، 81).
6. اصالت مهدويت بر اساس روايات معتبر: کتاب‌هاي حديثي شيعه و اهل سنت مملو از احاديث معتبر در مورد اعتقاد به مهدويت است. پيشوايان دين از پيامبر اسلام(ص) تا جانشينان بر حق ايشان يعني امامان معصوم(ع) به طور مکرر از اين موضوع سخن گفته‌اند و ياران و صحابه آن‌ها اين سخنان را ثبت نموده و به نام حديث در اختيار ما قرار داده‌اند. بسياري از اين احاديث از نظر علم حديث شناسي مورد تاييد قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.
در مجموع کتب شيعه و اهل سنت چندين هزار حديث در اين موضوع وارد شده است که احاديث معتبر و قابل اعتماد آن به قدري است که اطمينان به حقانيت اين موضوع پيدا مي‌شود.
7. مورد اتفاق و اجماع شيعه و اهل سنت: در طول تاريخ اسلام اين دو گروه از مسلمين بر اين موضوع اتفاق داشته‌اند که مردي از اولاد رسول خدا(ص) و از فرزندان علي(ع) و فاطمه(س) براي برقراري عدالت فراگير در دنيا قيام خواهد کرد و حاکميت حق و توحيد را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصيت و نشانه‌هاي کلي اين شخص در نزد آنان يکسان بوده و تنها در بعضي از خصوصيات جزئي اختلافاتي دارند. از آنجا که تمامي مسلمين اين عقيده را اصيل و حق ‌مي‌دانستند لذا با ظهور مدعيان دروغين مهدويت هيچگاه در صدد رد اين اعتقاد بر نيامدند، بلکه با ذکر نشانه‌ها، در صورت عدم تطبيق بر مدعيان، به انکار و رد آنان ‌مي‌پرداختند.
8. پشتوانه معجزات و کرامات: يکي از دلايل عام و همگاني در اثبات نبوت پيامبران و ساير اخبار غيبي ارائه معجزه واقعي است. هيچ پيامبري بدون معجزه به دعوي نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات يا کراماتي است که توسط امامان معصوم در موارد مختلف براي حقانيت خود ارائه شده است و اين مسئله‌اي تاريخي و غير قابل انکار است.
در مورد عقيده مهدويت و شخص مهدي موعود نيز معجزات و کرامات بسيار زيادي در طول دوران زندگي از تولد تا اين زمان و حتي قبل از تولد ارائه شده است که با بررسي هر يک مي‌توان به اصالت و حقانيت اين اعتقاد اطمينان پيدا کرد. نمونه بي نظير آن ادامه حيات طولاني آن وجود مقدس و الهي است که مبتني بر اصول قطعي اعتقادي و اسلامي استوار است و روايات متعدد و معتبر اين موضوع را مورد تاييد قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبي غير قابل ترديد است و بايد در جاي خود به طور مفصل و کامل مورد پژوهش و ارزيابي قرار گيرد.
9. مبتني بر توحيد و يکتاپرستي: دعوت تمامي انبياء براي تحقق حکومت «الله» در زمين و لغو حکومت‌هاي غير الهي است. هر نظام و حکومتي که مبناي الهي ندارد از نظر شرعي قابل اعتبار نيست و لازم الاطاعه نمي‌باشد. تنها کسي که حق قانونگذاري در همه امور را دارد خداست. هر حکومت خود سرانه و خارج از حدود الهي، حکومت جاهليت و غير توحيدي است و هيچ اصالتي ندارد و قابل احترام و اتباع نمي‌باشد.
برقراري حکومت عادلانه و اجراي قوانين الهي و تقسيم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردي الهي که از طرف خدا تعيين و معرفي شده است، در مسير حاکميت توحيد بر روي زمين است. اين امر اصالت مهدويت را از اين زاويه به اثبات مي‌رساند.
10. تاثير عملي در زندگي عدالت محور براي مسلمانان جهان: صدها ميليون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثير نفوذ معنوي اسلام قرار دارند و اسلام و احکام آن بخش‌هاي مهمي از زندگي آنها را فرا گرفته است. اين نفوذ عملاً در معامله‌ها، معاشرت‌ها، عبادت‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.
يکي از اين تأثيرات رعايت عدالت در زندگي و روابط متقابل با انسان‌ها اعم از مسلمان و غير مسلمان است. اين اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و کامل ظهور ندارد، اما به طور نسبي انسان معتقد به اسلام را به طرف محوريت عدالت در زندگي سوق مي‌دهد، و اين عقيده بر خواسته از تعاليم روشني بخش اسلام و نزديک شدن به عدالت واقعي و کامل بدست مددي الهي بر روي زمين مي‌باشد که از وعده‌هاي مسلم و غير قابل ترديد در دين مبين اسلام بوده است.
با اعتقاد به حاکميت عدالت، انسان مسلمان سعي در نزديک شدن به اين آرمان بزرگ ديني مي‌کند و روز به روز در جهات حاکميت اين فرهنگ در زندگي شخصي و اجتماعي تلاش مي‌نمايد و اين خود دليل محکمي بر اصالت اين اعتقاد و تاثير عملي در زندگي، تفکر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقيده به مهدويت مانع از ياس و نا اميدي و پذيرش ظلم و بي عدالتي شده و انسان مسلمان را آماده براي تحقق آرمان‌هاي عدالت طلبي مي‌کند و تا مرحله جان فشاني در راه حاکميت حکومت عادلانه الهي به پيش مي‌برد. اين هوشياري و حق طلبي به تدريج به ساير ملت‌ها نيز سرايت کرده و زمينه براي عدالت جهاني فراهم خواهد شد.
يادآوري: براي آگاهي بيشتر مي‌توانيد به کتاب امامت و مهدويت، ج2، آيت الله صافي گلپايگاني مراجعه فرماييد.

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 شهریور 1393  ] [ 10:00 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

از تولد تا غیبت

پدید آورنده : محمد حق وردی
هنگامی که نرجس در روم بود، خواب های شگفت انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح (ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری (ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه های جنگ شد.
معرفت دربارة حضرت صاحب‌الزمان(ع) را از سوانح احوال ایشان و اولین روز تولدشان آغاز می‌کنیم.
1. پیوند آسمانی
بنا بر مشهورترین اقوال، امام مهدی (ع)، دوازدهمین پیشوای شیعیان، در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 ق. در شهر سامرا دیده به جهان گشود.1 بنا به گفته شیخ مفید (م413 ق.)، پدرش، امام حسن عسکری (ع) جز او فرزندی نه پنهان و نه آشکار به جا نگذاشت و او را نیز پنهانی نگه داری فرمود.2
مادر بزرگوار آن حضرت، بانویی شایسته به نام نرجس3 بود که به نام های دیگری چون سوسن،4صیقل5 یا صقیل و ملیکه6 نیز نامیده شده است.7 او دختر یوشعا، پسر قیصر روم و از نوادگان شمعون، یکی از حواریون مسیح (ع) بود که خداوند، او را به صورت معجزه آسایی برای همسری امام یازدهم برگزید.8
هنگامی که نرجس در روم بود، خواب های شگفت انگیزی دید. یک بار در خواب، پیامبر عزیز اسلام و عیسای مسیح (ع) را دید که او را به عقد ازدواج امام حسن عسکری (ع) در آوردند. وی در خواب دیگری، شگفتی های دیگری دید و به دعوت حضرت فاطمه زهرا(س) مسلمان شد. با این حال، اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان می داشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ درگرفت و قیصر به همراه لشکرش روانه جبهه های جنگ شد.
نرجس در خواب فرمان یافت به طور ناشناس همراه کنیزان و خدمت کاران به دنبال سپاهی برود که به مرز می روند. او چنین کرد و در مرز، برخی از جلوداران سپاه مسلمانان، آنان را اسیر ساختند و بی آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، وی را همراه دیگر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت امام دهم، حضرت هادی (ع) روی داد.9 کارگزار امام هادی (ع)، نامه ای را که امام به زبان رومی نوشته بود، به فرمان ایشان در بغداد به نرجس رساند. سپس او را از برده فروش خریداری کرد و به سامرا نزد امام هادی (ع) برد. امام آنچه را نرجس در خواب های خود دیده بود، به او یادآوری کرد و بشارت داد او همسر امام یازدهم و مادر فرزندی است که بر سراسر جهان چیره می شود و زمین را از عدل و داد پر می سازد. آنگاه امام هادی (ع)، نرجس را به خواهر خود، حکیمه سپرد که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود تا آداب اسلامی و احکام را به او بیاموزد. چندی بعد، نرجس به همسری امام حسن عسکری (ع) در آمد.10
2. چگونگی میلاد
دشمنان اهل بیت (ع) و حاکمان ستم پیشه اموی و عباسی، بر اساس روایت هایی که از پیامبراکرم(ص) به آنها رسیده بود، از دیرباز می دانستند که شخصی به نام «مهدی» از خاندان پیامبر و دودمان امامان معصوم برمی خیزد و کاخ های ستم را نابود می سازد. از همین‌رو، پیوسته در کمین بودند چه زمانی، آخرین مولود از نسل امامان شیعه به دنیا خواهد آمد تا او را از بین ببرند.
از زمان امام محمد تقی (ع)، رفته رفته فشارها و سخت گیری ها بر خاندان پیامبر فزونی گرفت تا در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید. آن حضرت در تمام دوران زندگی خویش در شهر سامرا زیر نظر بود و کوچک ترین رفت و آمد به خانه ایشان از نظر دستگاه خلافت، پنهان نمی ماند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که میلاد آخرین حجت حق نمی تواند آشکار باشد. به همین دلیل، تا چند ساعت پیش از میلاد آن حضرت، نزدیک ترین خویشان امام حسن عسکری (ع) نیز خبر نداشتند که قرار است مولودی در خانه امام به دنیا بیاید و هیچ اثری از حاملگی در مادر آن بزرگوار دیده نمی شد.
روایتی که در این زمینه از حکیمه، دختر بزرگوار امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری (ع) نقل شده، شنیدنی است. شیخ صدوق (م 381 ق.) در کتاب کمال الدین این روایت را چنین گزارش می کند:
ابومحمد حسن بن علی (ع) به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن؛ زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب، آن را که حجت او در زمین است، آشکار می سازد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا سوگند، در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع چنین است که می گویم. حکیمه خاتون ادامه می دهد: من [به خانه امام عسکری (ع)] در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم، نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش های مرا از پایم بیرون می آورد، گفت: ای بانوی من! چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند ـ تبارک و تعالی ـ در همین شب به تو فرزند پسری عطا می کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم. در نیمه های شب برای نماز برخاستم و نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، ولی چند لحظه بعد، وحشت زده از خواب بیدار شدم. در این هنگام، نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد.
حکیمه می گوید: در همین حال، شک و تردید به سراغ من آمد، ولی ناگهان ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) از همان جا که نشسته بود، ندا برآورد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است. حکیمه ادامه می دهد: در حال خواندن سوره های «سجده» و «یس» بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد. من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن که این، همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه می دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین زمان بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم. جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است. او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملاً پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است. در این هنگام، ابومحمد [امام حسن عسکری](ع) ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم. آن حضرت دستانش را زیر ران ها و کمر او قرارداد و پاهای او را بر سینه خود گذاشت. آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشم ها و گوش ها و مفاصل او کشید. پس از آن گفت: پسرم! سخن بگو. آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می دهم که محمد(ص)، فرستاده خداست. آنگاه بر امیر مؤمنان علی (ع) و دیگر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید... .11
پس از تولد حضرت مهدی (ع)، امام حسن عسکری (ع) شمار بسیار محدودی از یاران نزدیک خود را از میلاد مهدی موعود آگاه کرد. تعداد دیگری از یاران آن حضرت نیز موفق به دیدار آن مولود خجسته شدند.12
3. نام، کنیه و القاب
نام و کنیه امام عصر(ع) همان نام و کنیه پیامبر اکرم(ص) است. در برخی روایات آمده است:
تا زمانی که خداوند، زمین را به ظهور او و استقرار دولتش زینت نبخشیده است، بر کسی روا نیست که نام و کنیه آن حضرت را بر زبان جاری سازد.13
بر همین اساس، عده ای از فقیهان، قائل به حرمت نام بردن از آن حضرت به نام واقعی اش شده و عده ای دیگر نیز این امر را مکروه دانسته اند. بیشتر فقیهان، نهی از نام بردن حضرت را خاص زمان غیبت صغرا و شرایطی شمرده اند که بیم خطر جانی برای آن حضرت وجود داشت.14
به دلیل وجود روایات یادشده، شیعیان، آن حضرت را با القاب مختلفی چون: حجّت، قائم، مهدی، خلف صالح، صاحب، صاحب الزّمان، صاحب الدار می نامیدند و در دوران غیبت کوتاه آن امام، ارادتمندان و دوستداران حضرتش با تعبیرهایی چون «ناحیه مقدسه» از ایشان یاد می کردند.15
4. غیبت صغرا
امام حسن عسکری (ع) درهشتم ربیع الاول سال 260 ق؛ یعنی در زمانی که حضرت مهدی (ع) پنج سال بیشتر نداشت، به دست معتمد، خلیفه عباسی به شهادت رسید و امام عصر(ع) بر پیکر پدر بزرگوار خویش نماز گزارد.16
با شهادت امام حسن عسکری (ع)، دوران امامت امام عصر(ع) آغاز شد. بنا به گفته بسیاری از صاحب نظران، دوران غیبت کوتاه مدت آن امام که از آن به «غیبت صغرا» تعبیر می شود، از همین زمان؛ یعنی سال 260 ق آغاز گردید. برخی از اهل تحقیق برآنند که غیبت صغرا از همان زمان تولد حضرت؛ یعنی سال 255 ه . ق آغاز شده است.17
دوران غیبت صغرا تا سال 329 ه . ق ادامه داشت که بدین ترتیب، بنا بر دیدگاه اول، طول این دوران، 69 سال و بنا بر دیدگاه دوم، طول این دوران 74 سال خواهد بود.
5. غیبت کبرا
از سال 329 ه . ق به بعد، دوران دیگری از حیات امام عصر(ع) آغاز می شود که از آن به «غیبت کبرا» تعبیر می کنیم. این دوران همچنان ادامه دارد تا روزی که به خواست خدا، ابرهای غیبت به کناری رود و جهان از خورشید فروزان ولایت بهره مند شود.
در مورد دلیل تقسیم بندی این دو دوران باید گفت در دوران غیبت صغرا، حضرت ولیّ عصر(ع) از طریق کسانی که به آنها «نوّاب خاص» گفته می شد، با مردم در ارتباط بود و به وسیله نامه هایی که به «توقیع»18مشهور است، پرسش های شیعیان را پاسخ می گفت. در دوران غیبت کبرا این نوع ارتباط قطع شده است و مردم برای دریافت پاسخ پرسش های دینی خود تنها می توانند به «نوّاب عام» امام عصر که همان فقیهان وارسته هستند، مراجعه کنند.
6. نوّاب خاص امام عصر
در طول دوران 69 ساله یا 74 ساله غیبت صغرا، چهار تن از بزرگان شیعه عهده دار مقام نیابت یا سفارت خاص امام عصر(ع) بودند که نام آنها بدین قرار است:
1. ابوعمرو عثمان بن سعید عمری (م 265 ق)؛
2. ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری )م 305/ 304 ق)؛
3. ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی (م 326 ق)؛
4. ابوالحسن علی بن محمد سمری (م 329 ق).
پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 514 ؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، ج 2، ص 339؛ فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 214؛ محمد بن علی بن حسین صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، صص 432 و 433.
2. الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339.
3. نرجس«، نام گلی از رده تک لپه ای ها و سردسته گیاهان تیره نرگسی است که گل هایش منفرد و در انتهای ساقه قرار دارد (محمد معین، فرهنگ معین، ج 4، ص4702).
4. سوسن، نام گلی فصلی و درشت به رنگ های مختلف است. اصل این گل از اروپا و ژاپن و امریکای شمالی و هیمالیاست. همان، ص 1954.
5. صیقل، هر شی ء نورانی، صیقلی و جلا داده شده را می گویند. بنا به گفته شیخ صدوق و شیخ طوسی، پس از آنکه حضرت نرجس خاتون به ولیّ عصر(ع) حامله شد، او را صیقل نام نهادند. (ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ص 432؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبة، ص 241).
6. ملیکه، به معنای ملکه و شهبانوست.
7. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، باب 42، ص 432، ح 12.
8. ر.ک: همان، باب 41، صص 423 ـ 417؛ کتاب الغیبة، صص 128 ـ 124؛ بحارالأنوار، ج 51، صص11 ـ 6.
9. در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است در سال 247 ه . ق جنگ هایی بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیاری به چنگ مسلمانان افتاد. در سال 248 ه . ق نیز «بلکاجور»، سردار مسلمانان با رومیان جنگید و در آن بسیاری از اشراف روم اسیر شدند. (ر.ک: نازیلیف، تاریخ العرب و الروم، ترجمه: محمد عبدالهادی شعیره، ص 225). ابن اثیر نیز در حوادت سال 249 ه . ق می نویسد: «جنگی میان مسلمانان به سرکردگی عمربن عبداللّه اقطع و جعفر بن علی صائقه با قوای روم که شخص قیصر نیز در آن جنگ شرکت داشت، روی داد.» به نقل از: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت بن الحسن المهدی(ع)، صص26 و 27.
10. پیشوای دوازدهم، حضرت امام حجت بن الحسن المهدی(ع)، صص 26 و 27.
11. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 424، ح 1؛ بحارالأنوار، ج51، صص2 و 3، ح 3.
12. در ادامه همین کتاب در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.
13. إعلام الوری و بأعلام الهدی، ج 2، ص 213.
14. ر.ک: سید محسن امین، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج 6 ، صص 263 ـ 261.
15. ر.ک: إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 213.
16. ر.ک: سیره معصومان، ص 259.
17. همان، ص 272.
18. توقیع در لغت به معنای نشان گذاشتن، امضا کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در نوشته به پرسش ها می دهد، دست خط فرمانروا و نوشتن عبارتی ذیل مراسله آمده است. در اصطلاح علم حدیث، به معنای پاسخ پرسش ها یا اطلاعیه هایی است که به صورت کتبی از طرف امام برای آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنان که توقیعاتی از حضرت امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهما السلام نقل شده است. معمولاً توقیع به نامه های حضرت حجت بن الحسن امام زمان(ع)، گفته می شود که به وسیله چهار تن نایبان خاص ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان می رسیده است. (ر.ک: محمدمهدی رکنی، نشانی از امام غایب(ع)، بازنگری و تحلیل توقیعات، صص 3 و 4.

 


ادامه مطلب


[ چهارشنبه 19 شهریور 1393  ] [ 10:00 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شعری برای امام زمان عج

 

شعر,شعرامام زمان,شعر برای امام زمان,شعرهای امام زمان

 

«شعر امام زمان»

 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن


گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم


گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم  ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم


ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 شهریور 1393  ] [ 2:28 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شعر قاسم صرافان برای امام زمان (عج)

 

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم

از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم

دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم

بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم

کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم

گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»

آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم


ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 شهریور 1393  ] [ 12:52 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شعر علامه میر جهانی برای امام زمان(عج)

 

يا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آيد

بنشسته سر راهش ، شايد  ز سفر آيد

تا چند بنالم زار  شب تا سحر از هجرش

كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد

هر دم كه رخش بينم خواهم دگرش ديدن

بازش نگرم شايد يك بار دگر آيد

 از ديده نهان اما اندر دل من جايش

 او را طلبم هر شب شايد كه ز در آيد

با كس نتوانم گفت من راز درون خویش

كز درد غم هجرش دل را چه به سر آيد

مي سوزم و مي سازم از درد فراق اما

تير غم او بر دل افزون ز شمَر آيد

"حيران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید


ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 شهریور 1393  ] [ 12:50 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

شعر برای امام زمان(عج)

 
شعری برای امام زمان عج

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

 

 

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

 

 

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

  

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

  

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

 


ادامه مطلب


[ سه شنبه 18 شهریور 1393  ] [ 12:48 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

دیدگاه انجیل و مسیحیان درباره موعود چیست؟

 

نام کتاب مقدّس مسیحیان، انجیل است که به دست چهار نفر جمع آوری شده و به نام نویسندگان آن مشهور گشته است. انجیل کنونی مشتمل بر چهار انجیل متّی، مرقس، لوقا و یوحنا است. اینک، متن برخی از آن بشارت ها را که در انجیل آمده است، می آوریم:
الف: متی
و فوراً بعد از مصیبت آن ایام، آفتاب، تاریک گردد و ماه، نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند و قوت های افلاک، متزلزل گردد. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت، جمیع طوایف زمین، سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان، با قوت و جلال عظیمی می آید.(1)

ب: انجیل مرقس
عیسی، خطاب به حواریون گفت: «زنهار کسی شما را گمراه نکند، زیرا که بسیاری به نام من آمده، خواهند گفت که من هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد، امّا چون جنگ ها و اخبار جنگ ها را بشنوید، مضطرب مشوید، زیرا وقوع این حوادث، ضروری است، لیکن انتها، هنوز نیست، زیرا امتی بر امتی و مملکتی بر مملکتی خواهند برخاست و زلزله ها در جای ها، حادث خواهد شد و اغتشاش ها پدید می آید و اینها، ابتدای دردها می باشد، لیکن شما از برای خود احتیاط کنید.
ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر، هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.پس بیدار شده و دعا کنید، زیرا نمی دانید آن وقت کی می شود در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد.»(2)

ج: انجیل لوقا
و کمرهای خود را ببندید، چراغ های خود را افروخته بدارید. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمی برید، پسر انسان می آید.(3)

د. انجیل یوحنا
و بدو قدرت بخشیده است که داوری هم بکند، زیرا پسر انسان است. از این تعجب نکنید، زیرا، ساعتی می آید که در آن، جمع کسانی که در قبورند، آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد.(4)
لازم ذکر است در انجیل و ملحقات آن، هشتاد بار کلمه «پسر انسان» آمده است که فقط سی مورد آن، با حضرت عیسی مسیح قابل تطبیق است امّا پنجاه مورد دیگر، از نجات دهنده ای سخن می گوید که در آخرالزمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد.(5)

پی‌نوشت‌ها:
1. انجیل متی، باب 24.
2. انجیل مرقس، باب 13.
3. انجیل لوقا، باب 12.
4. انجیل یوحنا، باب 5.
5. مستر هاکس آمریکایی، قاموس کتاب مقدّس، به نقل از کتاب ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، نوشته سید اسداللّه هاشمی شهیدی.
منبع: حوزه نت

ادامه مطلب


[ پنج شنبه 13 شهریور 1393  ] [ 5:21 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

آياتي در قرآن هست كه اشاره مستقيم به امام زمان(عج) دارد؟

 

براي مشخص شدن پاسخ، نياز به بيان مقدمه اي است . از دو دسته آيات قرآن، مي توان براي وجود حضرت ولي عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود: البته بايد دانست كه قرآن به صورت كلي سخن مي گويد و براي تشريح و تفسير آن بايد به سراغ آگاهان از حقايق قرآني ـ معصومين (ع) ـ رفت كه «الراسخون في العلم» (آل عمران7) هستند. به عبارت ديگر، وظيفه و مسئوليت روشنگري و بيان مقصود آيات قرآن به حجت هاي الهي واگذار شده است. (حديث ثقلين، مستدرك حاكم، ج 3 ، ص 148، طبع داردالمعرفه، بيروت)
از دو دسته آيات قرآن، مي توان براي وجود حضرت ولي عصر (عج) و ظهور آن حضرت استفاده نمود:
1 ـ آياتي كه ضرورت وجود حجت الهي را در زمين بيان مي كنند.:
از نظر قرآن كريم، در طول تاريخ زندگي بشر، هيچ گاه زمين از حجت خدا خالي نبوده و خداوند براي هر امتي فردي مناسب را برگزيده تا انسان ها را در راه رسيدن به كمال مطلوب رهنمون باشند؛ چنان كه خداوند سبحان فرمود: «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ۖ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ» (به درستي كه تو بيم دهنده اي و براي هر جامعه راهنمايي هست. رعد/7)
پس همواره يك بيم دهنده و هدايتگر در جوامع انساني حضور دارد كه از جانب خدا برگزيده شده است. امام صادق(ع) در تفسير آيه ياد شده فرمود: «در هر زماني امامي از خاندان ما وجود دارد كه مردم را به آنچه رسول الله آورده (دين اسلام) هدايت مي كند». («و في كل زمان امام منا يهديهم الي ما جاء به رسول الله (ص) » (مجلسي، بحارالانوار، ج 23 ، ص 5)
از مجموع اين آيه و روايت، ضرورت وجود حجت الهي به عنوان هدايت گر در هر عصر، به خوبي فهميده مي شود.
دليل ديگر بر ضرورت وجود امام معصوم در جامعه اين است كه قرآن مبين و مفسر لازم دارد و به جز امام معصوم كسي به تمام معاني و خصوصيات آيات قرآن از محكمات و متشابهات آگاه نيست. پس به حكم عقل قطعي پس از رسول، امام معصوم لازم است. (بانوي اصفهاني، سيده نصرت امين ، مخزن العرفان در تفسيرقران، ج 3، ص 39، توضيح آيه ي 44 ،نحل)
امامان معصوم (ع) مايه آرامش و امنيت هستي و واسطه فيض الهي اند و نعمات و بركات خداوند متعال به واسطه آنها و به يمن حضورشان به انسان ها داده مي شود، كه اگر لحظه اي بركت وجودشان نباشد، زمين اهلش را فرو مي برد. ( در بحارالانوار، به مقوله اي لزوم وجود هميشگي رهبر آسماني بر مي خوريم. (مجلسي بحارالانوار، ج 23 ، ص 56))
اما اين كه مصداق اين امام معصوم كيست و چه هويتي دارد،‌روايات فراواني وارد شده كه بيان مي دارند اين فرد امام مهدي فرزند امام حسن عسكري (ع) است و ... . ( ر.ك: صافي، لطف الله، منتخب الاثر؛ طبرسي نوري، ميرزا حسين، النجم الثاقب؛ مجلسي بحارالانوار)
2 ـ آياتي كه بشارت به حكومت صالحان و مومنان بر روي زمين مي دهد:
بر اساس ده ها آيه از قرآن كريم موضوع ظهور حضرت مهدي (عج) قابل استناد است. تمركز غالب اين آيات بر بشارت به بندگان صالح و مستضعف براي بازستادن حق خود و رسيدن به قدرت و ايجاد يك حكومت واحد جهاني مبتني بر حق و عدل و غلبه اسلام بر تمامي مكاتب و اديان است. قرآن كريم از يك سو بيان مي كند اين بشارت در بعضي كتب آسماني ديگر هم آمده است: «و همانا در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته من به ارث خواهند برد». («وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» ، انبياء /150)
از سوي ديگر اين بشارت را به اراده خداوند استناد مي دهد: «و خواستيم بر مستضعفان روي زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان گردانيم»(قصص/5) اين آيات بشارت به ظهور مي دهند كه در تفسير آنها روايات زيادي وجود دارد.
در آيه اي ديگر خداوند حكومت و جانشيني مومنان و صالحان را به عنوان «وعده ي الهي» بر بندگان با ايمان خود بيان مي كند و امنيت و آرامش را مژده مي دهد: «خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين زمين جانشين (خود) قرار دهد و آن ديني را كه بر ايشان پسنديده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به امنيت مبدل گرداند تا مرا عبادت كنند و ... ». (نور 55)
روايات معصومان (ع) اين آيه را بر حضرت حجت ولي عصر‌ (عج) و اصحاب او منطبق نموده اند. (رك: فرزي، محمدعلي، اميد سبز، ص 34)
آيات متعددي در شان امام مهدي (عج) هست كه امامان معصوم (ع) تفسير، تاويل و تطبيق اين آيات را بر وجود مقدس امام زمان (عج) و حكومت جهاني ان عدالت گستر بيان نموده اند . در زمينه ظهور و قيام آن حضرت و جامعه آرمانى مهدوى، مى‏توان توصيفات و اشارات زير را از قرآن به دست آورد :
1. غلبه نهايى حقّ بر باطل و شكست جبهه كفر و فساد و نفاق(12) ؛
2. جانشينى و خلافت مستضعفان بر روى زمين و حاكميت صالحان و نيكان(13) ؛
3. گسترش و فراگيرى دين حقّ در برهه‏اى خاص از زمان(14) ؛
4. از آن روز موعود، تحت عناوين ايام اللّه(15)، وقت معلوم(16)، روز نصرت و پيروزى(17) و طلوع فجر و سلامتى(18) و... ياد شده است ؛
5. در آياتى از آن حضرت با نام‏هاى نعمت باطنى(19)، بقية اللّه(20)، كلمه باقيه(21)، اولى الامر(22) ؛ مهتدون(23) (مهدى) ؛ اقامه كننده نماز(24)، مضطرّ(25)، جنب اللَّه(26)، حزب اللَّه(27)، فجر(28)، «نهار اذا تجلى»(29) و... نام برده است.
6. خداوند، [با مهدى موعود]، نور خود را كامل مى‏كند(30) ؛
7. در آن عصر، زمين بعد از مرگش، زنده مى‏شود(31) ؛
8. او منصور از جانب خدا و انتقام گيرنده از دشمنان است(32) ؛
9. زمين، به نور پروردگار، روشن خواهد شد(33) ؛
10. در روز پيروزى، ايمان آوردن كافران، سودى به حالشان نخواهد داشت(34) ؛
11. هر چه در روى زمين است، تسليم و مطاع او خواهند شد(35) ؛
12. حضرت مهدى «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ» است(36) ؛
13. او تأمين كننده امنيت و آرامش در روى زمين است(37).

براي توضيح بيشتر به چند آيه به طور خلاصه اشاره مي شود:
:خداوند در آيه 55 سوره نور مي فرمايد:
«وَعَدَاللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّنَّهُمْ في الاَرْضِ كَما اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الِّذي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَاٌولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»؛« [خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند وعده داده كه آنها را به يقين خليفه روي زمين كند، آن گونه كه پيشينيان آنها را خلافت (روي زمين) بخشيد، و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده است پا برجا و ريشه دار سازد ، و بيم و ترس آنها را به آرامش و امنّيت مبدّل كند، آن چنان مي‏شود كه تنها مرا مي‏پرستند ، و چيزي را شريك من نخواهند كرد، و كساني كه بعد از آن كافر شوند آنها فاسقند]» . در اين آيه با صراحت به مؤمنان صالح بشارت داده شده است كه سرانجام حكومت روي زمين را در دست خواهند گرفت ، و دين اسلام فراگير خواهد شد، و ناامني ها و وحشت ها به آرامش و امنّيت مبدّل مي‏گردد، شرك از سراسر جهان برچيده مي‏شود ، و بندگان خدا با آزادي به پرستش خداي يگانه ادامه مي‏دهند ، و نسبت به همگان اتمام حجت مي‏شود، به گونه‏اي كه اگر كسي بعد از آن بخواهد راه كفر را بپويد، مقصر و فاسق خواهد بود. (مخصوصاً در بخش آخر آيه دقت كنيد). گرچه اين امور مهم كه مورد وعده الهي بوده است در عصر پيامبر اكرم (ص) و زمانهاي بعد از آن در مقياس نسبتاً وسيعي براي مسلمين جهان تحقق يافت و اسلام كه روزي در چنگال دشمنان چنان گرفتار بود كه مجال كمترين ظهور و بروزي به آن نمي‏دادند ، و مسلمانان دائماً در ترس و وحشت به سر مي‏بردند، سرانجام نه فقط شبه جزيره عرب، بلكه بخشهاي عظيمي از جهان را فرا گرفت و دشمنان در تمام جبهه‏ها شكست خوردند؛ ولي با اين حال حكومت جهاني اسلام كه سراسر دنيا را فرا گيرد و شرك و بت‏پرستي را به كلي ريشه كن سازد، و امنيّت و آرامش و آزادي و توحيد خالص را همه جا گسترش دهد، هنوز تحقق نيافته است. پس بايد در انتظار تحقق آن بود. اين امر مطابق روايت متواتره در عصر قيام مهدي(ع) تحقق خواهد يافت، بنابراين يكي از مصاديق اين آيه در عصر پيامبر (ص) و اعصار مقارن آن حاصل شد و شكل وسيعترش در عصر قيام مهدي (ع) خواهد بود و اين دو با هم منافاتي ندارد، و اين وعدة در هر دو مرحله بايد تحقق يابد ( پيام قرآن ج 9، حضرت آيت الله مكارم شيرازي).

همچنين در قرآن مي‏فرمايد: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّّّ الارْضَ يَرِثُها عِباديَ الصّالِحُونَ» كه مفاد ظاهر آن اين است كه: «و هر آينه ما در زبور بعد از ذكر نوشتيم كه البته بندگان صالح من وارث زمين مي‏گردند». اين آيه از بشارت حتمي الهي خبر مي‏دهد كه شايستگان و صلحاء، وارث زمين و صاحب آن مي‏شوند و چون در آيات قبل از اين آيه از زمين خاصي سخني به ميان نيامده است لذا الف و لام «الأرض»، الف و لام عهد نخواهد بود چون ظاهر اين است كه مراد تمام زمين است. بنابر اين، آيه خبر از روزگاري مي‏دهد كه زمين و ادارة آن در همة قاره‏ها و همة مناطق و معادن آن در اختيار بندگان شايسته خدا در آيد، چنانكه در آيات ديگر نيز همين وعده را فرموده است. مانند آية: : «وَ نُريدَ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتَضْفِوُا فِي الْأَرْضِ وَ َنْجَعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ؛قصص/5 و اراده كرده‏ايم كه بر كساني كه در زمين ضعيف و ذليل نگه داشته شده‏اند منت گذارده و آنان را پيشوايان و وارثان زمين گردانيم»و... .

...................) Anotates (.................
.
12) ر.ك : اسراء (17)، آيه 81.
13) قصص (28)، آيه 5، انبياء (21)، آيه 105.
14) توبه (9)، آيه 23.
15) ر.ك : جاثيه (45)، آيه 14، ابراهيم (14)، آيه 5.
16) ر.ك : حجر (15)، آيات 36-38.
17) عنكبوت (29)، آيه 10.
18) قدر (97)، آيه 50.
19) لقمان (31)، آيه 20.
20) هود (11)، آيه 86.
21) زخرف (43)، آيه 28.
22) نساء (4)، آيه 59.
23) بقره (2)، آيه 9.
24) حج (22)، آيه 41.
25) نمل (27)، آيه 62.
26) زمر (39)، آيه 56.
27) مجادله (58)، آيه 22.
28) فجر (89)، آيه 1.
29) ليل (92)، آيه 2.
30) صف (61)، آيه 8.
31) حديد (57)، آيه 17.
32) شورى (42)، آيه 41.
33) زمر (39)، آيه 69.
34) سجده (32)، آيه 29.
35) آل عمران (3)، آيه 8.
36) نور (24)، آيه 35.
37) همان، آيه 55.
38) انبياء (21)، آيه 105.
39) پرسش‏ها و پاسخ‏ها، ص 185.

براي مطالعه بيشتر ر.ك:
1. مهدويت(پيش از ظهور)، رحيم كارگر (نشر معارف)

 


ادامه مطلب


[ یک شنبه 9 شهریور 1393  ] [ 2:50 PM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

درباره تاريخ ولادت امام زمان(عج) گزارشي کوتاه از منابع دست اول ارائه دهيد؟

 

پاسخ :
با توجه به اهميت فوق العاده ولادت با سعادت مصلح جهاني، علاوه بر اينکه صدها تن از علماي برجسته، محدثان وارسته مورخان شايسته، تاريخ دقيق آن لحظه با شکوه را در منابع حديثي، رجالي، تفسيري و تاريخي خود ثبت کرده اند. که به برخي از آن ها که در قرون اوليه غيبت کبري يا در عصر غيبت صغري نوشته شده اشاره مي شود.
1. قديمي ترين منبعي که در آن تاريخ تولد امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ذکر شده، کتاب گران سنگ «اثبات الرجعه» اثر فضل بن شاذان نيشابوري است.
فضل بن شاذان چهار امام معصوم يعني امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام حسن عسکري ـ عليهم السلام ـ را درک کرد. و از آن ها حديث نقل کرده و در ربيع الاول 260 هجري، اندکي قبل از شهادت امام حسن عسکري ديده از جهان فرو بسته است.
وي در کتاب «اثبات الرجعه» تاريخ دقيق ميلاد مسعود قبله موعود را با يک واسطه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت کرده که ترجمه حديث ذکر مي شود: فضل بن شاذان از محمد بن علي بن حمزه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت مي کند که فرمود:
ولي خدا و حجت خدا بر بندگان و جانشين من بعد از من، در شب نيمه شعبان، سال 255، به هنگام طلوع فجر به صورت ختنه شده، ديده به جهان گشود.
نخستين کسي که او را غسل داد «رضوان» خازن بهشت بود، که با گروهي از فرشتگان مقرب با آب کوثر و سلسبيل او را شست و شو داد، سپس عمه ام «حکيمه» دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ او را شست و شو داد. با توجه به سوال فقط آثار را معرفي مي کنيم.[1]
2. ابو جعفر محمد بن يعقوب کليني، متوفاي 329 هجري قمري، در کتاب شريف اصول کافي آورده است که «حضرت صاحب ـ عليه السلام ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد شده است. اين توقيع از ناحيه امام ابي محمد (امام عسگري ـ عليه السلام ـ ) بيرون آمده که: اين است سزاي آن کسي که به خدا افترا بندد درباره دوستان او، او گمان مي کرد مرا مي کشد و من فرزندي ندارم، چگونه ديدي توانائي خدا را؟ و براي او فرزندي متولد شد که او را (م ح م د) ناميد».[2]
3. ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به صدوق، متوفاي 381 هجري قمري، نويسنده کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» که با دعاي امام زمان(عج) به دنيا آمده و با دستور آن حضرت اين کتاب را نوشته است در باب 42 با عنوان روايات ميلاد قائم ـ عليه السلام ـ پانزده حديث درباره تولد آن حضرت مي باشد از جمله:
«صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد گرديد.»[3]
4. ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان معروف به مفيد، متوفاي 413 هجري قمري، که مرجع تقليد شيعيان اماميه بود از امتيازات و فضائل خاصه شيخ مفيد توقيعات آن حضرت به وي مي باشد.
در مورد ميلاد آن حضرت مي گويد:
«حضرت ولي عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 هجري متولد شد.»[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ عصر ظهور کوراني.
2ـ روزگار رهايي، کامل سليماني، (ترجمه ي مهدي پور).
----------------------------------------
[1]. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص24؛ حر عاملي، اثبات الهداه، قم، 1399ق، ج3، ص570.
[2]. محمدبن يعقوب کليني، اصول کافي، ترجمه محمد باقر کمره اي، قم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1372ش، ج3، ص519، باب ولادت حضرت صاحب(عج).
[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، ترجمه منصور پهلوان، قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1382ش، ج2، ص155.
[4]. شيخ مفيد، ارشاد مفيد، ترجمه شيخ محمد باقر ساعدي، تهران، کتاب فروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1376ش، باب 37، ص672.
( اندیشه قم )

ادامه مطلب


[ جمعه 7 شهریور 1393  ] [ 12:28 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]

امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه دارد؟

 

پاسخ :
این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می‌شود، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام زمان علیه السلام از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان‌های عقلی باور و یقین دارند. فرقه ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می‌باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می‌شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان علیه السلام نمود. وی در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد:
"فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطه وحدت برساند."[1] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحه بعد می‌نویسد: "امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائبعجّل الله تعالی فرجه الشریف عبدی از عبید خود را از بحبوحه اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »[2] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می‌برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجه القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان... [3]
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچک‌تر از مقام ولایت و امامت دانسته و می‌گوید: به حق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و به اذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت علیهم السلام نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[4]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می‌کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعودعجّل الله تعالی فرجه الشریف می‌داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می‌کردند. این بحث تا سال‌های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان علیه السلام می‌گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظه ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[5]
میرزا بها آن قدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان علیه السلام می‌نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[6] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می‌خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان علیه السلام می‌گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می‌شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[7]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان علیه السلام موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب‌های خود ذکر می‌کنند و ادعای مهدویت می‌نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان علیه السلام داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان علیه السلام آنان هیچ ربطی به امام زمان علیه السلام ما شیعیان ندارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.

پی نوشت:
[1] . شیرازی، سید علی‌محمد، صحیفه عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
[2] . همان، ص 13.
[3] . همان، ص 27.
[4] . شیرازی، علی محمد، صحیفه عدلیه، ص 10.
[5] . سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
[6] . اقتدارات، مجموعه الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعه سنگی، چ1310، ص 244.
[7] . همان، ص 269.
منبع: پرسمان
"فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطه وحدت برساند."[1] وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحه بعد می نویسد: "امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائبعجّل الله تعالی فرجه الشریف عبدی از عبید خود را از بحبوحه اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »[2] و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجه القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان... [3]
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندیکه آل الله را بولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتیکه از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت علیهم السلام نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.[4]
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعودعجّل الله تعالی فرجه الشریف می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سال های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آنرا منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان علیه السلام می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظه ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.[5]
میرزا بها آن قدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان علیه السلام می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.[6] و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان علیه السلام می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.[7]
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان علیه السلام موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان علیه السلام داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان علیه السلام آنان هیچ ربطی به امام زمان علیه السلام ما شیعیان ندارد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.

پی نوشت:
[1] . شیرازی، سید علی‌محمد، صحیفه عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
[2] . همان، ص 13.
[3] . همان، ص 27.
[4] . شیرازی، علی محمد، صحیفه عدلیه، ص 10.
[5] . سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
[6] . اقتدارات، مجموعه الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعه سنگی، چ1310، ص 244.
[7] . همان، ص 269.
منبع: پرسمان

ادامه مطلب


[ چهارشنبه 5 شهریور 1393  ] [ 12:58 AM ] [ خادم مهدی عج ]
[ نظرات (0) ]